آيا قادريد راه زندگيتان را هموار سازيد؟
خواهشمنداست به سئوالات زير با دقت پاسخ دهيد و سپس نتایج را ببینید.
ابتدا سوال را به دقت بخوانید. پاسخی را که متناسب با وضعیت شما است انتخاب نموده و عدد جلوی پاسخ را یادداشت نمایید. سپس این اعداد را با هم جمع نموده و با قسمت نتایج مراجعه نمایید.
1. آيا خود را فردي رئيس ماب و رياست پيشه تلقي ميكنيد؟
بله و همين است كه هست و هرگز هم حاضر نيستيد تغييري در خود بدهيد. اگر فردي دوستتانداشته باشد، بايد شما را به همين حالت بپذيرد. (1)
تا حدي بله، ولي خوشبختانه قادريد خود را با شرايط سازگار كنيد. (3)
خير به هيچ وجه، در عوض فردي كمرو، آرام و حساس هستيد. (2)
2. مشغول بازي و تفريح با عدهاي از دوستانتان هستيد. يكي از آنان بازي واليبال را ترجيح ميدهد.بقيه نيز تمايل خود را نسبت به آن ابراز ميكنند. در حالي كه شما دوست داريد بسكتبال بازي كنيد و باعقيده آنان موافق نيستيد. چه واكنشي از خود نشان ميدهيد؟
بدون توجه به عقيده و خواسته دوستان، توپ بسكتبال را بر ميداريد و موقعيت بازيكنان رامشخص ميكنيد، چون شما هميشه فرمانده گروه دوستانتان بودهايد و اين مرتبه نيز، برتري خود رانسبت به آنان نشان خواهيد داد. (2)
خيلي دوستانه و با محبت با آنان صحبت ميكنيد و تمايل خود نسبت به بازي بسكتبال رانزدشان ابراز ميداريد. بعد تصميم ميگيريد كه با يكديگر سازش كنيد، به اين ترتيب كه ابتدا كميواليبال بازي كنيد و بعد هم مدتي را به بازي بسكتبال اختصاص دهيد. (3)
به شدت دلخور ميشويد و در خود فرو ميرويد و اخمهايتان را گره ميكنيد. طبق معمولمجبوريد در حالي تن به خواسته دوستانتان دهيد كه اصلا مهارتي در ورزش واليبال نداريد. از آنجايي كهعاشق بسكتبال هستيد، هرگز حاضر نيستيد به يادگيري واليبال بپردازيد. (1)
3. همراه برادر كوچكتان در خانه تنها هستيد. از او ميخواهيد ساكت باشد تا بتوانيد به راحتي تلفنيبا دوستانتان صحبت كنيد. سپس از او ميخواهيد كه موضوع را به مادرتان نگويد. بعد چه اتفاقيميافتد؟
برادرتان ميخندد و در حالي كه برايتان شكلك در ميآورد، تهديدتان ميكند و به سر و صدايخود با شدت بيشتري ادامه ميدهد. (2)
هرگز چنين اتفاقي نخواهد افتاد، چون شما هرگز چيزي را از مادرتان پنهان نميكنيد. (3)
برادرتان سكوت ميكند و ظاهرا از حرفتان پيروي ميكند، ولي به محض آنكه مادرتان به خانه برميگردد، دستتان را نزد او رو ميكند. (1)
4. همراه مادرتان در يك فروشگاه هستيد. لباسي را ميپسنديد و مايليد هر طور شده آن را بخريد، درحالي كه مادرتان به خاطر گراني آن لباس، تسليم خواسته شما نميشود. در عوض، به شما ميگويد كهميتوانيد لباسي را انتخاب كنيد كه ارزانتر باشد، چه ميكنيد؟
سازشي با مادرتان به عمل ميآوريد. نيمي از پول آن لباس را از مادرتان ميگيريد و بقيه هزينهآن را خودتان متقبل ميشويد تا به لباس مورد نظرتان دست يابيد. (3)
مستقيم به چشمان مادرتان خيره ميشويد و مثل بچهها ميگوييد: «من همين لباس راميخواهم!» (1)
پيشنهاد مادرتان را ميپذيريد و به دنبال لباسي ارزان قيمت ميرويد. (2)
5. شكل ظاهري بينيتان چگونه است؟
معمولي، مثل بيني بيشتر افراد يعني نه خيلي سربالا و نه خيلي سر پايين. (3)
سرپايين و افتاده. بيني همه افراد از بيني شما زيباتر است و هميشه از داشتن يك چنين بينياي،از قيافه خود ناراضي بودهايد. (1)
سربالا و كوچك. به نظر شما، بهترين و زيباترين بيني از آن شما است. (2)
6. چند دوست نزديك داريد و علت اين دوستيها چيست؟
دوستان صميمي بيشماري داريد، چون اهل سازش، گذشت و مصالحه هستيد. (3)
هيچ دوست نزديكي نداريد، چون توقعاتتان بيش از حد بالا هستند و در ارتباطهاي دوستانه،مايليد فقط عقايد و نقطه نظرات خود را به دوستان تحميل كنيد. (1)
دوستان صميمي معدود و انگشت شماري داريد، چون هميشه احساس ميكنيد كه در روابطدوستانه به نوعي كلاه سرتان ميرود! (2)
7. در كلاس هنر و نقاشي، يكي از همكلاسي هايتان مشغول رنگآميزي يك نقاشي گروهي است وميخواهد از رنگ ارغواني استفاده كند. ولي شما تصور ميكنيد كه رنگ زرد، نقاشي را قشنگتر ميكند.اين نقاشي، يك كار گروهي است و همه بايد با هم تصميم بگيرند. چه ميكنيد؟
صراحتا نظرتان را اعلام ميكنيد و بعد تصميمگيري نهايي را در اين رابطه به عهده جمعميگذاريد. (3)
تهديد ميكنيد كه در صورت عدم استفاده از رنگ زرد، از گروه خارج ميشويد و ديگر هرگزحاضر به همكاري با آنان نخواهيد شد. (2)
اصرار نميكنيد، چون خودتان هم اعتماد زيادي به نظرات خود نداريد. (1)
8. وقتي اوضاع مطابق ميلتان پيش نميرود، چه ميكنيد؟
به شدت دلخور ميشويد، داد و فرياد به راه مياندازيد، بداخلاق ميشويد، گريه ميكنيد وحتي با خودتان هم قهر ميكنيد. (1)
شرايط را ميپذيريد و تلاش ميكنيد تا خود را با آن سازگار سازيد، چون معتقديد كه در هميشهروي يك پاشنه نميچرخد. (3)
احساس بسيار بد و ناخوشايندي پيدا ميكنيد، ولي تا جاي ممكن خونسردي و آرامش خويش راحفظ ميكنيد، چون ميدانيد كه اوضاع نميتواند هميشه مطابق ميلتان پيش برود. (2)
9. سرما خوردهايد و مادرتان براي شما، سوپ مرغ درست كرده است. در حالي كه شما از سوپ مرغبيزاريد و حتي از ديدن آن، چندشتان ميشود. چه ميكنيد؟
با شكوه و غرولند تمام، همه سوپ را ميخوريد و بجاي تشكر از مادرتان، از طعم و مزه بد آنگله ميكنيد. (2)
درحالي كه از مادرتان تشكر ميكنيد، چند قاشق از سوپ را ميخوريد، ولي نه همه آن را. (3)
با عصبانيت بشقاب سوپ را كنار ميزنيد و پرخاش كنان از مادرتان ميخواهيد كه يا غذايديگري برايتان درست كند يا يك پيتزا از بيرون برايتان سفارش دهد. (1)
10. آيا ديگران را در جريان عقايد و تصميمگيريهاي خويش قرار ميدهيد؟
خير، هرگز در اين رابطه حرفي به ديگران نميزنيد، چون معتقديد كه هيچ كس اهميتي برايعقايد و نظراتتان قايل نيست. (1)
بله، چون اطمينان داريد كه بهترين عقايد و نقطه نظرات از آن شما هستند و اصلا اهميتي برايعقايد ديگران قايل نيستيد. (2)
در حالي كه عقايد و نقطه نظرات خويش را با ديگران در ميان ميگذاريد، از عقايد و نظرات آناننيز آگاه ميشويد تا پس از مشورت و تبادل نظر، بهترين تصميم اتخاذ شود. (3)