قدیمی 19-01-2011, 04:32 PM   #1
roya
(کاربر طلایی)
 
roya آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
Consoli نقش والدين در تربيت مذهبي كودك





معني و مفهوم پرورش مذهبي



والدين و كودك

والدين نخستين مسئول صلاح وفساد جامعه اند و آنان را در قبال خدا و اجتماع مسئوليتي عظيم است كه سهل انگاري در آن قطعاً عقوبتي به همراه خواهد داشت . در اين امر عظيم مادر را بيش از پدر مسئوليت است زيرا كودك بخش اعظم روحيات و مخصوصاً جنبه هاي عاطفي و احساسي را از مادر فرا مي گيرد.

در حديثي از معصوم آمده است كه ، پايه هاي سعادت و شقاوت كودك در رحم مادر گذارده مي شود واين از آن باب است كه تغيير وراثت غير ممكن است و خصايص و روحيات مادر به صورت مستقيم به كودك منتقل مي شود.

همچنين در حديث آمده كه بهشت زير پاي مادران است و اين از آن باب است كه بخش اعظم سعادتمندي و در خور بهشت شدن كودك توسط مادر پايه گذاري مي شود.

والدين شخصيت كودك را رنگ مي دهند، خط مشي و رفتار او را در زندگي معين مي كنند و براساس روش تربيتي خود كودكي آرام و يا نامتعادل مي پروانند. درست است كه بلوغ و رشد جسمي زمينه را براي ازدواج فراهم مي كند، اما براي پدر و مادر شدن ، زمينه رشد عقلي و اخلاقي و عاطفي لازم است.

افراد قبل از ازدواج بايد به وظايف خود آشنا ، و به مسائل كلي تربيت آگاه ، و در قبال مسئوليت خود هوشيار باشند.

تربيت كودك اگر چه به ظاهر از بدو تولد او آغاز مي شود ولي با در نظر داشتن تأثير جنبه هاي وراثتي در واقع سالها و ماهها قبل از تولد شروع مي شود و اَقـّل تقويم زماني از هنگام انتخاب همسراست و اسلام از اين زمان به بعد گام به گام براي ايجاد و پرورش نسل مراقبت هايي دارد كه دستورات و برنامه هاي آن را در كتب فقهي و اخلاقي اسلام مي توان يافت و ما براي نمونه به مباحثي از آنها اشاره مي كنيم .


انتخاب همسر:

اسلام اجازه نمي دهد كه آدمي با هر انسان ديگري درآميزد و تشكيل نسل دهد، بلكه براي همسر شرايطي ذكر مي كند بدين قرار:

1- از نظر خانوادگي ، همسر بايد داراي اصالت باشد، از خانواده اي شرابخوار و معتاد نباشد و نيز والدين حق ندارند كه فرزند خود را به همسري فردي شرابخوار، قاطع رَحـِم و فاسق در آورند.

در سخني از پيامبر آمده است كه : از گياه سبزي كه در كنار مزبله ها مي رويد دوري كنيد. پرسيدند منظور از آن چيست ؟ فرمود: منظور زن زيبارويي است كه در خانواده اي بدكار به دنيا آمده باشد.

2- از نظر خويشاوندي گو اين كه حرمتي براي ازدواج با اقارب نيست ولي توصيه شده است با افرادي كه از نظر خويشاوندي رابطه نزديك دارند وصلت به عمل نيايد. "لا تـَنكـِحوا القرابَة القـَريبه" و آن گاه درباره دلايل اين امرگفته شده كه ممكن است فرزنداني ناقص از آنان به وجود آيد يعني همان امري كه طب امروز بدان اشاره دارد.

3- در جنبه جسمي توصيه شده است كه همسر رشيد ، توانا و نيرومند و از نظر بنيه قوي باشد.

در سفارش حضرت علي ( ع) به برادرش عقيل راجع به انتخاب همسر كه نتيجه اش منجر به انتخاب ام البنين شده است، به اين نكته برمي خوريم كه حضرت مي فرمايد مي خواهم از او، فرزنداني قوي بنيه و نيرومند داشته باشم . ضمناً همسر بايد از زيبايي نسبي و سن متناسب و رشد كافي برخوردار باشد.

4- از نظر اخلاقي به گفته ي شهيد ثاني همسر بايد داراي ملكه عفت و اصالت باشد.

در سخنان بسياري كه از معصوم آمده توصيه شده است كه فرشته خويي كودكان نشان دهنده صفات ارجمند والدين است. و نيز فرمودند نيكو بنگريد كه نطفه خود را در كجا قرارمي دهيد زيرا صفات ارثي به كودك منتقل مي شوند.

5- در جنبه روان توصيه شده است كه همسر داراي كمبود ذهني و احمق نباشد. پيامبر فرمود: از مزاوجت با همسر احمق خودداري كنيد زيرا مصاحبت آن موجب بدبختي و گرفتاري است و فرزند او از نظر فكري تباه است.


مراقبت هاي قبل از تولد:

اكنون همسري با رعايت شرايط ياد شده انتخاب شده و قرار است زمينه مزاوجت فراهم آيد.

از لحظه مزاوجت تا تولد نيز مسائلي مطرح است كه اهم آنها عبارت اند از :

1- در زناشويي : ذكر نام خدا ، به ياد غير نبودن ، افكار و انديشه ناصواب نداشتن ، دعا براي داشتن نسلي صالح و پاك ، داشتن ايده هاي عالي و انساني و مانند آن .

2- دوران حمل : مادر با جنين خود نـُه ماه رابطه وراثتي و خوني دارد . توصيه هاي تربيتي خواه از نظرمكاتب و خواه از نظر مذاهب در اين دوره بسيار است.

تحقيقات و تجارب علمي نشان داده است كه غذاها، داروها، مناظر زشت و زيبا ، هيجانات ، اضطراب ها ، ترس ها، نگراني ها ، خشم ها و كين ها و افكار و انديشه هاي مادر در جنين اثر مي گذارد. بيماري هايي چون قند، سرخجه و تب شديد در جنين مؤثر است . خواسته ها و تمايلات ، ايده هاي پست و بلند مادر، طرز برخورد او با همسر، با ديگران ، با پديده ها ، با تحولات طبيعي ، و تغييرات اجتماعي در جنين مؤثر است و از اين جا مفهوم "السعيد سعيد في بَطن اُمّه و الشقي شقي في بَطن اُمّه "كاملاً روشن مي شود.

3- لحظه تولد : اين لحظه از لحظات حساس در سعادت يا بدبختي كودك است. ممكن است تا اين لحظه تمام زمينه ها براي نابغه شدن كودكي موجود بوده و در آن لحظه آن امكانات ضايع شده باشد.

روي اين اصل ، هم در كتب علمي وهم در كتب مذهبي سفارش هاي بسياري در اين مورد شده است.


كودك از آن كيست ؟

كودك از آن والدين نيست زيرا والدين حق هيچگونه دخالت و اعمال نظر منفي درباره فرزند خود ندارند . تلاش ها و كوشش ها فقط مي تواند در جنبه مثبت و در جهت ارتقاء او باشد نه در جنبه كاستن او . اين امر تا آن حد مورد توصيه است كه فرموده اند والدين حق كتك زدن كودك به حدي كه موجب ديه شود ندارند. البته اولويت هاي تربيتي از آن والدين است به شرطي كه در جهت سازندگي طفل باشد در غير اين صورت مي توان كودك را پدر و مادر ستاند و مسئول ديگري براي تربيتش گمارد.

آيا كودك از آن اجتماع است ؟ مطمئناً كودك از آن اجتماع هم نيست ، زيرا افراد اجتماع هم مانند والدين حق هيچگونه دخالت و اعمال نظر منفي درباره كودك را ندارند. فقط مي توانند در جهت ارتقا و جنبه هاي مثبت او گام بردارند.

برخي از صاحبان مكاتب ، كودك را از آن دولت مي دانند.

البته دولت حق اظهار نظر در باره كودك براي ارتقاء او را دارد ولي حق خريد و فروش او و سلب آزادي او را ندارد.

آيا كودك از آن خودش است ؟ اتفاقاً پاسخ اين سؤال هم منفي است . آدمي از آن خود نيست زيرا حق ندارد خود را به سوي انحطاط سوق دهد، موجب سقوط خود گردد و نمي تواند برخود صدمه و لطمه اي وارد آورد، حق خودكشي و خود فروشي ندارد. اختياراتش درباره خود فقط در حدِ تعالي مقام خويش است نه تنزل مقام .

پس كودك از آن كيست؟ آنچه را كه با قاطعيت مي توان گفت اين است كه كودك از آن خدا و امانت اوست ، پدر و مادر، اجتماع و دولت و حتي خود او امانتدار خدايند.

آنچه كه درباره اين امانت وظيفه دارند حفظ و حراست و در جنبه ي فزودن اوست نه كاستنش . همه وظيفه دارند كه در برابر اين امانت مراقبت نمايند تا آنگاه كه صاحب امانت آن را به سوي خود ببرد.

