قدیمی 07-04-2011, 04:53 PM   #1
mehrad
(کاربر معمولی)
 
تاریخ عضویت: Apr 2011
محل سکونت: ساوجبلاغ_شهرک هیو
نوشته ها: 10
Embara Hashnaei

سلام حدود یک سال پیش به طوراتفاقی ازطریق پیامکبا پسری شهرستانی آشنا شدم،این آشنایی بدون اینکه همدیگرروببینیم منجر به علاقه ازهردو طرف شد،ابتدا با این نوع آشنایی موافق نبودم ومیخواستم تا به ادامه ی روند اینآشنایی پایان بدهم،منتهااصرارازجانب این پسرمنجربه ادامه آشنایی وعلاقه ی من شد،ایشون معون دبیرستان،25ساله،متولد بهمن ماه،تک فرزند،ودارای سابقه ی فامیلی فرهنگی هستند لازم ذکرکنم به صداقت گفته های ایشون ایمان دارم،ما به دلیل شغل ایشون وشهرستان بودنشون نتونستیم همدیگرروببینیم،اماازطریق ایمیل عکسش روبرام فرستاد،من هم همینطورخانواده ی من ازجریاناطلاعدارند وقراره ایشون بعدازقبولی درکارشناسیارشدتهران بیان تاخواستگاریومراتب آشنایی فراهم بشه،من به گفته ی یک مشاور مدتی با ایشون قطع رابطه کردم که منجر بهافسردگیشدیدواضطرابدرمن شداما نتونستم،با استادمشاورم موضوع رومطرحکردم ایشون این رابطه رو نفی نمیکنندومعتقدند با یکسان بودن معیارهامون میتونیم موفق باشیم،من دچارتردید شدم چرا که خانواده ی این پسر خواستار ازدواج اون با دختر عموش هستند ایشون ساکن خرم آباد ومن ساکن یکی ازشهرک های استان البرزهستم من فرزند ششم خانواده ودانشجوی سال دوم روانشناسی بالینی هستم تنها فرداز خانواده که به دانشگاه رفته اما اکثرفامیل وحتی مادراین پسرفرهنگیهستندبه من بگیدچیکارکنم؟؟؟؟؟؟به ایشون علاقه مندموطرزتفکروهدفشون برای زندگیوبعضی از خصوصیاتی رو که تونستم آشنا بشم رو میپسندم،اما افسردگی واضطراب ناشی از این موضوع من رو دچار تردید میکنه لطفا منطقی کمکم کنید با استدلال ومنطق قابل قبول
mehrad آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 09-04-2011, 08:07 AM   #2
amir-shamloo
(کاربر باتجربه)
 
amir-shamloo آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 93
Point answer



سلام mehrad جان،من نمیخوام همین اول صحبتامون تو دلتونو خالی کنم یا مادربزرگ بازی دربیارم.شما خودتون یه پا روانشناسید و اینا رو خوب می دونید،که این جور رابطه ها درست نیستش.با sms ،chat و... که نمیشه ابراز عشق و علاقه کرد.منظورم sms و chsat تصادفی هستش.
خوب حالا شما تن به این کار دادید و باید به فکر چاره بود.
من جنس دخترا رو خوب میشناسم و می دونم که اونا حتی وقتی دارن با یه طرفی که اصلا نمیشناسنش chat می کنن با اینکه می دونن کسی اونا رو نمیبینه صادقانه حرفاشونو می زنن.اما پسرا نه..........اونا فقط جنبه سرگرمیو دارن.
حالا شما احساس می کنید آقا پسری که باهاش رابطه دارید اینجوری نیستش.
چنتا سوال دارم ازتون،شما به خونوادتون کامل همه چیزو گفتید که از چه طریقی آشنا شدید؟
واکنش اونا برای اولین بار چی بود؟
اقا پسر هم به خونوادش گفته؟(کامل) یا فقط به شما قول اومدنو داده؟
amir-shamloo آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 09-04-2011, 09:31 AM   #3
soshan
(کاربر معمولی)
 
soshan آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
محل سکونت: مشهد
نوشته ها: 27
soshan به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دوست عزيز سلام .
يادت نره ما آدم ها بزرگترين دروغ ها رو به خودمان مي گيم نه از روي عمد بلكه به خاطر اينكه دوست داريم موضوع اين طور باشه پس قبولش ميكنيم حتي واقعي تر ازخود وجود حقيقت .
من با حرف هاي دوستمون امير موافقم نه به اين خاطر كه اصلا موافق چنين روابطي نيستم نه، اينجا من ،مشاور و استاد تو مطرح نيستيم اينجا تو و باورت مهمه !
به نظر من تو دنبال كسي كه از اين خواب بيدارت كنه نيستي چون به نظرت زيباترين روياست پس با نشانه هاي افسردگي و اضطراب مي خواي به ديگران بگي نه بيدارم نكنيد فقط بگين چطور روياي من حقيقي مي شه و كي؟؟؟
نگاه تو به قضيه عوض كن ...
مطمئني اوني كه از خودش به تو نشون داده ايده آل خودش هم بوده ؟ و به فرض كه همينطوره اما آيا به اون ايده آل ها هم رسيده ؟
سوالي كه من از دوستايي مثل تو هميشه مي پرسم اينه آيا رفتارشو با اطرافيانش با خانوادش ، تو محيط كار يا برخوردش با جنس مخالف ...ديدي ؟؟؟چطور مي گي شناختمش و به تمام حرفايي كه مي رنه اطمينان دارم .
به جاي اينكه مثل عاشق پيشه ها رفتار كني يكم هم به آينده فكر كن و به اون عقل بدبخت هم ميدون بده
soshan آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 09-04-2011, 05:23 PM   #4
mehrad
(کاربر معمولی)
 
تاریخ عضویت: Apr 2011
محل سکونت: ساوجبلاغ_شهرک هیو
نوشته ها: 10
Hang

؟سلام امیرجان وسوشاجان منو ببخشین خیلی بلد نیستم چجوری باید جواب بدم. اول از همه خیلی تشکر میکنم که پاسخ سوالمو داداین،اما پاسخ سوالای شما:
اول ازهمه باید بگم که من اهل چت کردنو اس ام اس بازی نیستم وتا حالا یه بارم پامو تو محیط چت نزاشتم.منظور از آشنایی اتفاقی هم این نبود که یکیمون برا سرگرمی پیامی رو فرستاده شاید شانسی دست یکی برسه وباب آشنایی باز بشه،حرف شما رو کاملا قبول دارم که اینجور رابطه ها درست نیست اما با توجه به پیشرفت های امروز آدما به هزار صورت میتونن باهم آشنا باشن ،معذرت میخوام اما یه فرد عادی هم در وهله ی اول این رابطه رو نفی میکنه اما من از شما به عنوان یک مشاور وروانشناس میخوام که با استدلال ومنطقی قابل قبول منو راضی کنین که غلطه یا درست چه بسا همین چند وقت پیش یه روانشناس سرشناس تو تلویزیون گفتش یکی از مراجع هاش از طریق تلفن با دختر خانمی آشنا شده وبه ازدواج وخوشبختیشون منجر شده!اما پاسخ سوالاتون:بله من به مادرم همه چیزوگفتم وگفتم چطور باهم آشنا شدیم پدر وخواهرمم از این موضوع مطلعن اما برادرام نه،چهارتا برادر دارم.مادرم برا اولین بار واکنش بدی نداشت،رضایت به خواستگاری داداما پدرم واکنش تندی داشت که اینجور پسرا قصد گول زدن آدما رو دارن،اما بعد یه مدت که من دچار افسردگی واضطراب شدیدی شدم ومادرم بار دیگه موضوع رو مطرح کرد پدرم عنوان کرد که درصورت آشنایی اگر خانواده ی مناسبی باشن رضایت میده.اما اون آقا پسر!من از مریضیم به ایشون اطلاع دادم ومثل اینکه،البته به گفته ی خودشون،با مادرشون درمیون گذاشته بودن که با دختری آشنان ومیخوان باهاش ازدواج کنن اما ازنحوه ی آشنایی چیزی به مادرشون نگفتن چون به صراحت اعلام میکنن که خانوادشون در صورت فهمیدن موضوع رضایت نمیدن چون ایشون تاحالا سابقه ی اینجوری نداشتن وکلا پسر سربزیری شناخته میشن،البته باید بگم خودم از صبتاشون متوجه ی این موضوع شدم،اما ایشون درست زمانی با خانواده مطرح کردند که من به مشاور مراجعه کرده بودم وایشون منو ترغیب کردن تا رابطه رو بهم بزنم وکاری کنم ایشون از من قطع امید کنه،ومنم به دلیل وخامت اوضاعم این کارو کردم ،گمان کردم وضعم بهتر میشه اما نشد،تا اینکه طاقت نکردمو جویای احوالشن شدم وایشون گفتن که موضوع رو همون روزا با خانواده مطرح کردن اما بعد قطع رابطه اعلام کردن که پشیمون شدند،ایشون میگن بهترین راه اینه که با قبولی ایشون تو تهران میتونیم عنوان کنیم تو دانشگاه باهم آشنا شدیم اینجوری به فامیلم اینو میگیم تا حرفی نباشه،البته ما بنا رو ابتدا به آشنایی خانواده ها گذاشتیم بعد ازدواج.اینکه میگین رفتارش با جنس مخالف رو دیدم یا نه باور کنینی نمیخوام چشم بسته ازدواج کنم یا حتی عاشق بشم ،بله هر وقت ایشونو از نزدیک ببینم این مساءلو در نظر میگیرم باورکنین من نمیخوام عین دخترایی که همه چیو رویا میدونن خیال کنم شاهزاده ی من با اسب سفید پیداش شده!!!!!!منم میخوام با چشم باز انتخاب کنم واسه همین ازتون کمک میخوام
mehrad آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 11-04-2011, 03:00 PM   #5
amir-shamloo
(کاربر باتجربه)
 
amir-shamloo آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 93
60 راه درست




سلام دوستان
از دوست خوبمون سوشان عزیز تشکر میکنم.
و اما شما مهراد عزیز آفرین.به خاطر اینکه تو این اوضاعی که داری(افسردگی)(البته زیاد به افسردگی بها نده که ریشه بدوونه)به فکر خودت هستی و دنبال چاره ای.
خب،این آقا پسر قصه ما همین اول آشنایی بنا رو رو دروغ گفتن گذاشتن.
اصلا خوب نیستش.و ضمنا پیشنهاد هم دادن که بی خیال قضیه شیم.و شاید هم کار درست همینه.
یادتون باشه که رابطه هایی دوام دارن که دو طرف راضی به کناره گیری نیستن.اما کار مامانتون هم درست نبوده(اینا رو میگم که فردا شما با بچتون یه برخورد خوب داشته باشید)ایشون باید بیشتر با شما صحبت می کردن و بهتون کمک می کردن.واسه دختر خانما خیلی سخته که یه رابطه رو (حتی رابطه غلط)به فراموشی بسپارن.اما آقا پسرا معمولا راحتر با این جور قضیه ها کنار میان.
مهراد جان خوب کلاتو قاضی کن ببین راه درسته کدومه؟؟

amir-shamloo آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 12-04-2011, 10:04 AM   #6
mehrad
(کاربر معمولی)
 
تاریخ عضویت: Apr 2011
محل سکونت: ساوجبلاغ_شهرک هیو
نوشته ها: 10
Sad

سلام امیر جان
از اینکه پاسخ سوال هامو میدی ازت ممنونم اما خیلی متوجه حرفات نشدم.میخوام بدونم دلیلت چیه که میگی این آقای قصه ی ما دروغ گفته.میشه دلیلاتو بهم بگی؟و اینکه چرا برخورد مادر من مناسب نبوده؟منظورت از اینکه گفتن بی خیاله قضیه بشیم چی بوده؟کلا راهکارت چیه؟
mehrad آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 12-04-2011, 03:17 PM   #7
amir-shamloo
(کاربر باتجربه)
 
amir-shamloo آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 93
57 راه کار

نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrad نمایش پست ها
سلام امیر جان
از اینکه پاسخ سوال هامو میدی ازت ممنونم اما خیلی متوجه حرفات نشدم.میخوام بدونم دلیلت چیه که میگی این آقای قصه ی ما دروغ گفته.میشه دلیلاتو بهم بگی؟و اینکه چرا برخورد مادر من مناسب نبوده؟منظورت از اینکه گفتن بی خیاله قضیه بشیم چی بوده؟کلا راهکارت چیه؟

خواهش می کنم مهراد عزیز.
من نگفتم که ایشون دروغ گفتن،گفتم که بنا رو رو دروغ گفتن گذاشتن،یعنی پیشنهاد دروغ گفتنو دادن.
در مورد مادرتون،ایشون باید موشکافانه تر با قضیه برخورد می کردن.اینکه گفتم بی خیال قضیه شیم (اینو از طرف خودم نگفتم،داشتم از زبان آقا پسر می گفتم)رو خودتون گفتید آقا پسر گفتن بهتره همه چیزو فراموش کنیم.
و آخر اینکه راه کار کلی رو من نمیتونم بهتون بگم،اینو باید خودتون پیدا کنید.
من فقط یه چیزایی رو تذکر می دم.
آقای جان گری روانشناس معروف تو کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی خیلی راه کار نشون خواننده ها دادن،ولی آخرش گفتن این خود شما هستید که تصمیم می گیرید.

amir-shamloo آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 12-04-2011, 10:39 PM   #8
Sasha
(کاربر فعال)
 
Sasha آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Oct 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 67
Sasha به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض آیا واقعاً تلاشی برای خواسته خودتون کردید!

نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrad نمایش پست ها
سلام حدود یک سال پیش به طوراتفاقی ازطریق پیامکبا پسری شهرستانی آشنا شدم،این آشنایی بدون اینکه همدیگرروببینیم منجر به علاقه ازهردو طرف شد،ابتدا با این نوع آشنایی موافق نبودم ومیخواستم تا به ادامه ی روند اینآشنایی پایان بدهم،منتهااصرارازجانب این پسرمنجربه ادامه آشنایی وعلاقه ی من شد،ایشون معون دبیرستان،25ساله،متولد بهمن ماه،تک فرزند،ودارای سابقه ی فامیلی فرهنگی هستند لازم ذکرکنم به صداقت گفته های ایشون ایمان دارم،ما به دلیل شغل ایشون وشهرستان بودنشون نتونستیم همدیگرروببینیم،اماازطریق ایمیل عکسش روبرام فرستاد،من هم همینطورخانواده ی من ازجریاناطلاعدارند وقراره ایشون بعدازقبولی درکارشناسیارشدتهران بیان تاخواستگاریومراتب آشنایی فراهم بشه،من به گفته ی یک مشاور مدتی با ایشون قطع رابطه کردم که منجر بهافسردگیشدیدواضطرابدرمن شداما نتونستم،با استادمشاورم موضوع رومطرحکردم ایشون این رابطه رو نفی نمیکنندومعتقدند با یکسان بودن معیارهامون میتونیم موفق باشیم،من دچارتردید شدم چرا که خانواده ی این پسر خواستار ازدواج اون با دختر عموش هستند ایشون ساکن خرم آباد ومن ساکن یکی ازشهرک های استان البرزهستم من فرزند ششم خانواده ودانشجوی سال دوم روانشناسی بالینی هستم تنها فرداز خانواده که به دانشگاه رفته اما اکثرفامیل وحتی مادراین پسرفرهنگیهستندبه من بگیدچیکارکنم؟؟؟؟؟؟به ایشون علاقه مندموطرزتفکروهدفشون برای زندگیوبعضی از خصوصیاتی رو که تونستم آشنا بشم رو میپسندم،اما افسردگی واضطراب ناشی از این موضوع من رو دچار تردید میکنه لطفا منطقی کمکم کنید با استدلال ومنطق قابل قبول
دوست عزیز، مشکل اصلیه شما اینه که خودتون هم هنوز نمی دونید که چی می خوایید. شما نمیتونید برای خودتون تصمیم بگیرید و به همین خاطر امیدوارید دیگران به شما بگن که چیکار کنید، و بعد اگر مشکلی توی زندگیتون با این مرد پیش اومد سعی خواهید کرد خودتون رو قانع کنید که این تقصیر دیگران بوده و شما در این تصمیم گیری نقشی نداشتید.

هیچ روانشناس یا متخصصی چنین حقی نداره که برای شما تصمیم نهایی رو بگیره، به نظر من کار اون روانشناس هم که به شما گفته این رابطه رو قطع کنید کاملاً اشتباه بوده.
همینطور دوستی از طریق چت، تلفن ، اینترنت، توی خیابون،... ( هیچ کدوم از اینها ایرادی نداره، اگه بعد از آشنایی بتونید منطقی و درست به همه چیز نگاه کنید) . به هر حال باید از یه طریقی با دیگران آشنا شد دیگه. همه دنیا که نمیتونن با همکلاسی خودشون ازدواج کنند. من خودم پسری رو میشناسم که الان 5 ساله با دختری از طریق اینترنت دوست شده و رابطشون هم هیچ مشکلی نداره و کاملاً هم با هم خوبن. علتش هم اینه که هر دو نفرشون میدونند چی میخوان و خیلی منطقی رابطه خودشون رو پیش بردند.

شما اول باید ببینید که آیا واقعاً می خوایید با این مرد باشید یا خیر. بعد باید ببینید که نظر این مرد چیه؟ خب طبق گفته های شما هر دوی شما می خوایید باهم باشید. پس این وسط میمونه بحث خانواده. خانواده شما که به نظر من و طبق اظهارات خودتون افراد منطقی هستند. حالا فقط میمونه خانواده این پسر. چقدر در زمینه آشنایی با خانواده اون تلاش کردید؟ این دوست پسر شما چقدر در رابطه با شما با خونوادش صحبت کرده؟ چی گفته؟ نظر اونها چی بوده؟
اینها همه مسائلی که باید به آرامی پیش ببرید، عجله نکنید، 1 سال اصلاً مدت زمان زیادی نیست که با ایشون آشنا شدید، برای ازدواج هم عجله نکنید، در مرور زمان با خانواده پسر بیشتر آشنا بشید و اجازه بدید اونها بیشتر شما رو بشناسند (از هر طریقی)، دیدگاه مثبتی از خودتون در ذهن اونها ایجاد کنید و مطمئن باشد که اگه واقعاً می خواهید با این آقا باشید، به راحتی میتونید .
Sasha آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 13-04-2011, 03:43 PM   #9
mehrad
(کاربر معمولی)
 
تاریخ عضویت: Apr 2011
محل سکونت: ساوجبلاغ_شهرک هیو
نوشته ها: 10
Loveshower

از شما دوستای عزیزم خیلی متشکرم که سعی میکنید کمکم کنید ساشای عزیز اصلا از اصطلاح دوست پسر خوشم نمیاد وحتی به اون پسر هم اجازه ندادم اسم رابطمونو اینجور بزاره البته متوجه حسن نیت شما هستم.اتفاقا من تصمیمم رو گرفتم که با این پسر باشم!اما اونچه که منو دچار تردید میکرد این بود که ازدواجی با این مشخصه ها درست هست؟من اگر انتخابی نداشتم که اصلا موضوع رو برای چی مطرح میکردم؟من خودم روانشناسی میخونم با استادم موضوع رو مطرح کردم وبالاخره پی به مشکلم بردم!میدونید بچه ها مشکل از اون پسر نیست اینکه دروغ میگه یا چی البته امیر جان اینجا روی صحبتم با شماست با توجه به شرایط ایشون وتعصبی بودن خانوادشون این حق روهم به ایشون بدین که درچنینی شرایطی برای بدست آوردن کسی که دوستش دارین شاید مجبور باشین دروغ بگین ودر اولین فرصت ممکن بعد بهبودی اوضاع میشه راستش رو گفت گاهی وقتا باید از شرایط اون آدم به قضیه نگاه کرد!ببنید اون پسر من مطمئنم (البته با توجه به ارتباط وبحثایی که باهم داشتیم)دروغ گونیست!وخیلی به ایده آلی که من میخوام نزدیکه پس سوشای عزیز من تصمیم گرفتم باهاش باشم اما سوالی که شماها میتونستین از من بکنین این بود که من اصلا آمادگی پذیرش یک زندگی رو دارم؟حتی میتونستین دلیل افسردگیمو برام توجیه کنین!البته من نمیدونم تخصص شما تو چه زمینه ایه اما به شما هم حق میدم که قصد کمک کردن رو دارید بچه ها من به این نتیجه رسیدم شرایطم برا ازدواج اصلا مناسب نیست وآمادگی پذیرش مسئولیت های زندگی رو ندارم،من گمان میکردم چون ایده آلم پیدا شده باید از دستش ندم اما حرف سوشای عزیزوقبول دارم شاید من دنبال تاییدی از سوی دیگران بودم تا بعد تقصیر وگردن اونا بندازم!خیلی نمیتونم تو این محیط کوچیک بگم چجوری حل شد،اما با یه مشاوره ی عالی از سوی استادم مشکل حل شد وزمان رو نیاز دارم تا به باورش برسم،امیدوارم همه ازدواج موفقی داشته باشن بازم مرسی بچه ها.
mehrad آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 02-10-2012, 05:36 PM   #10
خورشید
(کاربر تازه وارد)
 
تاریخ عضویت: Oct 2012
نوشته ها: 2
پیش فرض

من خرم اباد زندگی میکنم خیلی پسرای خوبی داره
خورشید آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است