27-04-2011, 10:21 AM | #1 |
(کاربر معمولی)
|
دلیل این که دوست دختر ادم نسبت بهش بی تفاوته چی مینونه باشه؟
سلام
من یه دوست دختر داشتم که تا قبل از این که با هم دوست بشیم خیلی دنبال من بود و دیگه داشت به مرز افسردگی میرسید و خیلی خیلی دوسم داشت ولی وقتی که با هم دوست شدیم من حس کردم که رفتارش یه کمی عوض شده و انگار من دیگه براش عادی شدم و دیگه اونجوری احساسی نیست انگار نیاز های عاطفیشو با یکی دیگه تامین میکرد و وقتی به من میرسید خیلی عادی و بی تفاوت بود من شک میکردم که با یه پسر دیگه دوست باشه و به خاطر همین این قدر بی احساس باشه اخه مگه میشه دختر احساسی نباشه؟ وقتی با هم حرف میزدیم مثل این بود که دو تا پسر دارن با هم حرف میزنن خیلی عادی و معمولی من 18 سالمه پیش دانشگاهیم رشتم ریاضیه ضریب هوشیم 140 و درون گرا و خیلی منطقی هستم و این اولین دوست دخترم بود اون دوم دبیرستان رشتش ریاضی دوستی مون فقط حدود یه ماه و نیم طول کشید الان هم جدا شدیم و میگه فقط یه دوست اجنماعی باشیم من هم خیلی راحت قبول کردم دلیل این که بعد از دوستی مون این قدر بی احساس شد چی میتونه باشه ؟ ممنون |
27-04-2011, 06:47 PM | #2 |
(کاربر فعال)
|
البته این جریان (خسته شدن از رابطه) در میان پسرها بیشتر رایجه. اما باید اینو بدونی که خیلی طبیعیه. خیلی از افراد فکر میکنن که مهمترین بخش دوستی همون اولشه ولی به اعتقاد من مهترین بخش هر رابطه ای پیدا کردن راه حل هایی برای تداوم اونه.
چجوری با هم دوست شدید؟ |
27-04-2011, 11:27 PM | #3 |
(کاربر فعال)
تاریخ عضویت: Apr 2011
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 38
|
سلام
شاید میتونه دلیلش این باشه که خوب همدیگرو نشناختید و از اخلاق همدیگه اطلاع کافی نداشته باشید.ما دخترا اصولا وقتی به مرز افسردگی میرسیم و از دوستای خودمون هم نا امید میشیم به فکر این میفتیم که با یه نفر از جنس مخالف حرف بزنیم و وقتی هم درد و دل کردیم و رو حیمون برگشت حالتی پیدا میکنیم که شما پسرا فکر میکنید عوض شدیم حالا شاید اون دختری که شما ازش میگید اهل این نیست که با کسی که تازه باهاش آشنا شده رابطه ی صمیمیه صمیمی داشته باشه و فقط دوست اره در حد یه حرف زدنه روزانه باشه و احساس تنهایی دوباره نکنه وفقط خیالش راحت باشه که یه نفر هست که به فکرشه و دوستش داره در ضمن یادتون نره ما دخترا از اینکه کسی نازمونو بکشه خوشحال میشیم اینو برای این گفتم چون که گفتید آدم منطقی هستید و اصولا آدمای منطقی ناز نمیکشن با این وجود نباید رفتاری داشته باشید که دوستیتون رو محوره دختره بچرخه ببخشید که با این سنم از شما کمتره بهتون نظر دادم، نظر دادم چون خودمم یه دخترم |
28-04-2011, 01:29 PM | #4 | ||
(کاربر معمولی)
|
نقل قول:
من از بچه گی تو مدرسه مامانم بودم و با دخترا برزرگ شدم و به همین خاطر دختر یا پسر بودن کسی تاثیری روم نداره با همه چه پسر چه دختر یه جور رفتار میکنم ونسبت به دخترا چه جوری بگم متل اینکه خواهرم هستن . خیلی راحت باهاشون حرف میزنم انگار دارم با یه پسر حرف میزنم من با بیشتر دخترای اونجا دوست بودم (دوست معمولی ) می گفتیم میخندیدیم . ولی رفتار اون یه جور دیگه بود یعنی اونم عادی بود ها ولی من میفهمیدم که نسبت به من تمایل داره من هم باهاش عادی بودم . گفتم که من درون گرا هستم (البته این خوب نیست) و تا با کسی کاری نداشته باشم نمیرم سراغش یا همین جوری سر صحبتو باز نمیکنم چون دلیلی نمیبینم همین جوری برم به یکی بگم مثلا امروز هوا چه خوبه و ... (یه ذره بی محلی میکردم) بار اولی که با هم حرف زدیم (اون سر صحبتو باز کرد) از لحن صداش و طرز حرف زدن فهمیدم که بله رسما نظرش من (میگم دیگه من یه کمی زیادی باهوشم . بد بختیم هم همینه زود میگیرم جریانو) از اونجا ارتباط گذاشتن شروع شد اولش تو کلاس بعد تو سایتای مختلف پیدام کرد بعد به ایمیل و ... برا من زیاد فرق نمیکرد که باحاش دوست باشم یعنی بهش احساس داشتم ولی این که بخواد دوست دخترم باشه برام زیاد فرقی نمیکرد ولی بی میل هم نبودم دوست دختر برام یه مساله ی حل شده و معمولی بود. تو کلاس هم دیگه رو میدیدیم اون یه سلام میکرد منم فقط جواب میدادم و بیشتر رو وب با هم حرف میزدیم و تا این که یه بار رو چت غیر مستقیم (ولی همچین هم غیر مستقیم نبود) بهم گفت من هم گفتم که ازش خوشم میاد و ... کلاسامون تموم شده بود و دیگه همدیگه رو نمیدیدیم بعد این چت که من یهش گفتم ازش خوشم میاد 10 روز ازش خبری نشد نه ایمیلی نه افی هیچ چی انگار اون همون کسی نبود که باهام چت کرده بود و اون حرفا رو زده بود از مون روزا بی توجهی هاش شروع شد نقل قول:
خوب بالاخره باید جواب میدادم دختره حالش اصلا خوب نبود نمیتونستم بی تفاوت باشم هرچی باشه دوستم بود و نمیتونستم اون جوری ولش کنم درسته. من زیاد ناز نمیکشیدم البته اولاش بعد فهمیدم که باید نازشو بکشم و ... و این کارو هم کردم خوب چی کار کنم من بیشتر وقتو در حال تحقیق درباره ی فیزیک و نظریات ایزنبرگ و این جور چیزا هستم تا 3 ماه پیش اصلا در باره ی داشتن دوست دختر فکر نکرده بودم از کجا میدونستم باید نازشو بکشم و ... ( خوب میدونم اینا تقسیر خودمه) ((شاید اون دختری که شما ازش میگید اهل این نیست که با کسی که تازه باهاش آشنا شده رابطه ی صمیمیه صمیمی داشته باشه و فقط دوست اره در حد یه حرف زدنه روزانه باشه و احساس تنهایی دوباره نکنه)) اخه چند بار خودش با پیش گذاشت و سر بسته ازم خواست که رابطه ی دوستی داشته باشیم اینو نباید بگم ولی میگم: من برای این که مطمعن بشم نظرش منم و منو دوست داره ایمیلشو هک کردم (شرمنده میدونم کار بدیه ولی خوب باید مطمعن میشدم) و دیدم که با دوستاش در باره ی من چی میگه و ... ولی خوب امکانش هست خواهش میکنم خوشحال هم شدم اتفاقا شما بهتر میتونید کمک کنید |
||
28-04-2011, 01:37 PM | #5 |
(کاربر معمولی)
|
الان حالم گرفتس و اعصاب ندارم میدونم همش به خاطر تموم شدن اون رابطه هست ولی خوب چی میشه کرد
دلیلش برام مهمه که با یکی دیگه دوست و بود و به همین خاطر بیتفاوت شد؟ یا اصلا چرا این جوری شد؟؟ |
29-04-2011, 04:58 PM | #6 |
(کاربر فعال)
تاریخ عضویت: Apr 2011
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 38
|
دوست ندارم بگم که ما دخترا بد هستیم یا بی رحمیم و به راحتی میتونیم با احساساته کسی بازی کنیم اما میخوام یه چیزی بگم که شاید خودتم میدونی اما فراموشش کردی
هستن دخترایی که بازی کردن با احساساته کسی براشون آسونه و به راحتی میتونن دل بکنن .(این دوست دختره شما که حالش بد بوده و به گفته یه شما افسردگی داشته اون لحظه فقط احتیاج به ارتباط و غاطفه ای از طرف جنس مخالف بوده و شما این نیز رو براش تامین کردید) بعضی از دخترا وقتی یه نفر و میبینن که خوشگله و بنظرشون میتونن باهاش دوست بشن خیلی راحت ابراز علاقه میکنن بونه اینکه به این فکرکنن که الان با یکه دیگه دوسته و عاشقشه اونا به خودشون حق انتخاب دوباره رو میدن من نمی خوام بگم دوست دختره شما چنین دختریه اما اینا رو گفتن تا یاد آوری کرده باشم که شما بایا برای انتخاب یه دوست دختر باید حساب شده قدم بردارید تا جایی برای پشیمونی نمونه> اون لحظه ای که دارید به حرفایه قلبتون اهمیت میدید عقل و منطق رو فراموش نکنید همه ی اینایی که گفتم از تجربه هام بود برایه من ماجرایی شبیه ماجرایه شما پیش اومده بود چون من به احساسم گوش کردم و چشم بسته راه رفتم ولی اینم بگم این بیشتر پسرا هستن که با احساساته ما دخترا بازی میکنن |
04-05-2011, 12:54 PM | #7 |
(کاربر معمولی)
|
اینجاشو قبول دارم که پسرا بیشتر این کارو میکنن ولی خوب من که این کارو نکردم
من باید بیشتر دقت میکردم و حرف قلبمو به این راحتی گوش نمیکردم . خوب تجربه شد دیگه از این کارا نکنم یا اگه کردم با عقل برم جلو . ولی خوب دل دله دیگه گیر بده پدر آدمو در میاره راستش اصلا دلم نمیخواست تو اولین تجربم این بلا سرم بیاد و کلا دیدمو عوض کنه ولی خوب در هر حال بهترین کار اینه که بشم همون آدم قبلی که بودم و سعی کنم روزامو بدون ناراحتی بگذرونم |
04-05-2011, 10:09 PM | #8 |
(کاربر معمولی)
|
سلام دوستان
ببخشید که یک بی تجربه می پره توی بحث تون درسته از احساسات تون اون قدرا سر در نمیارم آخه زمان ما همچین درد سرهایی نبود که من معتقدم شده بلای آرامش همه دختر پسرای تو سن شما . اما hvldk برای شما و برقراری یه رایطه درست مطلبی دارم که می تونم در اختیارت قرار بدم . یه چیزی دیگه اونم این که عزیزم هر کس IQ بالایی داره حتما هوش هیجانی بالایی نداره!!! در ضمن برای تصمیم منطقی که گرفتی بهت تبریک می گم . یه چیز فقط دوست باهوش ما شما چطور ایمیل طرف رو هک کردی میشه به ما هم یاد بدی// |
05-05-2011, 05:48 PM | #9 | |
(کاربر معمولی)
|
نقل قول:
و من این تاپیک رو زدم که همه یا اکثر اعضا بیان راهنمایی کنن ولی فقط دو سه نفر با مرام پیدا شدن (دمشون گرم) آره رسما بلا شده و من فکر میکنم دلیلش اینه که افراد اصلا با هم رک و راست نیستن , مثلا دوست من بهم گفته بود که تا به حال با هیچ پسری دوست نبوده , ولی از رفتار و حرفاش کاملا میشد فهمید که ... الانا پسر دخترا فقط تو فکر پیچوندن و سر کار گذاشتن هم دیگه هستن فقط میخوان یه دوستی داشته باشن و بقیهش براشون مهم نیست فقط تفننی اصلا مهم نیست که چه جوری با هم دوست بشن , میبینی پسره تو خیابون که راه میره همین جور شماره میده و دخترا میگیرن , خوب پسری که این قدر بی بند و بار باشه که تو خیابون شماره بده بدونه این که طرفو بشناسه و ... و دختری که همین جوری شماره رو بگیره , این دوستی به چه دردی میخوره آخه؟ من به دوستام همیشه میگم که رابطه داشتن هرچی زود تر به جاهای عاطفی برسه همون قدر زود تر از هم میپاشه ولی خوب معمولا پسرای تو سن من عقلشون زیاد این جور چیزا رو قبول نمیکنه(بد بختی اینجاست که من که خودم این حرفو میزنم خودم خلافشو عمل کردم وسریع دوست شدم و ... اینه که میگم عقل تعطیله حتی مال خودم ) کلا معنی دوست دختر و دوست پسر از بین رفته اگه مطلبتون رو بهم بدین ممون میشم شما درست میگین من اصلا هوش هیجانی خوبی ندارم خوب طبق آخرین تحقیقات 64 نوع هوش در انسان شناسایی شده من هوش های منطقی و iq و محاسباتم خوبه ولی eq (هوش هیجانی) و ارتباطات و ... خوب نیست و باید تقویتش کنم بابت تبریک هم مرسی , خوب کار دیگه ای نمیشد کرد ولی هنوز دلیل این که یه هو دوستیمون تموم شد رو نمیدونم و برام یه سواله که چیشد امروز دوست بودیم و بعد یه بگو مگویی کردیم و دیگه هیچی؟؟ برای هک راه های خیلی زیادی هست که یاد گیریش زیاد آسون نیست و نیاز داره که خیلی وقت بزارید ولی من یه چیزی رو بگم , من اولا خیلی دنبال هک و این جور چیزا بودم و فقط کتابای دستورات لینوکس و ... میخوندم تا سطحم رو بالا ببرم ولی الان که یه کم بلد شدم هم از شور و اشتیاق افتادم و هم این که هک کردن یا بهتر بگم تو کارای مردم فصولی کردن برام معنی بدی داره , یعنی میدونی حتی وقتی بهش فکر هم میکنم از خودم خجالت میکشم که این چه کار زشتیه و شخصیتم بهم اجازه این کار رو نمیده و قطعا هم این کار رو به صورت غیر اخلاقی انجام نمیدم میدونید یه حس بدی بهم میده و از خودم بدم میاد که این چه کاریه که دارم میکنم من مطالب هک و نفوذ رو صرفا جهت یاد گیری میخونم و تا حالا فقط 3 تا ایمیل هک کردم یکی مال خودمو که هک شده بودم و باید ایمیلمو پس میگرفتم . مال بابامو که خودش ازم خواست . مال دوست دخترم رو که باید از قصدش مطمعن میشدم (تو این سومیه از خودم خجالت کشیدم) ولی خوب من میتونم راه هاشو جهت آموزش براتون بگم راه های زیادی وجود داره مثل تروجن ها یا کی لاگر ها یا استفاده از پرت های باز سیستم قربانی یا ریموت کردن سیستم قربانی یا هک سرور و ... که برای این کارا شما حتما باید با دستورات لینوکس و برنامه نویسی آشنایی کامل داشته باشید |
|
08-05-2011, 08:29 AM | #10 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 111
|
IQ
[
سلام بر دوستان گرام،مخصوصا hvldk میدونید چیه من اصولا تو اینجور بحثا زیاد شرکت نمی کنم.وقتی مطلب ارسالی شما رو خوندم با خودم گفتم حیف شما نیست که وقت گرانبهاشو صرف این جور چیزا بکنه؟ آخه من از آدمای با هوش خیلی خوشم میاد.مخصوصا اونایی که IQ شون قد یه فیله نمی گم که دوستی بده.اما بجاش و درست،این دوستیای جدید فقط شده لاس زدن،که اصلا خوب نیستش. مث اینکه جدا از هک کردن اطلاعات کامپیوترتونم خوبه.بعد از خوندن تاپیک شما تازه می خواستم هک کردنو یاد بگیرم،یعنی غیرتی شدم که بلد شم.اما خب چیزای مهتر از هک کردنم هستش که بریم دنبالش. جدا براتون آرزوی موفقیت می کنم.انشاءاله ازتون یه پروفوسور در بیاد. |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly