روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها

روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها (http://psychology.harferooz.com/index.php)
-   روانشناسي سياسي (http://psychology.harferooz.com/forumdisplay.php?f=14)
-   -   روانشناسی سیاسی چیست؟ (http://psychology.harferooz.com/showthread.php?t=2293)

مینو 06-03-2011 04:15 PM

روانشناسی سیاسی چیست؟
 

پای روان شناسی در کفش سیاست


روان شناسی سیاسی (political psychology) از جمله علوم میان رشته ای (interdisciplinary) است که از پیوند روان شناسی نوین و علم سیاست پدید آمده است. در جهان غرب، مطالعات در این حوزه از قدمت چندانی برخوردار نیست و در کشور ما نیز در دهه های اخیر پژوهش هایی پیرامون آن صورت گرفته است.

نخستین کتاب در این حوزه توسط دکتر علی فتحی آشتیانی با عنوان «مقدمه ای بر روان شناسی سیاسی» به نگارش درآمده است. در این مقاله با اتکا بر همین کتاب به معرفی اجمالی این علم نوبنیاد می پردازیم. بررسی چیستی روان شناسی و پیوند آن با علم سیاست در کنار اهمیت جامعه پذیری سیاسی از جمله مباحثی است که برای فهم روان شناسی سیاسی ضروری تلقی می شود.


● ماهیت روان شناسی سیاسی

بدون شک امروزه علوم به صورت جزایر مجزا از یکدیگر نگریسته نمی شوند و مرزهای مشترک و پیوندهای عمیق میان آنها زمینه را برای شکل گیری مطالعات میان رشته ای فراهم آورده است. در این میان روان شناسی سیاسی (Political Psychology) علمی نوپاست که از پیوند روان شناسی و سیاست پدید آمده است. بسیاری از متخصصان و کارشناسان علم سیاست همچون والترلیپمن، گراهام والاس و ریورس بر این باورند که بررسی روابط سیاسی انسان ها بدون در نظر گرفتن جنبه های روان شناختی این روابط، امری ناقص و خطایی بزرگ است.

توجه به کاربرد روان شناسی در عرصه سیاست، ریشه در تحولات قرن بیستم دارد و چنین توجه و اهمیتی را می توان در آثار لاول (Lowell) و لاسول (Lasswell) مشاهده کرد. تلاش ۳۰ ساله لاسول و مطالعات عمیق او منجر به ورود روش روان تحلیلگری در حوزه علم سیاست شد و ساختار طبقه بندی افراد از منظر سیاسی شکل گرفت.

حال این سوال مطرح می شود که پژوهشگران در قلمرو روان شناسی سیاسی به دنبال پاسخگویی به چه سوالاتی هستند؟ جستجوی منشأ گرایش های سیاسی انسان ها، نحوه شکل گیری و تغییر تفکرات سیاسی، چگونگی شکل گیری انقلاب ها در جوامع سنتی و دگرگونی یا سرنگونی نظام ها از جمله سوالاتی است که روان شناسی سیاسی به دنبال پاسخگویی به آنهاست.


● دیدگاه التقاطی در روان شناسی

امروزه در مطالعات روان شناسی به جای سخن گفتن از یک دیدگاه یا یک رویکرد، از رویکرد التقاطی که آمیزه ای از رویکردهای مختلف است، سخن به میان می آید. امروزه کمتر روان شناسی را می توان یافت که با نگاه تک بعدی به کار بالینی یا تحقیقی بپردازد. در عوض رویکردهای مختلف با مبانی و اصول متفاوت و گهگاه متعارض به تبیین رفتار انسان می پردازند.

از جمله گرایش های مطرح در روان شناسی، روان شناسی اجتماعی (Social Psychology) است که بستر پیوند میان روان شناسی و علم سیاست را فراهم می آورد. گوردون آلپورت در تعریف روان شناسی اجتماعی چنین می نویسد: «علم درک و تبیین چگونگی نفوذپذیری افکار، احساسات و رفتارهای افراد از حضور واقعی، خیالی یا ضمنی دیگران.» (بدار، ۱۳۸۳، ص ۸)

روان شناسی اجتماعی به قانونگذار امکان می دهد که در وضع بهترین قوانین تلاش کند و در عین حال سیاستمدار را راهنمایی می کند تا مطلوب ترین سیاست را در پیش گیرد. در نتیجه می توان چنین گفت که روان شناسی سیاسی در قالب شاخه ای از روان شناسی اجتماعی تلاش می کند شناخت دقیقی از جامعه در اختیار سیاستمداران قرار دهد. برای مثال سیاستمداران مطرح همواره تبعات روانی سخنان و اعمال خود را در جامعه خویش رصد می کنند و می دانند که حرکت یا سخن نسنجیده در عرصه سیاست چه پیامدهای روانی ناگواری می تواند به دنبال داشته باشد. گوشزد کردن پیامدهای روانی سیاست ورزی سیاستمداران بخش قابل توجهی از قلمرو روان شناسی سیاسی را تشکیل می دهد.


● سیاست

واژه سیاست نیز همچون بسیاری از واژه های کلیدی علوم مختلف با تعاریف گوناگون و متفاوت محصور شده است. تعریف سیاست به علم فرمانروایی بر کشورها یا فن و عمل فرمانروایی بر جوامع انسانی از جمله تعاریف مطرح برای واژه سیاست است. نزاع بر سر علم بودن سیاست یا فن تلقی کردن آن همچنان ادامه دارد؛ ولی آنچه بدیهی و آرزوی بسیاری از نظریه پردازان و بزرگان سیاست نیز است، به کار بردن سیاست علمی در قلمرو سیاست است.

هرچند برخی تحقق چنین آرزویی را در عرصه سیاست و عمل بسیار دشوار می دانند، چنان که دوورژه می نویسد: «بیهوده است اگر امیدوار باشیم روزی برسد که قلمرو سیاست علمی بتواند سراسر قلمرو سیاست به مفهوم هنر و عمل را پوشش دهد و سیاست کاملا علمی گردد... تصمیمات سیاسی نه تنها داده های عینی بلکه داوری های ذهنی را در باب انسان و جامعه به بازی می گیرند.» (نقل از آشتیانی، ۱۳۸۵، ص۱۹)


● شخصیت و سیاست

هرچند مطالعات علمی پیرامون شخصیت در اواخر دهه ۱۹۳۰ توسط گوردون آلپورت در دانشگاه هاروارد به رسمیت شناخته شد؛ ولی از آن زمان تا امروز تعریفی از شخصیت که همگان بر آن اجماع کنند، ارائه نشده است. با وجود این می توان تعریف زیر را پیرامون شخصیت تا حدودی قابل قبول دانست:

«شخصیت را می توان تمامی سیستم تمایلات نسبتا پایدار روانی و جسمی هر فرد تعریف نمود؛ تمایلاتی که نحوه تطابق وی را نسبت به محیط روانی، اجتماعی و مادی معین می سازد.» (پورافکاری، ۱۳۸۶، ص ۱۱۰۶)

تکثر و تعدد تعاریف مربوط به شخصیت، ریشه در ماهیت پیچیده انسان دارد. در واقع به تعبیر دکتر فتحی آشتیانی در کتاب مقدمه ای بر روان شناسی سیاسی، «دامنه تعاریف موجود، از فرآیندهای درونی ارگانیزم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد در نوسان است.» (فتحی، ۱۳۸۵، ص ۳۶) به همین دلیل نمی توان به یک نظریه خاص اشاره کرد که در آن تمامی معانی شخصیت لحاظ شده باشد. درواقع هر نظریه پردازی به جنبه های خاصی از شخصیت نظر افکنده است. برای مثال برخی بر جنبه های شناختی و عاطفی شخصیت و برخی دیگر بر جنبه های جسمانی ـ روانی آن تکیه می کنند.

چنان که اشاره شد، تحول و در نوسان بودن، ویژگی اصلی شخصیت است و به همین دلیل برخی بر این اعتقادند که هر کدام از تعاریف شخصیت «به منزله نقطه توقف درباره یک فرآیند است.» (همان منبع، ص ۳۷) برای ارزیابی شخصیت افراد از روش های گوناگونی استفاده می شود که در این میان می توان از زندگینامه های خود نوشته و دیگر نوشته، پرسشنامه ها، موقعیت های آزمایشی، تست های فرافکن، قیافه، خط و بیان نام برد.


● شخصیت و جامعه پذیری سیاسی

نظریه جامعه پذیری سیاسی (Political Socialization) که توسط ریچارد داوسن و کنت پرویت بسط یافته، به عنوان ابزاری نظری در تبیین و توضیح تفاوت میان نظام های سیاسی به کار می رود. دکتر علی فتحی آشتیانی در کتاب «مقدمه ای بر روان شناسی سیاسی» در بیان اهمیت فرآیند جامعه پذیری سیاسی می نویسد: «از طریق فرآیند جامعه پذیری سیاسی است که نسل های قدیمی تر، فرهنگ سیاسی جامعه را به نسل های جدیدتر منتقل می کنند و با توجه به چنین انتقالی است که هر جامعه ای موفق می شود، فرهنگ سیاسی خود را استقرار بخشد.» (فتحی، ۱۳۸۵، ص ۴۲)

درواقع با استفاده از نظریه جامعه پذیری سیاسی می توان علل استمرار و ثبات یک نظام یا علل بی ثباتی و زوال نظام های سیاسی را توجیه کرد. درواقع آنچه در نظریه جامعه پذیری سیاسی مورد توجه قرار می گیرد، پرورش شخصیت شهروندانی است که به صورت افراد کارآمد جامعه سیاسی مطرح می شوند. از نظر افرادی چون الموند و پاول، جامعه پذیری سیاسی «روند حفظ یا دگرگونی فرهنگ های سیاسی است.» (همان منبع، ص ۴۳) درواقع از طریق فرآیند جامعه پذیری سیاسی است که شخصیت سیاسی افراد یک جامعه شکل گرفته و رفتارها و هنجارهای مورد قبول نظام سیاسی حاکم در آنها نهادینه می شود.

عوامل متعددی در جامعه پذیری سیاسی نقش دارند که از آن جمله می توان به خانواده، مدرسه، دوستان و همسالان، رسانه های گروهی، فرهنگ، طبقات اجتماعی و نقش جنس اشاره کرد. بدون شک بررسی رابطه شخصیت و جامعه پذیری سیاسی یکی از مباحث مهم در حوزه روان شناسی سیاسی به شمار می آید.



اکنون ساعت 11:56 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3 می باشد.

Powered by vBulletin Version 3.8.12 by vBS
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.

Free Persian Language By Harfe rooz Ver 3.0