نحوه ي برخورد با رفتارهاي روزمره نوجوانان
ريزبين! نحوه ي برخورد با رفتارهاي روزمره نوجوانان(1) والدين اغلب بهگونهاي خاص درباره ي رفتار و روحياتي که نوجوانان دارند، احساس نگراني ميکنند. ابتدااطلاعاتي را در زمينه ي شيوههاي موثر در مديريت رفتارها در اختيار شما قرار ميدهيم. اين شيوهها به شما کمک خواهد کرد تا برخوردي مناسب با فرزندتان داشته باشيد. چطور ميتوانيد کاري کنيد که فرزندتان با شما همکاري کند؟ براي اينکه فرزندتان اتاق خود را تميز کند و به موقع به خانه بيايد چه بايد بکنيد؟ چگونه ميتوانيد بيتوجهي او را برطرف سازيد و يا کاري کنيد که خواهر يا برادر خود را آزار ندهد؟ برخي از شيوههاي ارائه شده در اين مقاله، کاهش درگيري در خانواده شما را تضمين خواهد کرد. شما پيش از هر چيز بايد رفتاري را که ميخواهيد با آن برخورد کنيد، مورد تحليل قرار دهيد. آنگاه قوانين و يا انتظارات و پيامدها و نتايج رفتارها را بهطور هم زمان تدوين نماييد، قبل از آنکه قوانين زير پا گذارده شوند. منظور خود را از هر سخني که ميگوييد روشن کنيد و در سخن گفتن حد اعتدال را رعايت کنيد و در مورد چيزي که ميگوييد پيگيري و ثبات داشته باشيد. تحليل رفتارها بسياري از والدين در توضيح رفتار نوجوانان ميگويند: «پسرم نميخواهد عضو خانواده ي ما باشد»، «دخترم افسرده و غمگين است»، «دخترم در مدرسه تحرکي ندارد»، «پسرم هميشه عصباني است»، «پسرم هميشه در حال رنجاندن ديگران است»، «دخترم بالغ نشده است»، و... نخستين پاسخ من در برخورد با اين توضيحات، مطرح ساختن پرسشهايي از اين قبيل است: «ميتوانيد مثالي برايم بزنيد تا منظورتان را از اينکه ميگوييد پسرم نميخواهد عضو خانواده ما باشد روشن سازد؟»، «فرزند شما چه رفتاري دارد که فکر ميکنيد او آدمي عصباني است؟»، «فرزند شما چه رفتاري دارد که فکر ميکنيد او بالغ نشده است؟» به عبارت ديگر از والدين ميخواهم تا درباره ي رفتارها بهطور موردي فکر کنند نه بهطور کلي. وقتي من ميگويم: «دخترم افسرده است» ممکن است منظورم اين باشد که او علاقهاش را به اموري که برايش اهميت داشته از دست داده است. وقتي شما ميگوييد: «دخترم افسرده است» ممکن است منظورتان اين باشد که او هميشه در اتاقش ميماند و بهطور پيوسته گريه ميکند. فقدان تحرک در مدرسه معاني متعددي دارد: او توانايي انجام کارهاي الف و ب را دارد ولي فقط ميتواند نتيجه ج را به دست آورد، او در مطالعه ي درسهاي مدرسه و يا انجام تکاليف خود تنبلي ميکنديا حواس او در سر کلاس پرت است. جزيينگر باشيد قبل از برخورد با يک رفتار و دگرگون ساختن آن، نخست بايد آن رفتار را به طور صريح و مشخص روشن نماييد. اگر چه ممکن است موفق نشويد کاري کنيد که پسرتان هميشه با شما زندگي کند ولي ميتوانيد کاري کنيد که رفت و آمد او با شما بيشتر شده و در روابط خانوادگي درگير شود. اگر ميگوييد فرزند نوجوان شما عصباني است، او دقيقاً چه ميکند؟ آيا دائماً غر ميزند، يا هنگامي که با او صحبت ميکنيد شکلک در ميآورد، يا در را به هم ميکوبد، يا در مقابل مشکلات کوچک ضعيف و شکننده است و به سرعت افسرده ميشود؟ آيا دختر شما به سن 15 سالگي رسيده و هنوز براي لباس پوشيدن خود از شما کمک ميخواهد؟ بسياري از والدين براي مشخص ساختن يک رفتار خاص، دچار مشکل ميشوند. زيرا اغلب در مورد رفتار فرزندشان به طور کلي سخن ميگويند. سوتيتر1 از اظهارات مبهم و کلي خودداري کنيد و رفتاري را که باعث نگراني شما شده است بهطور دقيق مشخص سازيد و براي خود روشن کنيد که دقيقاً قصد داريد چه چيزي را تغيير دهيد. به پيامدها و نتايج رفتارها بينديشيد پس از اينکه يک رفتار را به طور دقيق مشخص کرديد، ميتوانيد پيامدها و نتايج آن را تحليل کنيد. به عنوان مثال، کودکي که هيچگاه نميتواند مخالفت با خواستههايش را بپذيرد، چگونه دچار اين روحيه ميشود؟ |
نحوه ي برخورد با رفتارهاي روزمره نوجوانان
غرغر هاي نتيجه بخش نحوه ي برخورد با رفتارهاي روزمره نوجوانان(2) والدين: فرزند ما هيچگاه نميتواند مخالفت با خواستههايش را قبول كند. روانشناس: منظورتان چيست؟ ميتوانيد مثالي بزنيد؟ والدين: ما نميتوانيم به او «نه» بگوييم. اگر هميشه به خواستههاي او عمل كنيم، مشكلي در رفتار او بروز نميكند، ولي وقتي به او ميگوييم كه نميتواند هر كاري كه دلش ميخواهد انجام دهد، افسرده ميشود و نق ميزند و نميتواند گفته ي ما را بپذيرد. پسرمان سراسر هفته ي گذشته از ماشين ما استفاده ميكرد، ديشب هنگامي كه مجدداً تقاضاي ماشين كرد و ما رد كرديم ناراحت شده و با ما مشاجره كرد. روانشناس: او به شما چه گفت؟ والدين: او با ناراحتي گفت كه ما خسيس هستيم ولي ساير والدين به فرزنداناشان اجازه ميدهند هر موقع كه خواستند از ماشين آنها استفاده كنند. او همچنين گفت كه ما هميشه ماشين را در اختيار برادرش قرار ميداديم ولي محدوديتهاي بيشتري در مورد او اعمال ميكنيم. ما برخورد منصفانهاي نداريم و موقعيت او را درك نميكنيم. روانشناس: شما چكار كرديد؟ والدين: ما به او گفتيم كه به ماشين احتياج داريم و او نميتواند هر موقع كه هوس كرد از آن استفاده كند. خرج استهلاك ماشين زياد است و فقط براي مواقع ضروري است و او بايد در ساير موارد از وسايل نقليه ي عمومي استفاده كند. استفاده از ماشين براي پرسه زدن در خيابانها درست نيست. پس از مدتي مباحثه ي منطقي در مورد اينكه چرا نميتوانيم ماشين را به او بدهيم، ناراحت شديم كه چرا او نميتواند ما را درك كند. روانشناس: بعد چه اتفاقي افتاد؟ والدين: چون هميشه حاضر جواب بود و دلايل ما را نميپذيرفت، كارمان به مشاجره كشيد و پس از مدتي از اين دعواها خسته شديم و كليد ماشين را به او داديم و از او خواستيم هر جا كه ميخواهد برود تا اين مشاجره خاتمه يابد. از اين مثال چه درسي ميتوان آموخت؟ در مثال بالا اگر اين پسر به حرف والدينش گوش ميداد، از اتومبيل استفاده نميكرد. او با عصباني كردن آنها و بيتوجهي به جواب منفي آنها از اتومبيل استفاده كرد. دليل اينكه چنين رفتاري بروز ميكند (و ادامه مييابد) اين است كه اين برخورد براي آنها نتيجهبخش بوده است. اجازه دهيد مثال ديگري بزنيم. كودكي است كه براي كوچكترين همكاري جرو بحث ميكند و هر بار كه چيزي از او خواسته ميشود به بهانههاي مختلف شانه خالي ميكند. والدين: هر بار كه از دخترمان ميخواهيم كاري انجام دهد او اعتراض ميكند كه من برده شما نيستم. چرا بايد اين كار را بكنم؟ برادرم اين كار را نميكند. شما هميشه مرا وادار ميكنيد تا كارها را انجام دهم. ما كارهاي زيادي را در خانه به او واگذار نكردهايم ولي با وجود اين، هر بار كه چيزي از او ميخواهيم يا آن را پشتگوش انداخته و انجام نميدهد و يا جان ما را به لب ميرساند. روانشناس: منظورتان چيست؟ ميتوانيد مثالي بزنيد. والدين: يك شب از او خواهش كرديم تا سطل زباله را بيرون بگذارد. او غرولندكنان سطل زباله را به روي زمين كشيد و اتاق را كثيف كرد. روانشناس: ولي او سرانجام سطل را بيرون گذاشت؟ والدين: بله ولي با غرغر و اعتراض كه چرا كاري را كه نميخواهم انجام دهم از من ميخواهيد. روانشناس: پس از آن شما چه كرديد؟ والدين: سعي كرديم گلههاي او را ناديده بگيريم ولي او دستبردار نبود لذا برايش توضيح داديم كه چه زحماتي براي او كشيدهايم. از او پرسيديم اگر كاري از ما بخواهد و ما نق بزنيم و اعتراض كنيم او چه احساسي خواهد داشت. به او گفتيم در برابر كارهايي كه ما براي او ميكنيم انجام چند كار ناچيز در خانه وظيفه ي سنگيني نيست. او به غرغر كردن خود ادامه داد و ما را عصباني كرد و به اتاق خود رفت. در موقعيتهاي فوق، درخواست من از والدين اين بود كه رفتار فرزندشان را تحليل كنند. آنها نبايد فقط به وجود يك رفتار نگاه كنند (خودخواهي در مثال اول و غر زدن و بدخلقي در مثال دوم) بلكه بايد به رويدادهاي قبل از يك رفتار و پيامدهاي پس از آن نيز توجه كنند. با نگاهي به نتيجه ي نهايي رفتار ميتوان نخستين گام را در شيوه ي برخورد با آن برداشت. ما نه تنها بايد به طور مشخص به يك رفتار توجه كنيم (جزئي نگري) بلكه بايد پيشينه و نتيجه ي آن را نيز مدنظر قرار دهيم. توجه كردن به نتيجه نهايي رفتار بايد قبل از تلاش كردن براي تغيير آن باشد. |
نحوه ي برخورد با رفتارهاي روزمره نوجوانان
من عصباني ام، مي فهمي ؟ نحوه ي برخورد با رفتارهاي روزمره نوجوانان(3) در تحليل يک رفتار بايد به ميزان تکرار آن نيز توجه داشت، يعني يک رفتار چند بار در روز، ساعت يا هفته روي ميدهد؟ ده بار در روز؟ يک بار در هفته؟ يا سه بار در ساعت؟ توجه کردن به ميزان تکرار يک رفتار به چند دليل لازم است. بسياري از والدين به من گفتهاند «به محض اينکه رفتار خاص فرزندم را مورد توجه قرار داده و ميزان تکرار آن را ثبت نمودم، متوجه شدم که رفتار او به آن بديها که من فکر ميکردم نبوده است. قبلاً فکر ميکردم که او هميشه با برادرش در حال دعواست اما حالا متوجه شدم که فقط گاهي باهم دعوا ميکنند.» دليل ديگر توجه به ميزان تکرار يک رفتار اين است که يک رفتار خاص يکباره روي نميدهد بلکه داراي سير تدريجي بوده که ممکن است هفتهها، ماهها و حتي سالها طول بکشد. بنابراين تغيير يک رفتار نيز بايد تدريجي و طي يک روند خاص باشد. بهطور معمول هنگامي که والدين نگرشي کلي به رفتار فرزندشان دارند (بهعنوان مثال عصبانيت، نداشتن همکاري، ناپختگي) نميتوانند تغييرات تدريجي و جزئي را مشاهده کنند. به عنوان مثال، والدين ممکن است به من بگويند: «فرزند ما هرگز با ما صحبت نميکند. او با هيچ چيزي ارتباط فعال برقرار نميکند و ما نميدانيم چه اتفاقي براي او افتاده است.» من هم ممکن است براي تقويت روابط اجتماعي فرزندشان پيشنهادهايي داشته باشم. اگر والدين نسبت به رفتار فرزندشان کلينگر باشند، پس از چند هفته، بار ديگر به من مراجعه کرده و ميگويند تغييري در رفتار فرزندشان ايجاد نشده است ولي اگر جزئينگر بوده و به دفعات تکرار آن رفتار خاص توجه کرده باشند، تغيير و اصلاح تدريجي را مشاهده خواهند کرد. مثلاً پيش از شروع برخورد، ارتباط کودک با آنها فقط چند بار، آن هم در مواقع نياز بود ولي پس از آغاز برخورد، ارتباط کودک به 5 تا 7 بار در روز افزايش يافته و بهطور فعال داوطلبانه درباره ي مدرسه، دوستان و فعاليتهايش صحبت ميکند. بنابراين بايد به تغييرات کوچک و تدريجي توجه داشت و ديدگاه خود را به تغييرات بزرگ و جهشي محدود نکرد. با چنين شيوهاي در تحليل رفتارها ميتوان تغييرات مهم رفتاري (نتايج) را مشاهده کرد. علت اينکه ما کاري را انجام ميدهيم اين است که از نتايج و پيامدهاي آن آگاه هستيم. اگر نتيجه و پيامد رفتارها يکسان بود، مثلاً رفتن به سر کار يا ماندن در خانه تأثيري در پرداخت حقوق نداشت، رفتن به سر کار، عاقلانه به نظر نميرسيد. نوجوانان نيز چنين هستند. آنها در دو مثالي که در مقاله ي پيش عنوان شد از نتيجه ي يک رفتار خاص آگاه بودند لذا در انجام آن پافشاري ميکردند. مثالي که خواهيم آورد، نشان ميدهد که يک رفتار چگونه بهطور ناآگاهانه و گاهي آگاهانه در يک نوجوان ديده ميشود. روانشناس: مادرت به من گفته است که توهيچگاه کاري را که با يک درخواست از تو خواسته شده است انجام نميدهي. او بايد بارها درخواست خود را تکرار کند و عصباني شود و بر سرت فرياد بکشد تا تو يک کار ناچيز مثل نظافت اتاق خود را انجام دهي. نوجوان: مادرم هميشه از من ميخواهد کاري را انجام دهم. او هميشه در حال نصيحت کردن است و از من ميخواهد که اتاقم را مرتب کنم. من هم اغلب، کارها را به تأخير مياندازم چون در 30 بار اول که او درخواستي از من دارد آرام و با محبت است لذا من فکر ميکنم که او درخواسته خود جدّي نيست، بنابراين درخواست او را از يک گوش شنيده و از گوش ديگر بيرون ميکنم. روانشناس: بعد چه اتفاقي ميافتد؟ نوجوان: پس از 30 بار تکرار صداي او کمي بلندتر ميشود و کم کم عصباني شده و ميگويد «جداً ميگويم بايد اتاقت را تميز کني» پس از 34- 35 بار تکرار کردن اين جمله، رنگ او سرخ شده و رگ گردنش برجسته ميشود و داد و بيداد ميکند. روانشناس: بعد تو چکار ميکني؟ نوجوان: من متوجه ميشوم که درخواست او جدّي است، بنابراين به اتاقم ميروم و کاري را که او خواسته انجام ميدهم. روانشناس: گويا تو منتظر يک رفتار خاص هستي تا متوجه شوي که منظور مادرت جدّي است و انجام ندادن آن کار پيامدهايي براي تو خواهد داشت؟ نوجوان: درست است. مثالهاي فراوان ديگري در اين زمينه وجود دارد. نکته اصلي اين است که شکل گيري رفتار انسان، اغلب به دليل آگاهي از پيامدهاي آن است. چيزي که از انجام يک رفتار دريافت ميکند يا اتفاقي که در اثر انجام يک رفتار براي آن روي ميدهد. هنگامي که مردم و يا والدين و فرزندان با هم ارتباط برقرار ميکنند، رفتارهاي خاصي را به هم ميآموزند که بر پايه پيامدها و نتايج آن رفتارها استوار است. |
نحوه ي برخورد با رفتارهاي روزمره نوجوانان
اول خودت،بعدش من نحوه ي برخورد با رفتارهاي روزمره نوجوانان(4) والدين رفتارهاي خاصي را به فرزندان خود ميآموزند، فرزندان آنها نيز واکنشهاي خاصي را به والدين آموزش ميدهند، والدين ممکن است به فرزندانشان بياموزند که چگونه مستقل باشند، بالغ و سرزنده باشند، سعه ي صدر داشته باشند و پاسخ رد را بپذيرند و گوش شنوا داشته باشند. بهطور همزمان، فرزندان نيز به والدينشان ميآموزند چگونه بد دهني کنند، غر بزنند، فرياد بکشند و يا افسرده و نگران شوند. اگر ما قادريم رفتاري نامطلوب را به فرزندانمان آموزش دهيم، قادر به آموزش رفتارهاي خوب نيز هستيم. اشتباه ما در اين است که فقط روي تغيير رفتار فرزندمان متمرکز ميشويم در حالي که تغيير رفتار او، بدون انجام تغيير در رفتار ما، امکانپذير نيست. تغيير دادن شيوه ي ارتباط با فرزندان براي والدين بسيار سادهتر است و در پي آن فرزندان نيز شيوه ي ارتباط خود با والدين و رفتارشان را دگرگون خواهند کرد. البته منظور من اين نيست که والدين علت ايجابي همه ي رفتارهاي فرزندان خود هستند، بلکه منظورم اين است که به همان اندازه که رفتار يک نوجوان ميتواند روابط خانوادگي را آشفته سازد، رفتار والدين نيز ميتواند باعث ناهنجاريهاي رفتاري در فرزند آنها شود. تغيير غيرمستقيم رفتار فرزندان به سبب دگرگوني رفتار والدين، بسيار سهلتر از تغيير مستقيم و بدون واسطه رفتار نوجوانان است. بيشتر رفتارهايي که نزد مردم مشاهده ميشود، دستاورد آگاهي از پيامد رفتارها و پاسخ افراد به شرايط محيطي است. گاهي اوقات، تغيير يک رفتار بدون تغيير شرايط محيطي امکانپذير نيست. تغيير شرايط باعث آسانتر شدن تغيير رفتار خواهد شد. بديهي است دگرگوني شرايط محيطي يک کودک بسيار سادهتر از تغيير آن در مورد يک نوجوان است. رفتار والدين و پاسخي که به کودک خود ميدهند، يکي از عوامل اساسي محيطي است که ميتواند تغيير يابد. بنابراين، به همان اندازه که تحليل رفتار نوجوانان اهميت دارد، تحليل رفتار و واکنشهاي خودمان (والدين) نيز حائز اهميت است. اگر والدين موفق شوند واکنشهاي خود را نسبت به رفتار فرزندشان دگرگون کنند و پيامدها و نتايج تازهاي براي درخواستهايشان تصور کنند، ميتوانند شاهد اصلاح رفتار فرزندشان باشند. خلاصه اينکه براي تغيير يک رفتار، بايد به اهميت شرايط توجه داشت، شرايطي که والدين عاملي تعيينکننده در موفقيت آن محسوب ميشوند. |
اکنون ساعت 12:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3 می باشد. |
Powered by vBulletin Version 3.8.12 by vBS
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Free Persian Language By
Harfe rooz Ver
3.0