روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها  
بازگشت   روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها > علوم پایه > آسيب شناسي اجتماعي

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
قدیمی 08-02-2011, 10:37 AM   #1
psycho
(کاربر باتجربه)
 
psycho آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 87
Fuzzy رويارويي با اعتياد




رويارويي با اعتياد


درد، در بند بند وجودم مي پيچد و پيش مي رود! استخوان هايم تير مي كشد! درد، مغز استخوان هايم را مي سوزاند! گوش و چشم و زبان و دست و پايم به فرمان من نيستند! انگار كسي با پنجه هاي آهنين، موهايم را يك به يك مي كشد و پوست سرم را خراش مي دهد! كاش به جاي دو دست، بيست دست داشتم و با آنها، جاي جاي بدن دردآلودم را مي فشردم و مالش مي دادم! حس مي كنم ضربان قلبم، گاه در سكوتي مرگبار خاموش مي شوند و گاه، همچون ضربه هاي دست يك طبال، در حركاتي ضربتي و مداوم، گونه طبل را زخمي مي نمايند.

آه، خدايا، هيچ كس با من نيست. هيچ كس مرا نمي خواهد. هيچ كس انتظارم را نمي كشد. اين درد و اين تنهايي، آيا سزاوارش بودم؟! خدايا، با خودم چه كردم؟! آخر اين، من نبودم! آه كه وجودم دارد منقبض مي شود. خدايا چه كنم؟ با اين درد و اين شراري كه ذره ذره مي سوزاندم، چه كنم؟ كاش خواب بودم! كاش معجزه اي مي شد! خدايا...





هميشه وقتي مشكلي حاد و حل ناشدني در زندگي خصوصي و خانوادگي و يا در ارتباطات اجتماعي انسان پديد مي آيد، نخستين چيزي كه ذهن دريافت مي كند، آن است كه اگر فرد در طول مدت زندگي خويش، برنامه اي براي آموزش و يادگيري مسائل مهم و حياتي داشته باشد، شايد هرگز گرفتار مصائب، رنج هاي گوناگون و وقايع ناخوشايند نگردد.

چرا كه هدف انديشه و منطق مسئله اي به نام آموزش، اصولاً بر پايه يادگيري و دريافت و كسب اطلاعات بجا و صحيح از موارد و نكات حائز اهميتي است كه احتمال عدم شناخت و عدم آگاهي انسان از آنها، بسيار است. اينجاست كه همين فرد ناآگاه، با ارائه آموزشي اساسي و درست قادر خواهد شد تا در مواقع ضروري به گشودن راهي مناسب و نيز حل مشكلات، آن هم به لحاظ موقعيت پيش آمده براي خود يا ديگران، بپردازد. چون آموزش صحيح، امكان دستيابي به عملكرد صحيح تري را براي انسان به ارمغان مي آورد و موجب مي شود تا او كلاف در هم تنيده و سردرگم بسياري از نارسايي ها و ناهنجاري هاي زندگي را بگشايد يا درصدد پيشگيري قبل از بروز واقعه و يا ترميم نقايص و كمبودهاي موجود برآيد تا بدين وسيله پلي ميان خود و ديگران براي نيل به تكامل يك زندگي سالم و مفيد و همه جانبه، زده باشد.

از جمله آموزش هاي مفيدي كه مدت زماني است به صورت نياز جدي و اوليه هر جامعه، براي سالم زيستي انسان، در آمده، آموزش در راستاي پديده مخرب و شومي به نام اعتياد است. آموزشي سودمند با كيفيتي سودمندتر براي افراد معتاد و حتي خانواده هاي آنان. اما متأسفانه نكته قابل توجهي كه در اين ميان، تا حد نسبتاً زيادي پنهان مانده، ارتباط بين چگونگي و كيفيت اعتياد و آموزش است.


خانواده در برابر اعتياد


نقش خانواده به عنوان يكي از مهمترين اركان آموزشي، قطعي و مسلم است. در تحقيقاتي كه به عمل آمده، حقايقي درباره نقش خانواده و ارتباط آن با گرايش هاي فرد معتاد مشخص گرديده است. اين كه به عنوان مثال خانواده در چه طبقه و موقعيت اجتماعي قرار گرفته و ميزان صميميت در ميان اعضاي خانواده در چه حدي بوده، همچنين رفاه و اشتغال خانواده يا اين كه نحوه تفكر و تحصيلات آن در كدام مرتبه و تقسيم بندي اجتماعي جاي مي گيرد. همين طور بررسي هايي درباره محور قدرت در خانواده، انجام شده است كه ظاهراً از نظر تأمل، بسيار مهم و حائز اهميت است.


مهرداد- ج- 32 ساله

هر كسي گفته خانواده در مقابل فرد معتاد، نقش مهمي دارد، درست گفته است. چون كسي كه معتاد مي شود بالاخره بايد به يك چهار ديواري كه به آن خانه گفته مي شود و كساني كه در آن زندگي مي كنند و هم خون آدم هستند، پناه ببرد! خوب، حالا اگر اين پناه و چهار ديواري، سست بود و دنبال تحقير و توهين، معلوم است ديگر! معتاد با كله مي رود توي باتلاق اعتياد!


حبيب _ س، 28 ساله


امان از رفيق بد و نااهل، از همه رفقايم بالاتر وخوش تيپ تر بودم! چنان تعريفي از من كردند كه غرور تمام مغزم را پر كرد! البته پدرم هم معتاد بود و گاهي هم خانه نمي آمد. مادرم و خواهرم هم آدم هاي دست و پا چلفتي و عاجزي بودند. بنابراين رفتم طرف دوستاني كه سر راهم قرار گرفته بودند. اما عاقبت شدم اين موجودي كه داريد مي بينيد! تنها و بي هدف و بدبخت! نزديك سه ماه است كه به خانه نرفته ام، يعني رويم نمي شود! فقط يك معجزه مي تواند من را نجات دهد، چون غرق غرقم! خوش به حال آنهايي كه يك خانواده خوب دارند و زير دست معلم هاي دلسوز درس خوانده اند.


اشرف- 43 ساله


از وقتي يادم مي آيد هميشه در خانه ما دعوا و يكي به دو بود! به هر حال من و برادرم بزرگ شديم. برادرم رفت سربازي و من ازدواج كردم. فقط براي فرار از خانه! اما از چاله به چاه افتادم! شوهرم معتاد از آب درآمد. من را هم معتاد كرد. دو تا پسر دارم كه از خانه رفته اند! هفته قبل شنيدم كه پسر بزرگم را به خاطر اعتياد و كيف زني، گرفته اند! كاش دنيا نيامده بودم! اينها را بنويسيد و دعا كنيد زودتر بميرم. مرگ بر من مادر كه اراده نداشتم!


كاظم- م، 20 ساله


ببينم، پليس مخفي هستي يا دكتر؟ آهان فهميدم، براي مجله مي خواهي! من معتاد نيستم! برو سراغ كسي كه معتاد است. اگر مي بيني اين شكلي هستم، براي اين است كه مريضم! يعني ناراحتي اعصاب دارم!! من فقط روزي دو نخ سيگار مي كشم! براي خاطر هر چيزي هم كه اين سؤال ها را مي كني، فقط بايد بداني كه از دست خانواده ام ناراحتم! چون دائم مرا سين- جين! مي كنند! يكي پيدا نمي شود كه بهشان بگويد اين قدر به من گير ندهند! بگذارند ما جوان ها، زندگي خودمان را بكنيم ديگر!... اگر راست مي گويند بروند خودشان را اصلاح كنند كه هفته اي هفت روز، جنگ مي كنند! اصلاً خانه را كرده اند ميدان جنگ. تازه، هر كدامشان هم به من و بقيه دستور مي دهند كه آن يكي را محل نگذاريم يا بي احترامي كنيم!

* ******

اين اظهار نظرها، تنها نمونه هاي ريز و كوچكي هستند از وضعيت صدها هزار نفري كه جذب پديده خانمان برانداز اعتياد گرديده اند. با توجه به اين نمونه ها و نيز بر پايه بررسي ها و مطالعاتي كه انجام شده است، نتيجه به دست آمده حكايت از آن داشته در بيشتر خانواده هايي كه مورد تحقيق قرار گرفته اند، نقش پدر و مادر، بسيار كمرنگ بوده است. مثلاً پدر يا در خارج از شهر و حوزه خانوادگي خويش زندگي مي كرده يا اين كه نسبت به خانواده و خاصه فرزندانش، بي تفاوت بوده و رفتار و نظري فاقد هرگونه عاطفه و محبت پدرانه داشته است. همين طور مادر، كه يا فرمانروا و مستبد و سلطه جو بوده و يا خشك و عاري از مهر مادرانه. بنابراين كاملاً قابل پيش بيني است در چنين محيط ناراحت و نامتعادلي، آموزش در ابعاد مختلف نيز، هرگز جايگاهي نداشته باشد.


نقش رئيس خانواده در آموزش

وجود جايگاه و نقش رئيس در خانواده بسيار مهم و قطعي است. عملكرد پدر يا مادر يا هر فرد ديگري كه رئيس خانواده به حساب مي آيِد، اگر جدي، مدبّرانه و دوستانه و در عين حال، قاطعانه و سرشار از عاطفه نباشد، پايه هاي نگهدارنده پيوند و رعايت را در خانواده از بين خواهد برد و آن را به آشفته بازاري بدل خواهد نمود كه در آن، هر فردي ساز خود را مي زند و بس. بديهي است در چنين محيطي، آموزش و راهكارهاي مفيد ناشي از آن ناديده گرفته مي شود. بنابراين چگونگي و كيفيت آموزش نيز تحت اين شرايط، بي معني و بيهوده به نظر خواهد آمد.


آموزش مدرسه اي و مصوب

1 – كانون هاي آموزش دهنده، شامل محيط خانواده- مدرسه و سازمان هاي ارتباط جمعي.

2 - جامعه هدف اعتياد، كه بر اين اساس، همه مردم و كل جامعه تحت آموزش مصوب واقع مي شوند.

اجراي آموزش مدرسه اي و مصوب، حتي اگر زمان اندكي از اوقات گروه سني مشغول به تحصيل (14 تا 24 ) را هم به خود اختصاص دهد، باز مفيد و ماندگار خواهد بود. مشروط بر آن كه از يك برنامه مشخص و آيين كار و نظم خاص لازم در مدرسه و كلاس و نيز كلام و رفتار معلم و استاد، برخوردار باشد. حال چنانچه اين قطعيت را درباره آموزش مدرسه اي و مصوب بپذيريم، به اين اصل اساسي و درخور توجه خواهيم رسيد که مي گويد كار مبارزه با انواع اعتياد را بايد از آموزش و نظام آموزشي و كيفيت مناسب اين آموزش شروع كنيم نه از پزشك و پليس.


ويژگي هاي آموزش سنتي و مصوب


با مقايسه اي ضمني درباره كيفيت آموزش سنتي و آموزش مصوب به اين نتيجه خواهيم رسيد كه دو تفاوت بزرگ و واقعيت مسلم، مي تواند وجود داشته باشد.

1 - آموزش سنتي ما، آموزش ارشادي نبوده، در حالي كه آموزش مصوب، برنامه ريزي شده و همراه با پيش انديشي ها و پيش بيني ها است. همچنين آموزش مصوب، هدف يا اهدافي را مقابل خود دارد كه به بازتاب نيازهاي اقتصادي و اجتماعي جامعه مربوط است.

2 - آموزش سنتي متوجه جامعه و اقتصاد سنتي ماست. آنچه روي در توليد اقتصادي داشته خارج از مدرسه آموخته مي شود، در حالي كه آموزش مصوب ما گرفته شده از برنامه هاي عمراني و متمايل به صنعتي است.

بنابراين آموزش سنتي ما فارغ از بافت و زمينه و زيربناي اقتصادي زمان خود بوده، در حالي كه آموزش مصوب ناشي از الزامات اقتصادي و اجتماعي زمان خود است. نهايت آن كه براي كندن از يك اقتصاد و جامعه سنتي و رفتن به يك جامعه صنعتي، ناگزير به طي يك دوره انتقال هستيم. دوره انتقالي كه حس كنجكاوي علمي را در افراد و خاصه همان طيف سني خاص (14 - 24 ) موجب شود. به نحوي كه از خود سؤال كنند، انسان بايد چه را بياموزد و تا كجا بياموزد و اصولاً چرا بياموزد.


زمينه آموزشي


هيچ خطري براي جامعه، بالاتر از آن نيست كه با استفاده از امكانات موجود، انسان هايي مصرفي به بار آورد؛ انسان هايي كه مصرف گرا هستند بدون آن كه بازدهي مفيدي داشته باشند. به عبارتي، جامعه مصرفي، فرد را به نحوي بار مي آورد كه اراده و تواني براي او باقي نماند. بدين ترتيب كه در بسياري از مسائل، انسان تبديل به متقاضي دردمندي مي شود كه حتي براي بهبود خود، قادر به تلاش نيست. يعني بيماري كه حتي مسئول سلامت بدن خود هم نيست! چرا؟ چون احساس مسئوليتي در وجودش به چشم نمي خورد. چون امر مسئوليت چيزي نيست كه ابتدا به ساكن قابل بروز يا رشد و نمود باشد بلكه احساسي است كه مي بايد از كودكي در وجود شخص تلقين و جاسازي گردد تا هنگام نوجواني و جواني، به نحو احسن از آن بهره گيري شود.


دو صفت مهم


كنجكاوي علمي و مسئوليت پذيري، دو صفت بارزي است كه بايد در نهاد هر انساني باشد. چون تنها در اين صورت است كه فرد، دست به شناخت محيط مي زند كه اين امر، سرآغاز كنجكاوي هاي علمي است.

حال با توجه به اين نكته مهم، چنانچه نظام آموزشي، روي در كنجكاوي علمي و لاجرم، توليد و آفرينش و خلاقيت نداشته باشد، حاصلي به نام خلأ خواهد داشت! آن وقت دقيقا ً همين خلأ خواهد بود كه موجب بي تفاوتي و فرار انسان از مسئوليت خواهد شد. فرار از مسئوليت و بي تفاوتي هم همان حس شوم و زمينه ناهنجاري است كه در اكثر اوقات، منجر به روي آوردن فرد به انواع اعتياد مي شود كه رايج ترين و ابتدايي ترين شان را دخانيات تشكيل مي دهد.


معتاد چگونه انساني است؟

انسان معتاد جاي خود را در مجموعه نظام اجتماعي و اقتصادي، حس نمي كند. نه سهيم است و نه مشاركت دارد. مواد مخدر براي او حالت پناهگاه دارد. معتاد حتي اگر خود، در كار درمان خود سهيم نشود، معالجه اش بي اثر خواهد ماند. بنابراين مشاركت و مسئوليت و كنجكاوي علمي و سپس توليد و آفرينندگي بايد ذات نظام و محتواي اصلي آموزش و پرورش را تشكيل دهد. بهترين پناهگاه براي انسان، كار توليدي و آفرينندگي است. اين در ذات هر بشري هست. فقط بايد آن را شناخت و كشف و ترغيب و بارور نمود.


وسايل ارتباط جمعي و آموزش ارزش ها

نقش آموزشي رسانه هاي گروهي قابل انكار نيست. آموزشي كه در جهان امروز، دستگاه هاي ارتباط جمعي به مردم و خاصه نوجوانان و جوانان مي دهند، مي تواند فرهنگ ساز باشد، البته اگر صحيح، اصولي و مورد پذيرش باشد. چرا كه اگر پيام ها متوجه مصرف باشد، تضاد به وجود مي آيد و خلأ انسان، محسوس تر مي گردد.


كيفيت آموزش مدرسه اي

كيفيت خوب آموزش، از ايجاد خلأ فكري منتهي به فراهم شدن مقدمات اعتياد جلوگيري مي كند. چرا كه برنامه آموزشي مدارس و كيفيت مناسب آن مي تواند ذهن را به اشتغال سالم و مداوم رهنمون شود.

بديهي است براي نيل به يک برنامه آموزشي موفق، نخست بايد اصل برانگيختن كنجكاوي را در انسان پذيرفت. براي برانگيختن حس كنجكاوي علمي بايد علم محيط شناسي و ابزار شناسي را محور آموزش قرار داد و موازي آن دست به اشاعه يك فرهنگ درست، در سطحي همگاني زد و به خاطر داشت که دستيابي به همه اين آرمان ها و اهداف و ملاحظات، زماني امكان پذير خواهد بود كه آموزش همسو و آكنده از كيفيت صحيح، از كودكي آغاز به كار كند و يا آن كه، اگر قرار است اين برنامه، روي طيف سني ياد شده (??-??) اتفاق بيفتد، لااقل مصوب و مداوم باشد چون تنها در اين صورت است كه جامعه تبديل به يك جامعه سالم، پويا و طبيعي و موفق خواهد شد. جامعه اي كه تك تك افرادش، به طور واقعي، داراي اميد، نشاط، تحرك و سلامت رفتار و روح و روان خواهند بود.

psycho آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
آسیب شناسی اجتماعی, اعتیاد, روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی اجتماعی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است