مشاوره چیست؟
مشاوره چیست در عمل، بین رواندرمانی و مشاوره مرز کاملا روشنی وجود ندارد. به این معنا شیوه و اصول کار در هر دو مورد تا مقدار بسیار زیادی شبیه به یکدیگر هستند. مشاوره روانشناسی کاری تخصصی است که فقط در حیطه صلاحیت متخصص روانشناس است و با راهنمایی، نصیحت و پند و اندرز که هر کسی میتواند خود را در آن متخصص بداند تفاوت زیادی دارد. در مشاوره روانشناسی متخصص روانشناس همان الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی را بکار میبرد که در مورد رواندرمانی به تایید رسیدهاند. تشخیص اینکه مراجعهکننده احتیاج به مشاوره و یا رواندرمانی دارد همیشه احتیاج به دقت و بررسی کافی دارد. بسیاری از مواقع موضوعی که مراجعهکننده بخاطر آن به روانشناس مراجعه میکند نه برای خود وی و نه برای روانشناس از اول به روشنی قابل تشخیص نیست. برای مشاوره درست لازم است که سوالات خاصی پاسخ بگیرند. مدیر یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای برای مشاوره در خصوص آمادهسازی (Coaching) به من مراجعه میکند. وی گزارش میدهد که در طی سال گذشته آنقدر تغییرات مختلف در محل کار وی پیش آمده و در جریان آن تعداد زیادی از کارمندان جابجا شدهاند (استخدام جدید، اخراج و انتقال به شعبههای دیگر) که وی مجبور بودهاست بخاطر توقع رییس بالادست خود وظایف زیادتری را بر عهده بگیرد، بطوری که توانش بشدت تحلیل رفته و احساس فشار عصبی دائمی دارد. این موضوعات در طول زمان بر روی روابط خانوادهگی وی تاثیر منفی گذارده و در زندگی هیچ چیزی خوشحالش نمیکند و علاقهاش را به همه چیز از دست دادهاست. حس آدمی را پیدا کرده که تحت کنترل دیگران قرار دارد. همچنین به یاد دارد که در دوران دبیرستان نیز همین حالات را داشته است. در این مثال میشود دید که موضوعی را که مراجعهکننده با خود آوردهاست چندین چیز را در بر میگیرد و نه تنها موضوع چندینجانبه است بلکه هدف مراجعهکننده نیز هنوز معلوم نیست. آیا موضوع «فشار کاری» است و برای مثال لازم است که در اولین قدم با رفتن به یک مرخصی قدری از شرایط کنونی فاصله بگیرد و بعد از آن باید با سنجیدن موقعیت وی در روابط کاری برای بوجود آوردن تغییرات لازم در سیستم رفتار شغلی و رابطهای وی از فشار کار وی کاسته شود تا بتواند با آرامش لازم حرکت کند، آیا لازم است برای بهبود رابطه خانوادگی وی اقدام کرد تا از فشارهای وی در این زمینه کاسته شود، یعنی کارهایی که میشود به کمک مشاوره به آنها رسید؟ یا اینکه موضوع اصلی وجود یک نوع گرایش و یا اختلال افسردگی است که سایه خود را در روبرویی وی با پیشآمدهای زندگی و کارش گستردهاست و در این حال نه تغییر در روابط کاری و خانوادگی بلکه تغییر افسردگی باید مد نظر قرار بگیرد و فرد باید در یک دوره رواندرمانی قرار بگیرد. شاخصهای اصلی مشاوره چیزی که این دو شیوه را از یکدیگر متفاوت میکند از یک طرف عمق و گستردگی موضوع و هدف و از طرف دیگر زمان است. مشاوره همیشه بر روی موضوعی مشخص متمرکز میشود (مثلا: «یک ترم بیشتر به امتحانات پایانی نمانده و من اصلا نمیتوانم خودم را متمرکز کنم») و با هدف «پیشگیری» و یا «مشکل گشایی» صورت میگیرد. در این راه شکافتن موضوع مشخص از زاویههای واقعیبودن، تشریح چرایی مشکل و راهیابی و مشکلگشایی اساس مشاوره را تشکیل میدهند. در کار مشاوره اختلالات روانی موضوع کار نیستند و رفع بیماری نیز ابتدا به ساکن هدف نیست؛ ولی ممکن است در طول مشاوره به این رسید که دلیل سختجان شدن مشکلاتی که فرد به خاطر آنها به مشاور مراجعه کردهاست وجود اختلال روانی است که در آن صورت بخاطر عمق و گستردگی مشکل باید راه رواندرمانی را در پیش گرفت. بنابراین مشاوره تنها برای موضوعاتی مناسب است که اختلال و بیماری محسوب نمیشوند و فرد مراجعهکننده اساسا با برخورداری از توان روانی و پتانسیل مناسب در کنار برقرار بودن روابط کاری و خانوادگی و اجتماعی مناسب امکان تاثیر گذاشتن بر موضوعات را با استفاده از مشاوره دارد. یعنی میتواند راههای مناسبی را که در جریان مشاوره حول یک موضوع کاملا مشخص با آنها آشنا میشود، بوضوح دریابد، به آنها تکیه کند و به تنهایی این راهها را در زندگی روزمره خود بکار ببندد. مراجعه به مشاور روانشناس فقط برای گروهی خاص از افراد نیست بلکه هر کسی میتواند در هر موقعیتی احتیاج به مشاور پیدا کند، بخصوص زمانی که بخواهد جوانب مختلف تصمیم و حرکت زندگی خود را بهتر ببیند. بطور کلی عرصههایی را که یک فرد در زندگی با آنها روبرو است میتوان در غالب تصویر زیر نشان داد. موضوعاتی که در چهارچوب این عرصهها مطرح میشوند بیشمارند و عمق و گستردگی موضوع و هدف نیز از فردی تا فرد دیگر متفاوت است، حتی در یک عرصه و برای مثال در عرصه «رابطه فرد با خود و با محیط و افراد». در عمل هیچیک از این عرصهها از یکدیگر مستقل نیستند و نمیتوان تاثیر یک مشکل را در یکی از این عرصهها تنها و تنها در همان عرصه دید ولی عمق و گستردگی تاثیرات هر مشکل در یک عرصه تعیینکننده است که عرصههای دیگر تا چه حد از آن تاثیر بپذیرند. در مورد رواندرمانی معمولا به دلیل عمق و گستردگی موضوعات همه یا اکثر این عرصهها در فرد مراجعهکننده به نحوی دچار اختلال شدهاند. در حالیکه در مشاوره تنها یک و یا چند موضوع از یک عرصه خاص موضوع مشاوره قرار میگیرد (برای مثال در یکی از این زمینهها: «مشکلات خانوادهگی»، «مشکلات شغلی»، «مشکلات تمرکز حواس»، «مشکلات از دستدادن افراد نزدیک و غمگساری»، «مشکلات زندگی با شریک زندگی»، «بحرانهای زندگی و رشد و هویت»، «مشکلات طلاق و جدایی»، «مشکلات غریبی و غربت»، «مشکلات انزوا و تنهایی»، «مشکلات بیکاری»، «مشکلات تصمیمگیری»، «انتخاب دوست و همسر»، «مشکلات تربیت فرزندان»، «مشکلات درس و مدرسه»، «مشکلات با افراد خانواده» و غیره). این موضوعات بطور معمول در رواندرمانی هم مطرح هستند ولی شاخص اصلی در کار مشاوره در این است که فرد مراجعهکننده اساسا سرسختی روانی و پتانسیل مناسبی برای تغییر، امکان بهرهگیری فعال و بکارگیری راهعملها را بصورت متکی به خود دارد و همچنین با یک و یا حداکثر دو موضوع مشخص (بصورت استتار شده) به مشاور مراجعه میکند. از این روی در مشاوره تمرکز کار بر روی موضوع مشخصی است که مراجعهکننده با خود آورده و تمرکز بر این موضوع بدون نیاز به بررسی و کار بر روی عرصههای دیگر زندگی فرد شدنی است. در کنار این مشخصه اساسی، باید به معیار زمان، یعنی طول و تعداد جلسات اشاره کرد. مشاوره میتواند فقط در یک جلسه به نتیجه بنشیند و یا بنابر پیچیدهبودن موضوع, لازم باشد برای آن تعداد زیادتری جلسه اختصاص داد. ولی به هر حال تعداد جلسات مشاوره بسیار محدودتر از تعداد جلسات رواندرمانی است. همچنین جلسات مشاوره میتوانند از همان ابتدا نه بصورت هفتگی و منظم، بلکه با فواصل طولانیتر و یا نزدیکتر برنامهریزی شوند (و این موضوع در مقایسه با رواندرمانی که حتما باید بصورت هفتگی (یک الی دو جلسه در طی هفته) و منظم برگزار شود متفاوت است). شیوههای مشاوره در روانشناسی همانطور که بارها اشاره کردم مشاوره یک علم است. دارای الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی است و اساس و معیارهایی دارد که میتوان آنها را آموخت، تجربه کرد و به دیگری نیز یاد داد. وقتی از الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی صحبت میکنیم کاملا مشخص است که نه تنها مشاوره یک تخصص آکادمیکی است، بلکه اجرای آن تنها توسط متخصص دورهدیده در این رشته و دارای پروانه کار ممکن است. بنابراین در کار مشاوره نیز از شیوهها و تکنیکهایی استفاده میشود که از دل رواندرمانی بیرون آمدهاند مانند، روانکاوی، رواندرمانی عمقینگر، رفتاردرمانی، رواندرمانی شناختی، درمانی گشتالت، رواندرمانی سیستمی و غیره. در کار مشاوره این شیوهها، الگوها و متدها تنها با خواست روشنگری یا تقویت یک بخش مشخص از شخصیت فرد (شامل «سازمان دریافتهای حسی فرد از محیط»، «سیستم سنجش و ارزشگذاری» ، «معیارها و اعتقادات»، «نحوه تاثیرگذاری و تاثیر پذیری متقابل» و «شیوه پاسخگویی فرد به مشکلات») بکار گرفته میشوند و اساسا با باورهای نادرستی که تحت عنوان «تغییر کلی انسان» توسط برخی از افراد بیصلاحیت ترغیب میشوند فرق دارند. یعنی از این متدها هیچ وقت نمیتوان برای عملی کردن وعدههای دروغین، مانند اینکه «انسان اساسا انسان خوشبختی خواهد شد» و یا «به رستگاری خواهد رسید»، استفاده کرد. خدمات رواندرمانی در سیستم بهداری آلمان از سال 1999 جزء خدماتی است که بیمههای درمانی بر عهده میگیرند و مراجعهکننده برای رواندرمانی هزینه شخصی نمیپردازد. این موضوع در مورد مشاوره به این صورت نیست و هزینه مشاوره همواره به عهده شخص مراجعهکننده است. بیمههای درمانی بر طبق قانون موظف به پرداخت هزینه درمان بیماری هستند ولی چون در موارد مشاوره موضوع درمان بیماری نیست هیچ بیمهای هزینه مشاوره را برعهده نمیگیرد. |
اکنون ساعت 08:12 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3 می باشد. |
Powered by vBulletin Version 3.8.12 by vBS
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Free Persian Language By
Harfe rooz Ver
3.0