روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها

روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها (http://psychology.harferooz.com/index.php)
-   طرح مشکلات ازدواج و ارتباطات دختران و پسران (http://psychology.harferooz.com/forumdisplay.php?f=83)
-   -   چي كار كنم؟؟ (http://psychology.harferooz.com/showthread.php?t=2388)

SHIVA 17-05-2011 09:07 AM

چي كار كنم؟؟
 
سلام . دختر 23 ساله اي هستم كه با پسري كه حدود يه سال از خودم كوچكتره يك سال و نيمه دوستم و خيلي دوستش دارم در ضمن اون تو يه شهر ديگست و من در تهران .. تا چند ماه پيش هيچ مشكلي نداشتيم ولي جديدا دچار مشكل جنسي شديم . اون ازم خواسته اي نداره ولي خودم وقتي كنارشم نياز پيدا مي كنم از طرفي هم دوست ندارم وارد گناه بشم .چه جوري مي تونم خودم كنترل كنم؟ يه بار خواستم پيشنهاد بدم صيغه كنيم به نظرتون خودم سبك نمي كنم ؟ باعث نمي شه فكر بد راجع به من كنه ؟ اصلا امكانش هست كه بي اذن پدر اين كار انجام بدم؟؟؟ ازتون مي خوام راهنماييم كنيد.... مرسي :2:

shakira 19-05-2011 08:38 AM



سلام شیوا جان
خب چرا ازدواج نمی کنید؟

SHIVA 19-05-2011 02:15 PM

نميشه
 
آخه نمي شه ... خيلي دوستش دارم نمي تونم كنار خودم مرد ديگه اي رو تحمل كنم. اونم الان نمي تونه بياد جلو . فعلا قصدمون دوستيه . چي كار كنم ؟ هفته ديگه مي خوادبياد تهران... به خاطر مسائلي نمي تونه رو حرف خانوادش حرف بزنه و اونا ميگن زنش اونا بايد انتخاب كنن آخه اين چه حرفيه مگه اونا مي خوان زندگي كنن چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :20:

mehrad 19-05-2011 05:05 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shiva (پست 2815)
سلام . دختر 23 ساله اي هستم كه با پسري كه حدود يه سال از خودم كوچكتره يك سال و نيمه دوستم و خيلي دوستش دارم در ضمن اون تو يه شهر ديگست و من در تهران .. تا چند ماه پيش هيچ مشكلي نداشتيم ولي جديدا دچار مشكل جنسي شديم . اون ازم خواسته اي نداره ولي خودم وقتي كنارشم نياز پيدا مي كنم از طرفي هم دوست ندارم وارد گناه بشم .چه جوري مي تونم خودم كنترل كنم؟ يه بار خواستم پيشنهاد بدم صيغه كنيم به نظرتون خودم سبك نمي كنم ؟ باعث نمي شه فكر بد راجع به من كنه ؟ اصلا امكانش هست كه بي اذن پدر اين كار انجام بدم؟؟؟ ازتون مي خوام راهنماييم كنيد.... مرسي :2:

سلام شیواجان شما تو تنهایی تونم وقتی با این آقا نیستین به مسایل جنسی فکر میکنین؟بیشتر تو چه مکانهایی همدیگرو میبینین؟ ایا حرفایی بینتون زده میشه که تحریک کننده باشه؟ شما یه بار میگین که نمیتونین مرد دیگه ای رو کنار خودتون تحمل کنین از چه لحاظ نمیتونین؟یه بارم میگین که خانوادش میخوان همسرش رو انتخاب کنن؟واز این موضوع احساس نارضایتی میکنین؟جدی به این مساله فکرکردین که میخوایید باهاش فقط رابطه ی دوستی داشته باشین یا ازدواج؟

SHIVA 21-05-2011 08:21 AM

چي كار كنم؟
 
سلام . بعضي وقتها در تنهايي به اين موضوعات فكر مي كنم.. راهش دوره و كم همديگرو مي بينيم . پارك سينما بيشتر مي ريم... ابراز احساساتم مي كنيم . ( دوست دارم و ....) چون واقعا دوستش دارم حتي فكر اينكه بخوام با مرد ديگه اي ازدواج كنم اذيتم مي كنه ... من كه از خدامه مال من بشه اونم من دوست داره ولي به خاطره حرف خانوادش دودله و به من ميگه ما به هم نمي رسيم . چندبار خواستم جدا شم ولي باز خودم برگشتم . بعضي وقتا وقتي فكرش مي كنم كه بايد جدا بشيم وقتي به خودم ميام گونه هام خيسه... شايد من ديوونه ام... كمكم كنيد.. :20: دختريم نيستم كه بتونم هم زمان با چند نفر باشم يا چون دوره ازم اينجا زاپاس داشته باشم. واقعا دوستش دارم نه مي تونم و نه دوست دارم خيانت كنم.......

SHIVA 30-05-2011 02:53 PM

چرا جواب نمي ديد؟؟؟؟؟؟؟
 
سلام. چرا كسي به مشكل من اهميت نمي ده ؟؟؟ منم راهنمايي مي خوام كه ازتون كمك خواستم ديگه.... اگه زحمت نيست منم دريابيد ..........مرسي :2:

Sasha 31-05-2011 05:59 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shiva (پست 2856)
سلام. چرا كسي به مشكل من اهميت نمي ده ؟؟؟ منم راهنمايي مي خوام كه ازتون كمك خواستم ديگه.... اگه زحمت نيست منم دريابيد ..........مرسي :2:

شیوا اگه به فکر ازدواج باهاشی فکر نمیکنم به نتیجه ای برسی. اگه فقط دوستی برات کافیه (که می دونم نیست) میتونی باهاش بمونی.
داشتن رابطه یا نداشتن هم یه نوع تصمیم شخصیه، من شخصاً به هیچ کس در این مورد اظهار نظر نمیکنم، اما اگه داشتن رابطه رو به حساب ازدواج باهاش میخواهی داشته باشی اشتباه میکنی، این روش جواب نمیده، مگه اینکه توی رابطه ات اینقدر خوب باشی که طرف حتی فکرش رو هم نکنه که با کسی دیگه ای باشه، که این جور موارد هم بسیار نادره و معمولاً پیش نمیاد.

SHIVA 02-06-2011 03:34 PM

???
 
شما بهم بگيد چي كار كنم؟به خدا خسته شدم از همه چي ... با منم مثل دوستاش رفتار مي كنه . زيادي دوستش دارم..به همه چي به شوخي نگاه مي كنه . بعد يه سال و هفت ماه بهم ميگه ما اخلاقمون بهم نمي خوره ولي حاضر به جداييم نيست... يعني دوستم داره ؟چي كار كنم؟ چه جوري فراموشش كنم؟؟؟ كمكم كنيد نمي تونم واسه زندگيم تصميم قطعي بگيرم....... :20:

shakira 06-06-2011 07:47 AM

تلاش برای حفظ رابطه
 

سلام شیوای عزیز
خوب حواستو جمع کن،قرار نیست از هر قاصدکی که باد برامون میاره یه بالون بسازیم و پرواز کنیم.
اینکه تو دوسش داری،قصدد ازدواجه و ...اینا هیچ ایرادی نداره:1:
اما ببین دختر خوب اولا طرف مقابلت یه سال ازت کوچکتره،خودتو همه ما و همه روانشناسا اینو می دونیم که منطقیش بهتره جنتلمن رویاهات بزرگتر باشه(نه خیلی بزرگ فک میکنم حداکثر 6 سال)اون آقای آمپر هم که می بینید با یه دختر 2 سال از خودش بزرگتر ازدواج کرد اونا واقعا عاشق بودن،ای خواهر من کیه که دیگه عشق آمپری داشته باشه!!!!!!!!!!!!
بعد قضیه سن می رسیم به دوست داشتن،شما که معلومه خیلی دوسش دارین،حالا چی دیدین درش نمی دونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:39:
اما اون فقط اهل حرفه دوست داشتن تنها که نشد حرف باید وارد عمل شد.اینجور که از حرفاتون پیداس بیشتر این شمایید که تلاش می کنید رابطه رو حفظ کنید خب بدشم همینجاس.
باید دو طرف با هم در حفظ رابطه بکوشن.


SHIVA 08-06-2011 10:28 AM

به نظر شما چه كنم؟
 
سلام.از اينكه راهنماييم مي كنيد واقعا خوشحالم و از شما تشكر مي كنم.
دوستش دارم چون دركم مي كنه با اخلاقم مي سازه. تو اين يه سال و نيم قهر تو كارمون نبوده . بحث كرديم ولي قهري نبوده. دوستش دارم چون من به خاطر خودم مي خواد نه هوس يا هر چيزه ديگه..
اونم من دوست داره ولي به خاطر يه تجربه تلخ افسار زندگيش به اجبار مي خواد به دست خانوادش بده .
اون از رو عقل و منطق تصميم مي گيره ولي من از رو دل چون عاشقشم...
نمي تونم به خاستگارام جواب بدم . انگار بهتر از اون نيست... :2:
شما بگيد چه جوري فراموشش كنم ... هرچي مي گذره اتيشي تر مي شم...:2:
همش بهم مي گه بزار پيش بريم تا ببينيم قسمت چيه .. ولي من خسته شدم :20:

soshan 08-06-2011 11:11 AM

خود کرده را تدبیر نیست
 
شیوای عزیز سلام
ببین من هر جای این قضیه رو نگاه می کنم می بینم تو آشکارا داری به خودت دروغ می گی اونم برای تبدیل رابطه ای به ازدواج در صورتی که طرف مقابلت اصلا نمی خواد به این جنبه از رابطه ش حتی فکر کنه .( رفتارهای عادی ، تکرار اینکه با رابطه مشکل نداره اما ازدواج نه و ...)
مابقی حرفایی که زدی ( مخالفت خانواده ، تجربه تلخ و ... ) همه توجیه هایی هستن که خودت برای امیدوار نگه داشتن خودت داری روشون مانور میدی ...
پس رفتارهای بچه گانه رو بس کن گریه کردن برای چیزی که می خوای ، کار بچه ای نابالغ محسوب میشه
یکم سعی کن به رفتارهایی که ازت توی این سن انتظار میره فکر کنی و انجام بدی و گر نه صادقانه بهت می گم تو خودت هم اصلا برای ازدواج کوچیکی و خام
رفتارهای بچه کانه به درد شما توی این موقعیت نمی خوره
سعی کن بفهمی تا چه اندازه رابطه شما برای اون آقا مهمه ؟
و حداقل چیزی ازاین رابطه یاد بگیر یاد بگیر تو هم کمی منطقی باشی !
اگر بخوای می تونی عمری رو توی انتظار و گریه و زجر کشیدن و آزار دادن خودت و ... بگذرونی اما به هیچ دردی نمی خوره
نمیگم محبتت بی ارزشه یا دروغ می گی یا هر چی دیگه می گم برای کسی بمیر که برات تب کنه
اگر قراره عزا بگیری بگیر اما یه جایی بالاخره تمومش کن آینده تو این قده کودکانه خراب نکن

SHIVA 08-06-2011 04:24 PM

چه جوري
 
راهنماييم كنيد چه جوري مي تونم ارادم واسه فراموش كردنش قوي كنم؟؟؟
انگار اين حرف و حديثا راسته كه ميگن قشنگيه عشق به فراق و سوختن تو خاطرات...:2:
حرفاتون كاملا درسته خودم تو تنهاييم به همه اين مسائل فكر مي كنم ولي بازم به خودم يه اميد واهي مي دم .. هميشه به خودم ميگم شايد خدا خواست ...... يه جورايي توكل كردم به خدا ... ولي انگار از هم جداييم :2: راه هايي بهم نشون بديد بتونم ارادم قوي كنم.. مرسي :53:

sonya 09-06-2011 07:29 AM

فراموش کردن
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shiva (پست 2864)

شما بگيد چه جوري فراموشش كنم ... هرچي مي گذره اتيشي تر مي شم...:2:


سلام شیوا جان
شما جدا تصمیمتونو گرفتید؟می خواید فراموشش کنید؟یعنی فقط دنبال یه راه حلید که فراموشش کنید؟یا اینکه.........

SHIVA 09-06-2011 09:10 AM

راه ديگه اي هم هست؟؟
 
سلام. مگه راه ديگه اي به جز فراموش كردنش هست ؟؟؟
من و اون مثل دو خط موازي هستيم . انگار رسيدني وجود نداره ....
الان كه باهاشم غصه مي خورم اگه از دستش بدم چي مي شه وقتيم كه جدا شيم بايد باز غصه بخورم پس چه فايده به موندن؟؟؟ :20:
انگار من به خودم زيادي اميد دادم كه مي رسيم ... ارادم واسه فراموش كردنش ضعيفه يه روز باهاش حرف نزنم يا پيام ندم دپرس مي شم چي كار كنم؟؟؟ سرم به كار كردن گرم كردم ولي ...... :2:
راهنماييم كنيد....

mehdi21 09-06-2011 09:48 AM

فراموش کردن یه رابطه
 

سلام شیوا جان
این دو تا مطلب رو مطالعه کنید.امیدوارم به دردتون بخوره.:1:

فراموش کردن عشق ناکام - روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها
راه های التیام قلب شکسته - روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها


sedna91 09-06-2011 02:51 PM

سلام
کاملا مشخصه که این آقا هدف خاصی برای رابطه نداره ولی شما شیوای عزیز کمی از کودک خودت بیا بیرون !!!!!
حالا بشین با بالغ درونت فکر کن ببین برای کی داری وقت و انرژی و ....میزاری؟ارزششو داره ؟
آخره این رابطه کاملا مشخصه.باید بشینی فکر کنی چرا تو این رابطه گیر کردی و نمی تونی بیرون بیای؟
عزیزم ما نمیتونیم بشینیم ببینیم قسمت چی میشه.
وقتی روحت داره دچار فرسودگی میشه نمیتونی منتظر قسمت بشینی.

soshan 12-06-2011 11:00 PM

لحظه ی تصمیم گیری
 
شیوای عزیز لینک هایی که mehdi21 معرفی کرده رو بخون و سعی خودت رو بکن برای شروع مفیدن و بعدش هم خودت راهت رو پیدا می کنی ...
سخته اما میشه "فراموش کردن "
برای شروع سعی کن تصمیم قاطع بگیری و شک و دودلی رو کنار بگذاری رفتن و برگشتن جزسنگین تر و سخت تر کردن ضربه چیزی برات به ارمغان نمیاره .

و مطمئن باش که دنیایی که خدا آفریده بزرگتر و شلوغ تر از این حرفاست که برای تو صبر کنه یا به تو فرصت تجربه یک عشق واقعی رو نده

SHIVA 24-07-2011 10:34 AM

نميشه
 
سلام به همگي ... مشكلم حل نشد . نميدونم واقعا چي كار كنم . جرات خودكشي هم ندارم .. انگار به قول خرافي ها جادوم كرده .. اومد تهران رفتيم بيرون خواستم حرفام بزنم واسه هميشه بزارمش كنار ولي باز نشد . طبق معمول يه كم جر و بحث و كدورت .... باز اشتي كرديم به من گفت تورو واسه ازدواج نمي خوام :20: نمي تونم ازش جدا شم انگار يه نيرويي نمي زاره .. من همچين ادمي نبودم به زور خودم تحميل به يكي كنم . چند سال عاشق كسه ديگه بودم ولي وقتي ديدم براي هم نيستيم جدا شدم به هر سختي بود جدا شدم . هنوزم دوسش دارم ، مي بينمش ولي سعي كردم ديگه فكرم مشغولش نكنم . حالا كه مهديم كمي جاي اونو گرفته اصلا هيچ جوره نمي تونم ازش جدا شم . انگار قفل شدم ... :20: وقتمم پر كردم كه زياد فكرش نكنم ولي بازم ............ :20:

shakira 30-07-2011 11:04 AM

کنار اومدن با خودت
 
ببین شیوا دیگه داری زیاده از حد کم طاقتی می کنی:14:
بابا دختر اینقد بهونه جویی نکن.تو اول باید درونتو یه خونه تکونی حسابی بکنی.هنوز با خودت کنار نیومدی.حتی آدم بدا هم که می خوان یه کار خلافی رو انجام بدن همه چیزو با خودشون حل و فصل می کنن،یا رومی روم یا زنگی زنگ(امیدوارم درست گفته باشم:71:ضرب المثلو میگم)
از حرفات میشه استنباط کرد که می خوای این کارتو توجیح کنی تا بقیه راهو با خیال راحت بری جلو حالا درست یا غلط.به خودت بیا دختر:106:

behnam 31-07-2011 08:12 PM

خرد با عشق میکوشد که وی را در کمند آرد ولیکن بر نمی آید ضعیفی با توانایی
 
شیوا جان عقل و احساسات هرکدام میتوانند فرمانروایی انسان را بدست گیرند و دیگری را در بند کشند اما خرد عاقلانه احساسات کنترل میکند
نوشته های شما کاملا احساسیست واحساس گناهتان آخرین تیرهای ترکش عقل و ایمانتان است
برای ساعتی موضوع را کاملا فراموش کن و اصلا بهش فکر نکن بعد از اون 2 تا کاغذ بردار تو یکیش با عقل و منطق به رابطه،آیندش،خوب یا بد بودن ویا هرچی که خودت بهتر میدونی فکر کن و نتیجشو بنویس و توی اون یکی حرف احساساتو امیالتو بنویس« یادت باشه هیشکی جز تو نسیت پس هرچه میخواهد دل تنگت بگو»
حالا سبک سنگین کن ببین کدوم راهو باید بری و در انتهای مسیر عقل و احساس چه چیزی در انتظارت خواهد بود
یادت باشه دیگران فقط میتونن راهنماییت کنن و راهو بهت نشون بدن و در نهایت این تویی که باید گام بر داری، این تویی که میتونی سرنوشتت رو دردست بگیری و این تویی که شهد شیرین موفقیت رو میچشی هیچکس جز راهنمایی قدمی برای دیگری نمیتواند بردارد و هیچ معجزه ای نخواهد بود، *هیچ چیز جز قدرت تفکر و اراده پولادین تو*
*نمیتونم*برای مرده هاست این کلمه رو از فرهنگ لغاتت حذف کن ما انسانیم و انسان نیز *میتواند*
با قدرت تصمیم بگیر و اقدام کن
موفق باشید

SHIVA 03-08-2011 09:36 AM

تموم شد..
 
سلام به همگي ديروز يعني اول ماه رمضان همه چي تموم شد . اونم با نامردي ، با ناخوشي...
باورم نميشه رابطمون تموم شد . باورم نميشه كسي كه 2سال با خوبي و بديش ساختم با گريه اش گريه با خندش خنديدم اين كارو با من بكنه آخرش اينجوري جدا شه ...... راستي كارشناسي قبول شدم فقط به خاطره اون زدم سمنان و همون جا هم قبول شدم ولي حالا......
بود پيشم گريه كارم بود الان كه بدتر شد ... دعا كنيد واسم .. مي خوام هرجور شده بيخيالش بشم ...
دعا كنيد
مرسي از همتون...
:20::20::42:

shakira 06-08-2011 08:01 AM

تبریک
 


سلام شیوا جان خدارو شکر که از این مخمصه در اومدی.
خب قبلا مهدی یه سری راهکار گفته بود اونا رو دوباره بخون.
بعدشم تو الان دیگه باید به فکر دانشگاهت باشی،اوکی؟
تبریک بابت قبولی در دانشگاه.:1:
حالا چه رشته ای قبول شدی؟

SHIVA 06-08-2011 11:38 AM

چه فايده
 
رشته اسيب شناسي اجتماعي گرايش پيشگيري از اعتياد
رشته ي اصليم نرم افزاره ولي چون علاقه نداشتم واسه كارشناسي شركت نكردم ..
چه فايده اون كه ديگه نيست ... تنها اونجا برم چي كار؟؟؟؟؟؟؟؟؟:2:
نميدونم با چه رويي باز بهم اس ميزنه ميگه تو واسه دوستي اون واسه ازدواج .. شما بگيد نامردي تا چه حد..
واسم دعا كنيد ..

soshan 01-09-2011 04:37 PM

شیوای عزیز تبریک میگم
چرا میگی چه فایده ؟
مهم ترین فایدش اینه که می دونی آدم های دیگه ای هم هستن که وابستگی هایی پیدا کردن که از مسیر اصلی زندگی دورشون کرده
کسایی رو می بینی که تونستن برگردن و راه صحیح فکر کردن و انتخاب کردن رو در موقعیت های مشابه بدست میاری
اتفاقا من فکر می کنم بعد این تجربه تو بهتر از هر کس دیگه ای می تونی با این رشته ارتباط برقرار کنی و باعث پیشرفت بیشتر تو می شه و همچنین تو برای اون البته اگه بخوای . چون معنی واقعی آسیب های وابستگی رو می دونی
حالا هر بدی که تجربه که کردی داشت همین که دید واقع بینانه تری بهت داده باید برات کافی باشه
یکم مثبت تر نگاه کن

armiya_r 26-11-2011 12:10 AM

سلام
 
خوب و اما شما!!!!!!!1
اول اينكه اصلا اين مشكلت جدي نيست دوم اينكه كاملا طبيعي سوم اينكه چون اون بهت پيش نهاد رابطه جنسي نداده شما حريص شدي سوم اينكه اصلا و ابدا شما نبااااااااااااااااااااااا ااااااااااييد پيش نهاد صريح بدي چهارم اينكه مرد رو بايد اگر مي خواي نگه داري هميشه حريص و نديده و نچشيده نگه داري به محض اينكه تو رو كشف كرد شايد اولش علاقش بيشتر بشه اما بعد مدتي وابستگي تو بيشتر و بيشتر خواهد شد و اون دورتر مگر ازدواج كرده باشين كه خوب قضيه زن و شوهري فرق داره.اما دختر خوب دستشو بگير كنارش بشين بوسش كن بغلش كن و همين مطمعن باش بقيه ش جذابيت اين چند مورد اول و نداره مگر تو از مريخ امده باشي!خلاصه به خودت بيا انقدرم نگو عاشقشم عاشقشم لوس مي شه من جاي شما بودم سعي ميكرئم بيشتر باهاش وقت بگذررونم باهاش بازار برم خريد و روابط عمومي شو با بقيه بسنجم قطعا مي فهمي كه مرد روياهات واقعا همين يا نه در كل اگر بطوني جدا بشي به نفعته كم كم و با دليل مو مهم ترين دليلش هم زمان و زندگي خودته چقدر مي خواي صبر كني اونم با اگر و شايد و....:106:

armiya_r 26-11-2011 12:16 AM

خوب و اما شما!!!!!!!1
اول اينكه اصلا اين مشكلت جدي نيست دوم اينكه كاملا طبيعي سوم اينكه چون اون بهت پيش نهاد رابطه جنسي نداده شما حريص شدي سوم اينكه اصلا و ابدا شما نبااااااااااااااااااااااا ااااااااااييد پيش نهاد صريح بدي چهارم اينكه مرد رو بايد اگر مي خواي نگه داري هميشه حريص و نديده و نچشيده نگه داري به محض اينكه تو رو كشف كرد شايد اولش علاقش بيشتر بشه اما بعد مدتي وابستگي تو بيشتر و بيشتر خواهد شد و اون دورتر مگر ازدواج كرده باشين كه خوب قضيه زن و شوهري فرق داره.اما دختر خوب دستشو بگير كنارش بشين بوسش كن بغلش كن و همين مطمعن باش بقيه ش جذابيت اين چند مورد اول و نداره مگر تو از مريخ امده باشي!خلاصه به خودت بيا انقدرم نگو عاشقشم عاشقشم لوس مي شه من جاي شما بودم سعي ميكرئم بيشتر باهاش وقت بگذررونم باهاش بازار برم خريد و روابط عمومي شو با بقيه بسنجم قطعا مي فهمي كه مرد روياهات واقعا همين يا نه در كل اگر بطوني جدا بشي به نفعته كم كم و با دليل مو مهم ترين دليلش هم زمان و زندگي خودته چقدر مي خواي صبر كني اونم با اگر و شايد و....


اکنون ساعت 03:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3 می باشد.

Powered by vBulletin Version 3.8.12 by vBS
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.

Free Persian Language By Harfe rooz Ver 3.0