نمایش پست تنها
قدیمی 14-02-2011, 04:07 PM   #3
soshan
(کاربر معمولی)
 
soshan آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
محل سکونت: مشهد
نوشته ها: 27
soshan به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سلام عزیزم .
منم مثل تو و سونیا گاهی از مرگ می ترسم اما فرمولی برای خودم دارم اونم اینکه درسته یه طرف معادله ای که تو مطرح کردی مجهوله و ما هیچ آگاهی از بعدش ، اثرش و چگونگی اون نداریم اما طرف دیگه این معادله روشن و واضحه ( که البته این هم به وضوح تصویری داره که هر شخصی از خودش در ذهنش داره .)
آره طرف دیگه این معادله در نظر من خودمم . اگه شب که می خوام بخوابم از خودم شاکی نباشم باورت نمی شه در این صورت حتی به یاد مرگ هم نمی افتم .
گاهی هم که به ترس و پوچی زندگی میرسم با وجود اینکه بد نبودم می دونم که یه جایی کم گذاشتم . چطور یه سردرد کوچیک یا یه اتفاق که اسمش روشه و همه می گیم اتفاقه حکمت داره ولی ترس من بی حکمته . نه دوست عزیز هیچ چیز بی حکمت نیست پس به جای ترس ازش این حسی که باعث رشد آدمای بزگ ( از ابن سینای خودمون تا انیشتن یا دیگرانی که نگاهی متفاوت با ما دارن ) شده رو بشناس تا حتی ازش لذت ببری .
من گاهی ازش لدت می برم با وجود وحشت و ترس و فشاری که بهم وارد می شه اما چون باعث می شه یه نگاهی به خودم بندازم تحملش می کنم .
مگه نه اینکه بزرگ تر و کامل تر از من هم ازش می ترسیدن .( مثل امامان ما با وجودی که معصوم هم بودند ) .
soshan آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول