19-01-2011, 02:26 PM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
|
اختلال سلوک
اختلال سلوک مقدمه افسردگی و اضطراب علت عمده مراجعه بزرگسالان به متخصصان بهداشت روانی به شمار میرود. اما در مورد کودکان اینطور نیست. اکثریت مسائل کودکی که موجب ارجاع آنها به متخصصین بهداشت روانی و روانشناس میشود، به مشکلات رفتارهای کنترل نشده بیرونی مربوط میشود. یکی از این مشکلات رفتاری ، مسالهاست به نام اختلال سلوک ، که از لحاظ روان شناسی فردی و اجتماعی بسیار حایز اهمیت بوده و باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. اختلال سلوک ، عبارت است از رفتاری که حقوق اساسی دیگران و هنجارهای اجتماعی متناسب با سن را نقض میکند، پرخاشگری ، ویرانی و تخریب اموال ، سرقت و تقلب ، دروغگویی و... در میان کودکان مبتلا به اختلال سلوک مشاهده میشود. این اختلال در میان پسران ، رایجتر است و در سطح جهانی دیده میشود. این مشکل اختصاص به موقعیت ندارد. بلکه مشکلات سلوک در مدرسه ، در خانه ، در جامعه و با همسالان مشاهده میشود. ملاکهایی برای تشخیص اختلال سلوک * پرخاشگری نسبت به انسانها و حیوانات * غالبا دیگران را مورد زورگویی ، تهدید یا ارعاب قرار میدهد. * غالبا نزاع را شروع میکند. * از لحاظ جسمی به دیگران بیرحمی کرده است. * در حضور قربانی دزدی کرده است * تخریب اموال * آتش افروزی عمدی با نیت آسیب رسانی جدی * ورود به زور به خانه ، ساختمان یا ماشین دیگران * دروغگویی برای بدست آوردن کالا ، منافع یا اجتماب از انجام وظایف * نقض جدی قوانین و مقررات * تا دیر وقت در خارج از خانه به سر بردن ، علیرغم منع از سوی والدین علل اختلال سلوک نمیتوان یک عامل را به تنهایی در ایجاد این اختلال موثر دانست، بلکه مجموعهای از علل باعث ایجاد این مشکل رفتاری در فرد میشوند از جمله مهمترین این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد: پردازش شناختی عواملی که بیشترین ارتباط را با خطر ابتلا به اختلال سلوک ندارند ، عبارتند از: خصوصیات کودک ، والدین کودک و الگوهای تعامل بین کودک و والدین گروهی از محققین دریافتهاند که با توجه به مشکلات تحصیلی و هوشی میتوان تا حدی اختلال سلوک را پیش بینی کرد. خصوصیات دیگری که عوامل خطر احتمالی هستند عبارتند از: ویژگیهای شناختی و زیستی. کودکان پرخاشگر سوگیری اسنادی خصمانه دارند و در مواجه با موقعیت مبهم ، مایلند انگیزههای منفی را به دیگران نسبت دهند. این تحریفها ، میتوانند مقابله به مثل و تلافی جویی را در کودکان پرخاشگر تسریع کنند. عوامل وراثتی تعیین سهم عوامل ژنتیک یا ارثی مستلزم دادههای طولی ، در مورد موارد متعدد دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی است که باهم یا جدا از هم ، پرورش یافتهاند. در جواب این سوال که اگر والدین ضد اجتماعی باشند، آیا بیشتر احتمال دارد که فرزندان آنها مبتلا به اختلال سلوک شوند؟ نتایج نشان دادند که زمینه زیست شناختی ، برای رفتار اجتماعی ، پیش بینی کننده اختلال سلوک و پرخاشگری نوجوانان بود. بررسیها نشان داده ، هیچ الگوی پایداری از تاثیر ژنتیک بر روی پرخاشگری گزارش نشده است ، در حالی که سهم ارث ، در رفتار ضد اجتماعی به وضوح تایید شده است. و نیز بر اساس مطالعات انجام شده تا به امروز ، اختلال سلوک ممکن است دارای یک جز ارثی باشد. نقش خانواده خانواده ، زمینه اولیه و عمده اجتماعی شدن است و یافتههای پژوهشی بسیار ، از این ایده که خانواده عوامل عمده ، در ایجاد اختلال سلوک است ، حمایت کردهاند. چهار الگو در خانوادههای کودکان مبتلا به اختلال سلوک رواج دارد: انحراف والدین ، قهر و طرد والدین ، فقدان انضباط یا نظارت بر کودکان و تعارض والدین و طلاق والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، غالبا خودشان منحرف هستند و ناسازگاری ، خشم و گاهی رفتار جنائی ظاهر میسازند. تعارض زناشوئی آشکار ، میتواند در بروز رفتارهای مقابلهای در کودکان موثر باشد و بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، پدر یا مادری دارند که دچار اختلال سلوک هستند. الگوهای افراطیتر ، نظیر رفتار جنائی و الکسیم بویژه در پدر ، کودک را به طرز خاصی در معرض خطر اختلال سلوک قرار میدهد. سیر اختلال سلوک در الگوهای رفتار ضد اجتماعی و پرخاشگری ، برخی قوائین مبنی بر انتقال بین نسلی وجود دارد. در واقع شاید مشکل سازترین خصوصیت اختلال سلوک ، ثبات آن در طول زمان است. شروع زودرس اختلال سلوک در کودک ، با پرخاشگری بعدی ، رفتار ضد اجتماعی و دیگر مشکلات بزرگسالی را رابطه دارد. گر چه عوامل بسیاری ، رابطه مشکلات سلوک کودکان و رفتار اجتماعی بزرگسالان را متاثر میسازند. وجود اختلال سلوک در کودکی ، اطلاعات پیش بینی کننده برای انواع وسیعی از مشکلات سازگاری بعدی از منجمله فعالیتهای ضد اجتماعی ، سوء مصرف الکل و مواد است. شناسایی مکانزیمهایی که این مسیرها را توجیه میکنند، چالش عمدهای در این حوزه است. درمان اختلال سلوک تعارض خانوادگی و مهارتهای ضعیف والدین ، مشخصه روابط خانوادگی کودکان مبتلا به اختلال سلوک است. خود کودکان نیز مشکلات شناختی و رفتاری ظاهر میسازند. این ویژگیها حاکی از چند رویکرد احتمالی در درمان این کودکان است. و بررسیهای اخیر ، حاکی از آن بوده است که درمان برای کودکان که در حال ظاهر ساختن اختلالات سلوک هستند میتواند سودمند باشد. آموزش والدین رویکرد دیگری است که غالبا برای مطالعه و کاربرد درمانی برای این اختلال بکار رفته است. در درمان خانوادگی عملگرا ، مهارتهای کنترل کودکان مستقیما به والدین آموخته میشود. این درمانها هدفشان معطوف به از بین بردن تعاملات خانوادگی قهر آمیز همراه با رفتار ضد اجتماعی است. از طریق جزوات آموزشی راهنمای کتبی ، تمرین با درمانگر و تکالیف خانگی ، والدین ، تشخیص رفتار مشکل ساز ، مشاهده و ثبت فراوانی رفتار ، پاداش دادن موثر رفتار صحیح و متوقف ساختن پاداش دادن به رفتار نامطلوب را فر میگیرند. موفقیت درمانی هنگامی بیشتر است که کودکان مشکل ساز ، به موقع شناسایی شوند. همچنین درمان در مورد خانوادههایی که کمتر تحت فشار روانی قرار دارند و وضوع اجتماعی - اقتصادی بهتری دارند، موفقتر بوده است. یک رویکرد درمانی دیگر ، متمرکز و معطوف به پردازش شناختی کودک است. |
24-01-2011, 09:39 AM | #2 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 139
|
اختلال سلوک
اختلال سلوک conduct disorder اختلال سلوک اختلالی مداوم است که اثرآن پس ازکودکی نیز باقی می ماند. اختلال سلوک شامل سطوح افراطی مبارزه طلبی یا آزاررسانی (fighting or bulling) , بی رحمی نسبت به حیوانات یا افراد دیگر،خراب کردن شدید اموال ،آتش افروزی، دزدی ،دروغگویی مکرر،قشقرق های شدید وفراوان، رفتار تحریک آمیز مخالفت جویانه، اصرار برنافرمانی شدید،فرار از مدرسه ،دور شدن از خانه ،گستاخی ،بی اعتنایی ،منفی گرایی ،کج خلقی ،نفاق افکنی ،مسئولیت ناپذیری ،رفتارهای بی مهارجنسی ،مصرف دخانیات ،مشروبات الکلی ،موادمخدر می باشد. کودکان مبتلا به این اختلال معمولاً درصدد پنهان سازی رفتارهای ضداجتماعی خود برنمی آیند ونسبت به احساسات ،امیال ورفاه دیگران اهمیتی قایل نیستند وبه نظر می رسد رفتار این افراد معمولاً معطوف به هدفی مشخص نبوده ولذت یا امتیازی برای آنها نمی آورد. هر چند که ادامه این گونه رفتارها وعقب نشینی های احتمالی افراد ونیز پیامدهای احتمالاً تقویت کننده ممکن است میزان وشدت بروز اختلالات سلوکی را افزایش دهد. تشخیص اختلال سلوک طبق ملاک DSM-IV-TR سه رفتار خاص از بین 15 رفتار شامل قلدری کردن ،تهدید یا ارعاب وبیرون ماندن از خانه علیرغم ممانعت واالدین که قبل از 13 سالگی شروع شده باشد برای تشخیص ضروری است ، همچنینTR-DSM-IV تصریح می کند که گریز از مدرسه باید قبل از 13 سالگی شروع شود تا علامتی از اختلال سلوک تلقی شود. اختلال سلوک در شخص بالای 18 سال فقط زمانی تشخیص داده می شود که ملاک های اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود نداشته باشد. ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال سلوک A.الگوی رفتاری مداوم ومقاوم که با نقض حقوق اساسی دیگران یا هنجارهای اجتماعی واصول عمده متناسب با سن شناخته می شود وبا وجود حداقل یک ملاک از ملاک های زیر در 6 ماه گذشته تظاهر می کند. -پرخاشگر نسبت به مردم وحیوانات 1. غالباً قلدری می کند ودیگران را می ترساند یا تهدید می کند. 2. غالباً شروع کننده ی نزاع فیزیکی است. 3. از اسلحه ای که می تواند آسیب جدی به دیگران برساند مثل چماق ،پاره آجر،بطری شکسته ،چاقو، تفنگ استفاده می کرده است. 4. نسبت به مردم از نظر فیزیکی بیرحمی نشان داده است. 5. نسبت به حیوانات از نظر فیزیکی بیرحمی نشان داده است. 6. با حضور قربانی اقدام به دزدی کرده است (مثل جیب بری،کیف زنی،اخاذی،سرقت مسلحانه ). 7. کس دیگری را وادار به فعالیت جنسی کرده است. - تخریب اموال 8. عمداً به قصد ایجاد صدمه جدی دست به آتش افروزی زده است. 9. عمداً مال دیگران را تخریب کرده است (غیر از آتش افروزی) - حقه بازی یا دزدی 10. بدون اجازه وارد خانه،ملک یا اتومبیل دیگری شده است. 11. غالباً برای بدست آوردن چیزی یا محبتی یا اجتناب از تعهد دروغگویی می کند (گوش بری می کند). 12. بدون حضور قربانی اشیاء با ارزشی را دزدیده است. - نقض جدی مقررات 13. علی رغم قدغن نمودن والدین قبل از 13 سالگی شب ها بیرون از خانه می ماند. 14. ضمن اقامت با والدین یا جانشین آنها حداقل 2 بار شبانه از خانه فرار کرده است(یا یکبار به مدت طولانی بدون مراجعه به خانه). 15. غالباً قبل از 13 سالگی مدرسه گریزی را شروع کرده است. .B اختلال در رفتار تخریب قابل ملاحظه بالینی درعملکرد اجتماعی، تحصیلی یاشغلی بوجود می آورد. C. اگرشخص،18 ساله یابزرگتر است ملاک های اختلال شخصیت ضداجتماعی را دربر نمی گیرد. * بر حسب سن شروع نوع را مشخص کنید: - نوع شروع شده در کودکی: شروع حداقل یک ملاک مشخص اختلال سلوک قبل از 10 سالگی - نوع شروع شده در نوجوانی * شدت را مشخص کنید: خفیف: مسائل سلوکی معدود بیشتر از آنچه برای تشخیص لازم است وضرر وزیان مسائل سلوکی نسبت به دیگران جزئی است. متوسط: تعداد مسائل سلوکی وتأثیر آنها بر دیگران حدفاصل بین خفیف وشدید است. شدید: مسائل سلوکی متعدد بیشتر از آنچه برای تشخیص لازم است یا مسائل سلوکی آسیب جدی به دیگران وارد می سازد. کودکان مبتلا به اختلال سلوک اغلب با دیگر کودکان تناسبی ندارند وخارج از گروه کودکانی که از نظر عملکرد بهنجار هستند می باشند و فقط با کودکان ضداجتماعی دیگر همراه بوده وجزئی از خرده فرهنگ منحرف می شوند. (کاپراسمیر ،کور وداگ ،1990) بنابراین آنها فاقد مدلهای جامعه پسندی هستند ونمی دانند که چطور باید با جریان اصلی گروه فرهنگی فرهیخته خودشان را متناسب وجور کنند. بطور مشابهی نگرش های ضدقدرت وناتوانی برای نشستن سرکلاس باعث فقدان رضایت از مدرسه وافزایش بیگانگی ،رفتار نارضایتی ومختل می شود. والدین کودک دارای اختلال سلوک در اعمال، بدون داشتن حمایت کافی ،برای اداره کودک درگیر می شوند که با رشد بی ملاحظگی و ابقای رفتار ضداجتماعی وپرخاشگرانه کودک مرتبط است.(پاترسون،1991) |
برچسب ها |
اختلال سلوک, بهداشت روانی, روان شناسی, روانشناسی |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly