نمایش پست تنها
قدیمی 14-02-2011, 02:44 PM   #1
فرهاد
(کاربر باتجربه)
 
فرهاد آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 104
75 رفتارگرایان پیرو واتسون




رفتارگرایان پیرو واتسون







بررسی مراحل شکل‌گیری رفتارگرایی در روان‌شناسی نوین


ادوین ری گاتری (۱۹۵۹ - ۱۸۸۶)‌:ادوین ری گاتری‌ (Edwin Ray Guthrie) از نخستین طرفداران رفتارگرایی واتسونی بود که تا پایان حیاتش به روان‌شناسی عینی (objective psychology) وفادار ماند.Edwin Ray Guthrie نظریه بنیادین وی در کتاب روان‌شناسی یادگیری (the psychology of learning) با عنوان اصل مجاورت‌ (contiguity) مطرح شده است.

در دیدگاه وی، یادگیری مستلزم مجاورت محرک و پاسخ است و لزومی به تکرار و تقویت برای برقراری پیوند میان این دو نیست.

به چنین موقعیتی یادگیری یک کوششی (one trail learning) اطلاق شده است. مقصود از این اصطلاح چنین است که صرف مجاورت محرک و پاسخ سبب ایجاد رفتار یاد گرفته شده می‌شود.





● کلارک لئونارد هال (۱۹۵۲ - ۱۸۸۴)‌


کلارک لئونارد هال (clark leonard Hull) دارای چنان شخصیت برجسته‌ای در روان‌شناسی است که از او به عنوان نخستین و برجسته‌ترین رفتارگرا در تاریخ روان‌شناسی یاد می‌شود. شاید یکی از علل شهرت و موفقیت وی، تسلط او بر ریاضیات و منطق صوری و کاربرد آنها در نظریه روان‌شناختی بود.

هرچند هال در طول حیات خود از ضعف سلامت و بینایی خود بشدت رنج می‌برد و این مشکلات با افزوده شدن فلج پا در ۲۴ سالگی مضاعف شد، ولی شور و اشتیاق وی برای تعالی و آموختن در کنار استقامت وصف‌ناپذیر وی موجب شد در ۲۴ سالگی دکتری خود را دریافت کند. در سال‌های دهه ۱۹۳۰ به نگارش مقالاتی پیرامون شرطی‌سازی پرداخت و چنین ادعا کرد که می‌توان از اصول اولیه شرطی‌سازی برای تبیین رفتارهای پیچیده استفاده کرد.

با اندک تورقی در آثار هال می‌توان پی به این نکته برد که روح حاکم بر نظام روان‌شناسی وی، روح ماشین‌گرایی است. در نظام هال اصطلاحات ماشین‌گرایی بیش از پیش خود را نشان می‌دهند و این به‌ آن معناست که رفتار انسان پدیده‌ای خودکار است که می‌توان با زبان فیزیک به بیان آن پرداخت. می‌توان رفتارگرایی هال را در عینی بودن، ماشین‌گرایی و کاهش‌گرایی خلاصه کرد که هر ۳ ویژگی ذکر شده حکایت از رویکرد کمی وی به روان‌شناسی است.

هال در بررسی مطالعات علمی ۴ روش را توصیه می‌کرد که ۳ روش نخست از قبل کاربرد داشتند:

۱) مشاهده ساده
۲) مشاهده منظم کنترل شده
۳) آزمون فرضیه‌ها از طریق آزمایش
۴) روش فرضی قیاسی





روش فرضی و قیاسی (hypothetico - deductive method) در واقع روش ابداعی هال بود. از نگاه هال روش فرضی قیاسی تنها روشی است که کاربرد آن، علمی بودن روان‌شناسی را تضمین می‌کند. در توصیف این روش در کتاب تاریخ روان‌شناسی نوین چنین آمده است:

«در این روش از قیاس کردن دقیق از مجموعه‌ای از فرمول‌بندی‌ها که از پیش تعیین می‌شود مورد استفاده قرار می‌گرفت. روش شامل پایه‌گذاری اصول موضوع (postulates) است که از آنها نتایج قابل آزمودن از طریق آزمایش استنتاج می‌شود. این نتایج سپس به آزمون آزمایشی سپرده می‌شوند. اگر آنها توسط شواهد تجربی حمایت نشوند باید مورد تجدیدنظر قرار گیرند. اگر مورد حمایت و تایید قرار گیرند در مجموعه دانش ادغام می‌شوند.» (شولتز، ص ۳۶۶)‌

به طور اجمال می‌توان چنین گفت که در این روش محقق به استنباط فرضیه‌ها از اصول موضوعه می‌پردازد و سپس آنها را به طور تجربی مورد آزمایش قرار می‌دهد. در واقع «فرضیات مطلوب به عنوان خطوط راهنما برای تعدیل اصول و استنباط جدید به کار گرفته می‌شوند.» (پورافکاری،ص ۶۹۰)‌