در نگهداري از اين امانت ، البته والدين اولويت دارند و حتي از نظر مذهب موظفند. به عبارت ديگر كودك حقوقي نسبت به والدين دارد و آنان برعكس در برابر او وظايفي دارند كه در صورت كوتاهي در انجام وظيفه مورد بازخواست قرار مي گيرند

roya آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 19-01-2011, 04:34 PM   #2
roya
(کاربر طلایی)
 
roya آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
79 وظايف والدين در تربيت مذهبي كودك





معني و مفهوم پرورش مذهبي


وظايف والدين بسيار است. به عبارت ديگر بدهكاري والدين به فرزندان زياد است و ذكر همه آنها موجب اطاله كلام مي شود. آنچه به اختصار قابل يادآوري است عبارت است از:

1- پذيرش كودك : بسياري از والدين نسبت به جنس كودك حساسيت نشان مي دهند . في المثل علاقه مندند كه پسر داشته باشند و بعضي هم روي دختر بودن فرزند تأكيد دارند.

از حقوق كودكان اين است كه بدون توجه به جنس او ، وي را بپذيرند و از او استقبال كنند . امام سجاد (ع ) به هنگامي كه صاحب فرزندي مي شد، پيش از آن كه از ديگر خصايص طفل بپرسد از خلقتش مي پرسيد كه آيا كودك سالم است يا نه؟ و آنگاه مي فرمود: سپاس خداوندي راست كه از من نسلي گرفتار و ناقص نيافريد.

براي رفع حساسيت در برابر جنس ، پيامبر راجع به دخترش مي فرمود : "دختر چون گلي خوشبوست كه آن را مي بويم و روزيِ او با خداست". يا دست دخترش را مي بوسيد و مي فرمود: "دختر هديه خداست".

2- تسميه كودك: نامگذاري كودك بهتراست قبل از تولد انجام گيرد . از زمان حاملگي دو نام براي جنين بايد انتخاب شود كه اگر دختر بود يكي از نام ها و اگر پسر بود نام ديگر به وي داده شود.

انتخاب نام خوب ، براي كودك اهميت بسيار دارد مخصوصاً از آن باب كه اگر او درآينده شخصيتي شود ، نام در ايجاد غرور يا حقارت او مؤثر است. بهتر است نامي انتخاب شود كه او با آن احساس سرافرازي و وابستگي به پاكان و قدرتمندان كند و توصيه شده است كه نام كودك از نام خاندان پيامبر باشد.

3- انجام مراسم مذهبي : پس از تولد مي بايست در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند واين امر قبل از بريدن ناف براي كودك مستحب است و در روايات اسلامي اين امر را پناهي در برابر لغزش هاي شيطاني ذكر كرده اند. به طور خلاصه بايد گفت كه اين عمل در ايجاد روح ديني در كودك مؤثر است.

از ديگر مسائل مربوط به اين زمينه كام گرفتن به تربت سيد الشهداء ، غسل مولوديه دادن، ختنه كردن ، عقيقه دادن و تصدق هموزن موي سر او از طلا و نقره دادن است.

4- احترام به كودك: قبلا ً گفتيم طفل امانت خدا و هديه اوست . به خدا وابسته است . همچون عروسك و اسباب بازي نيست كه درباره اش تحقير روا شود. او چون وابسته به خداي بزرگ است بزرگ و صاحب كرامت است ، بايد به گريه و فريادش توجه كرد و بايد با او به احترام رفتار نمود.

هنگامي كه سخن مي گويد به سخنش بايد گوش فرا داد . در كار و تنهاييش نبايد زياد دخالت كرد . حكومت و تسلط او را بر اسباب بازي هايش نبايد بر هم زد. او بايد حس كند كه شخص بزرگي است و نزد ديگران احترام دارد واو را مي پذيرند.

5- محبت به كودك: محبت نيروي لازم براي ادامه حيات طفل است و روح كودك از طريق آن آسايش و آرامش پيدا مي كند. كودكاني كه در كودكي محبت نبينند در بزرگي افرادي خشن و ناهموار و عقده اي خواهند بود. اين محبت نبايد بستگي به موقعيت نسبي او داشته باشد في المثل نبايد مربوط به زيبايي كودك ، رشد او، رنگ مو و چشم او باشد بلكه به كودك فقط از آن باب كه وابسته به والدين است بايد محبت كرد.

ضمناً نبايد فراموش كنيم كه كار محبت ما به افراط نكشد زيرا آن خود موجب نابساماني هاي ديگري خواهد شد.

6- تغذيه كودك : هيچ غذايي براي كودك بهتر از شير مادر نيست . روي اين اصل توصيه شده است كه اگر مادر براي شير دادن كودك حق الزحمه مي خواهد ، بپردازيد. مادر به هنگام شير دادن تنها سلول هاي تن او را تغذيه نمي كند بلكه مهر و عاطفه خود را نثار او مي نمايد.

در صورتي كه مادر قادر به انجام وظيفه خود نباشد بايد براي كودك دايه گرفت. درباره خصايص دايه توصيه شده است كه دايه احمق ، از نظر چشم بيمار ، يهودي ، نصراني ، مجوسي ، زنازاده ، بداخلاق و ناصبي نباشد. بلكه داراي ايمان به خدا و اسلام و چهره اي نيكو و رشدي مناسب باشد.

از حدود يك سالگي بايد از آنچه كه خود مي خوريم به كودك بدهيم . از حدود 15 ماهگي درخوردن غذا آزادش بگذاريم . غذا بايد طيّب و پاك باشد و اين با عمل و رفتار كودك رابطه مستقيم خواهد داشت : كلوا مِن الطيبات و اعملوا صالِحاً ( قران كريم)

7- پوشاندن كودك : لباس فراخ باشد تا محدوديتي براي رشد او ايجاد نكند . جامه ي كودك سفيد و ديگر لباس هايش بهتر است رنگين باشد . به پسر جامه ابريشمي نپوشند و تنش را به نرمي ولطافت عادت ندهند و برعكس لباس ها چندان خشن نباشد كه جسمش را بيازارد.

8- بهداشت كودك : در جنبه تن دور داشتن او از آلودگي ها ، بر كنار داشتنش از عوارض جسمي از راه رعايت اصول بهداشتي در محيط و غذاي طفل امكان پذيراست.

در جنبه روان بركنار داشتن روح او از اضطراب ها ، ترس ها و نگراني ها مورد نظر است.

در جنبه مغز دور داشتن او از بدآموزي هاست از آن بابت كه مغز او مخزني قيمتي است و بايد در آن چيزهاي گرانبها قرار داد.

9- پرورش عاطفي : طفل بايد در خانه ، محبت و مهر، الم و غصه ، حزن و تأثر و شادي و سرور را بياموزد . كمبود مهر عواقب وخيمي براي كودك خواهد داشت زيرا جامعه بي عاطفه ، جامعه اي شكننده است نه دير پا. براي اين امر لازم است كودك مورد مهر قرار گيرد ؛ او را ببوسند ؛ گاهي نازش را بخرند ؛ از مراقبتش احساس خستگي نكنند ؛ از بهانه گيري او ناراحت نشوند و درباره اش قساوت و بي باكي نشان ندهند.

10- پرورش اجتماعي : منظور آن است كه والدين به كودك آداب معاشرت بياموزند ، طرز زندگي در جمع را به او ياد دهند بدانگونه كه او بتواند زندگي دسته جمعي را تحمل كند، همكاري و همگامي نمايد و در بين جمع متكلم وحده نباشد و براي انسانيت احترام قائل شود.

روابطش با جمع براساس تفاهم مشروع باشد ، در راه خدمت به جامعه گام بردارد و عدالت اجتماعي را رعايت كند.

آماده كردن فرد براي ورود در زندگي اجتماعي تا سن 21 سالگي ادامه خواهد داشت و از طريق شركت دادن او در كارهاي خانوادگي ، در شوراي خانوادگي و همراه بردن او به جامعه امكان پذير است.

11- پرورش ديني : به مفهوم عام آن از همان روزهاي اول تولد آغاز مي شود. در سنوات بعد براساس كتب ديني ما براي هر سال و حتي هر چند ماهي برنامه اي معين شده كه براي اطلاع بيشتر بايد به آنها مراجعه كرد مثلاً در سه سالگي بايد فرم سجده كردن را بياموزد ، در پنج سالگي اداي شهادتين ، در هفت سالگي نماز و ... اين كار از راه عمل والدين و شركت دادن كودك در مجامع ديني امكان پذيراست.

12- پرورش اخلاقي : اخلاق به مفهوم مجموعه اصول حاكم بر روابط انساني و پاسداري اين روابط بايد از همان ماه هاي اول تولد به كودك القاء شود . تربيت بدون اخلاق ، پرورش جنايتكار زيرك است .

در سايه پرورش اخلاقي صفت ها و قدرت هاي خداوندي ، فضائل بزرگ عقلي چون امانت ، شجاعت ، احتياط و تهور در او بيدار مي شود و كودك براي ادامه زندگي خود ضوابطي را بر مي گزيند.

13- پرورش اقتصادي : والدين وظيفه دارند فرزند را براي كسب مهارتي در انجام يك شغل تربيت كنند و كار و هنري بدو بياموزند تا در سايه آن بتواند به ادامه زندگي بپردازد و سربار ديگران نباشد.

براي يافتن روحيه اي متناسب در كسب يك شغل لازم است والدين درد و رنج ناشي از كار خود را به رخ او نكشند و از كار خود گله مند نباشند.

از ديگر مسائل آموزشي ، ارزش پول است . مي توان آن را وسيله اي براي حفظ آبرو و ادامه حيات معرفي كرد و يا يك هدف كه غرض ، وصول به آن باشد كه البته فرم اول آن مورد توصيه اسلام است.

14- مسكن كودك: كودك محلي را لازم دارد تا در آن بتواند تنها باشد و در عالم خود سير كند.

اگر تهيه اطاقي براي او ممكن نيست لااقل گوشه اي از اطاق مسكوني بايد در اختيار او باشد تا در آن بتواند اسباب بازي اش را رديف كند و در عالم خود با خود سرگرم بماند. در سنين بالاتر لازم است محل خواب او از پدر و مادر و خواهر يا برادرش جدا باشد.

15- آموزش مسائل ضروري : بسياري از مسائل ضروري براي زندگي كودك از واجبات و محرمات و حقوق و حدود ، متناسب رشد و سن او بايد به وي آموخته شود و اين امر آنقدر بايد وسعت داشته باشد كه مسائلي در حدود شئون زندگي ، خانوادگي و ازدواج هم مطرح شود.

بسياري از والدين از دادن پاسخ به سؤالات كودكان ابا دارند و مي گويند "رويش باز مي شود" و يا زمينه را طوري فراهم مي كنند كه كودك جرئت نكند مسائل خود را از والدين بپرسد. اين امر به زيان خانواده و كودك است . كودك بالاخره براي پرسش هاي خود پاسخ پيدا مي كند ، اگر پدر و مادر از زير بار آن شانه خالي كنند ، از غير و از افراد غير مطلع و احياناً سودجو و مغرض پرسش خواهد كرد. پس بهتر است خود والدين كه ازهمه كس به او دلسوزتر و مراقب ترند به گونه اي براي سؤالاتش پاسخ ارائه دهند.

16- بازي و همساني با كودك : كودك نيازمند بازي است و بازي زمينه رشد او را فراهم مي كند. كودك در خانه نيازمند كسي است كه با او همسان باشد ، مثل او بينديشد و مثل او رفتاركند. اين احساس براي تنها فرزند خانواده بيشتر به چشم مي آيد. براي رفع اين نياز است كه در تربيت اسلامي توصيه شده است والدين گاهي خود را به جاي يك كودك بگذارند و با او بازي كنند. پيامبر ( ص) همين روش را درباره حسنين اعمال مي كرد حتي خود را همچون شتري خم مي كرد كه دو فرزندش بر دوش او سوار مي شدند.

17- تربيت براي زندگي : زندگي هميشه غذاي گرم و بستر نرم نيست . هميشه راحت و فراغ نيست گاهي محروميت هايي وجود دارد كه طفل بايد با آنها مأنوس شود . روي اين نظر اصراري نداشته باشيم كه كودك همه وقت متنعم به كل نعمت ها باشد و نيز اصرار نكنيم كه زندگيش هميشه توأم با موفقيت باشد. لازم است او مزه شكست ، گرما و سرما ، تشنگي و گرسنگي ، آسايش و رنج را بچشد و براي زندگي دنياي آينده كه توأم با اين تضادهاست آمادگي يابد.

از مسائل ديگر، آموزش دنياي متفاوت زن و مرد است كه بايد از راه عمل و رفتار والدين دريابد. لغزيدن ، افتادن ، مجروح شدن ، درد و خوشي ، جزو زندگي است. لازم نيست كودك هميشه و همه وقت در اين زمينه ها حمايت ببيند چون در آن صورت فردي بي عرضه و ناتوان خواهد شد.

از ديگر مسائل ، آموزش خوش بيني نسبت به زندگي است . نبايد وضعي به وجود آيد كه او از زندگي احساس دلسردي كند. والدين نبايد از زندگي در برابر كودك شكوه كنند و در نتيجه او را به آينده بدبين نمايند.

roya آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی اسلامی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است