● بی.اف. اسکینر (۱۹۹۰ - ۱۹۰۴)‌

بی‌تردید بی.اف. اسکینز‌ (B.f. skinner) یکی از بانفوذترین شخصیت‌هایی است که روان‌شناسی تاکنون به خود دیده است. تعابیری همچون مشهورترین روان‌شناس آمریکایی در جهان، مهم‌ترین روان‌شناس معاصر، یکی از غول‌های رشته روان‌شناسی و رهبر علم رفتار در قرن بیستم همگی حکایت از برجستگی و بزرگی این شخصیت علمی دارد. در اهمیت آرا و دیدگاه‌های اسکینر همین بس که بسیاری بر این باورند که پس از فروید، آرا و اندیشه‌های وی بیش از هر روان‌شناس دیگری مورد توجه قرار گرفته است. با آغاز سال‌های دهه ۱۹۵۰ اسکینر رهبری رفتارگرایی آمریکا را به عهده گرفت. تدوین برنامه‌ای برای کنترل رفتار جامع، طراحی قفسی برای مراقبت از اطفال، نگارش رمانی با عنوان والدن ۲‌ (walden two) و کتاب فراسوی آزادی و شان (Beyond freedom and dignity) او را به چهره‌ای سرشناس و مردمی بدل کرد.

رفتارگرایی مورد نظر اسکینر تنها با رفتار قابل مشاهده و قابل سنجش سر و کار دارد و مفاهیم انتزاعی و ذهن‌گرایانه همچون هشیاری، خود، نهاد و... در چارچوب نظریات وی جایی ندارند.

بسیاری اسکینر را احیاگر اندیشه‌های واتسون می‌دانند. وی برخلاف اسلاف خویش از فرضیه‌سازی، نظریه‌پردازی و به کار بردن قیاس گریزان بود و تنها بر تجربه و آزمایش تاکید می‌کرد. در واقع می‌توان چنین گفت که مساله اصلی اسکینر مطالعه پاسخ‌هاست و پیش از آن که دغدغه تبیین رفتار را داشته باشد به توصیف آن علاقه‌مند است؛ اما نباید این نکته را فراموش کرد که نگاه اسکینر به انسان همچون بسیاری از نورفتارگرایان نگاه ماشینی است، ماشینی که پاسخ‌های آن به محرک‌ها، قانونمند و قابل پیش‌بینی است.
برخی روان‌شناسان و مفسران از رفتارگرایی توصیفی محض اسکینر به رویکرد جاندار تهی (empty organism) یاد کرده‌اند. مقصود این است که ارگانیسم انسان صرفا به واسطه مواجه با محرک‌های بیرونی محیط به عمل وادار می‌شود.





در بررسی نظام اسکینر باید به ۲ نکته توجه کرد:

▪ نکته اول: اسکینر به طور مطلق مخالف نظریه‌پردازی نبود، بلکه اجتناب وی از نظریه‌پردازی ناپخته بود که این امر معلول غیاب داده‌های کافی است. وی در مصاحبه‌ای سال ۱۹۸۶ مقصود خود را چنین بیان کرد: «در انتظار نظریه‌ای کلی در مورد رفتار انسان هستم که تعداد زیادی واقعیت را جمع کند و به طریق کلی آن را بیان دارد. من در پیشبرد چنین نظریه‌ای کوشا هستم.»

▪ نکته دوم: اسکینر چندان علاقه‌ای به استفاده از آزمون‌های فراوان و مقایسه آماری بین میانگین پاسخ‌های گروه‌ها نشان نمی‌داد. آنچه دغدغه اصلی وی به شمار می‌آمد بررسی کامل و جامع یک آزمودنی بود. وی معتقد بود انتخاب گروه بزرگی از آزمودنی‌ها موجب غفلت از رفتار خاص فرد و تفاوت‌های فردی در رفتار می‌شود.



● انتقاد از رفتارگرایی اسکینر


مهم‌ترین نقد منتقدان اسکینر به اثبات‌گرایی افراطی وی و مخالفت ورزی‌های او با نظریه‌پردازی برمی‌گردد. مخالفان وی معتقدند نفی کامل نظریه‌پردازی امکان‌پذیر نیست. از سوی دیگر اینان بر این اعتقادند که اسکینر در برخی مواضع خود، آگاهانه یا ناآگاهانه به نظریه‌پردازی روی آورده است. انتقاد دیگر منتقدان مربوط به حوزه محدود اسکینر در مطالعه رفتار در آزمایشگاه است. چنانچه منتقدان نشان دادند که برخلاف دیدگاه اسکینر، تقویت در مقابل رفتارهای غریزی حیوانات چندان هم نیرومند نیست.

با وجود همه انتقادها به رفتارگرایی اسکینر باید به این نکته اشاره کرد که سایه وی حداقل تا ۳ دهه بر روان‌شناسی آمریکا سنگینی می‌کرد و به عنوان روان‌شناسی بی‌رقیب مطرح بود. دریافت جایزه خدمت ملی برجسته در سال ۱۹۵۸، مدال علمی در ۱۹۶۸ و جایزه تقدیرنامه رئیس انجمن روان‌شناسی آمریکا در ۱۹۹۰ همگی نشان از آن داشت که اسکینر به قهرمان روان‌شناسی رفتارگرا تبدیل شده است. در پایان بررسی اندیشه‌های اسکینر نباید از این نکته غافل بود که به رغم رویکرد ماشین‌گرایی نظام اسکینر، دغدغه اصلی وی بهبود زندگی و جامعه انسانی بود و به همین دلیل می‌توان از او به عنوان یک انسانگرا نام برد که برای تغییر رفتار در محیط‌های جهان واقعی، بسیار تلاش کرده است.

فرهاد آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول