نمایش پست تنها
قدیمی 19-01-2011, 04:34 PM   #2
roya
(کاربر طلایی)
 
roya آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
79 وظايف والدين در تربيت مذهبي كودك





معني و مفهوم پرورش مذهبي


وظايف والدين بسيار است. به عبارت ديگر بدهكاري والدين به فرزندان زياد است و ذكر همه آنها موجب اطاله كلام مي شود. آنچه به اختصار قابل يادآوري است عبارت است از:

1- پذيرش كودك : بسياري از والدين نسبت به جنس كودك حساسيت نشان مي دهند . في المثل علاقه مندند كه پسر داشته باشند و بعضي هم روي دختر بودن فرزند تأكيد دارند.

از حقوق كودكان اين است كه بدون توجه به جنس او ، وي را بپذيرند و از او استقبال كنند . امام سجاد (ع ) به هنگامي كه صاحب فرزندي مي شد، پيش از آن كه از ديگر خصايص طفل بپرسد از خلقتش مي پرسيد كه آيا كودك سالم است يا نه؟ و آنگاه مي فرمود: سپاس خداوندي راست كه از من نسلي گرفتار و ناقص نيافريد.

براي رفع حساسيت در برابر جنس ، پيامبر راجع به دخترش مي فرمود : "دختر چون گلي خوشبوست كه آن را مي بويم و روزيِ او با خداست". يا دست دخترش را مي بوسيد و مي فرمود: "دختر هديه خداست".

2- تسميه كودك: نامگذاري كودك بهتراست قبل از تولد انجام گيرد . از زمان حاملگي دو نام براي جنين بايد انتخاب شود كه اگر دختر بود يكي از نام ها و اگر پسر بود نام ديگر به وي داده شود.

انتخاب نام خوب ، براي كودك اهميت بسيار دارد مخصوصاً از آن باب كه اگر او درآينده شخصيتي شود ، نام در ايجاد غرور يا حقارت او مؤثر است. بهتر است نامي انتخاب شود كه او با آن احساس سرافرازي و وابستگي به پاكان و قدرتمندان كند و توصيه شده است كه نام كودك از نام خاندان پيامبر باشد.

3- انجام مراسم مذهبي : پس از تولد مي بايست در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند واين امر قبل از بريدن ناف براي كودك مستحب است و در روايات اسلامي اين امر را پناهي در برابر لغزش هاي شيطاني ذكر كرده اند. به طور خلاصه بايد گفت كه اين عمل در ايجاد روح ديني در كودك مؤثر است.

از ديگر مسائل مربوط به اين زمينه كام گرفتن به تربت سيد الشهداء ، غسل مولوديه دادن، ختنه كردن ، عقيقه دادن و تصدق هموزن موي سر او از طلا و نقره دادن است.

4- احترام به كودك: قبلا ً گفتيم طفل امانت خدا و هديه اوست . به خدا وابسته است . همچون عروسك و اسباب بازي نيست كه درباره اش تحقير روا شود. او چون وابسته به خداي بزرگ است بزرگ و صاحب كرامت است ، بايد به گريه و فريادش توجه كرد و بايد با او به احترام رفتار نمود.

هنگامي كه سخن مي گويد به سخنش بايد گوش فرا داد . در كار و تنهاييش نبايد زياد دخالت كرد . حكومت و تسلط او را بر اسباب بازي هايش نبايد بر هم زد. او بايد حس كند كه شخص بزرگي است و نزد ديگران احترام دارد واو را مي پذيرند.

5- محبت به كودك: محبت نيروي لازم براي ادامه حيات طفل است و روح كودك از طريق آن آسايش و آرامش پيدا مي كند. كودكاني كه در كودكي محبت نبينند در بزرگي افرادي خشن و ناهموار و عقده اي خواهند بود. اين محبت نبايد بستگي به موقعيت نسبي او داشته باشد في المثل نبايد مربوط به زيبايي كودك ، رشد او، رنگ مو و چشم او باشد بلكه به كودك فقط از آن باب كه وابسته به والدين است بايد محبت كرد.

ضمناً نبايد فراموش كنيم كه كار محبت ما به افراط نكشد زيرا آن خود موجب نابساماني هاي ديگري خواهد شد.

6- تغذيه كودك : هيچ غذايي براي كودك بهتر از شير مادر نيست . روي اين اصل توصيه شده است كه اگر مادر براي شير دادن كودك حق الزحمه مي خواهد ، بپردازيد. مادر به هنگام شير دادن تنها سلول هاي تن او را تغذيه نمي كند بلكه مهر و عاطفه خود را نثار او مي نمايد.

در صورتي كه مادر قادر به انجام وظيفه خود نباشد بايد براي كودك دايه گرفت. درباره خصايص دايه توصيه شده است كه دايه احمق ، از نظر چشم بيمار ، يهودي ، نصراني ، مجوسي ، زنازاده ، بداخلاق و ناصبي نباشد. بلكه داراي ايمان به خدا و اسلام و چهره اي نيكو و رشدي مناسب باشد.

از حدود يك سالگي بايد از آنچه كه خود مي خوريم به كودك بدهيم . از حدود 15 ماهگي درخوردن غذا آزادش بگذاريم . غذا بايد طيّب و پاك باشد و اين با عمل و رفتار كودك رابطه مستقيم خواهد داشت : كلوا مِن الطيبات و اعملوا صالِحاً ( قران كريم)

7- پوشاندن كودك : لباس فراخ باشد تا محدوديتي براي رشد او ايجاد نكند . جامه ي كودك سفيد و ديگر لباس هايش بهتر است رنگين باشد . به پسر جامه ابريشمي نپوشند و تنش را به نرمي ولطافت عادت ندهند و برعكس لباس ها چندان خشن نباشد كه جسمش را بيازارد.

8- بهداشت كودك : در جنبه تن دور داشتن او از آلودگي ها ، بر كنار داشتنش از عوارض جسمي از راه رعايت اصول بهداشتي در محيط و غذاي طفل امكان پذيراست.

در جنبه روان بركنار داشتن روح او از اضطراب ها ، ترس ها و نگراني ها مورد نظر است.

در جنبه مغز دور داشتن او از بدآموزي هاست از آن بابت كه مغز او مخزني قيمتي است و بايد در آن چيزهاي گرانبها قرار داد.

9- پرورش عاطفي : طفل بايد در خانه ، محبت و مهر، الم و غصه ، حزن و تأثر و شادي و سرور را بياموزد . كمبود مهر عواقب وخيمي براي كودك خواهد داشت زيرا جامعه بي عاطفه ، جامعه اي شكننده است نه دير پا. براي اين امر لازم است كودك مورد مهر قرار گيرد ؛ او را ببوسند ؛ گاهي نازش را بخرند ؛ از مراقبتش احساس خستگي نكنند ؛ از بهانه گيري او ناراحت نشوند و درباره اش قساوت و بي باكي نشان ندهند.

10- پرورش اجتماعي : منظور آن است كه والدين به كودك آداب معاشرت بياموزند ، طرز زندگي در جمع را به او ياد دهند بدانگونه كه او بتواند زندگي دسته جمعي را تحمل كند، همكاري و همگامي نمايد و در بين جمع متكلم وحده نباشد و براي انسانيت احترام قائل شود.

روابطش با جمع براساس تفاهم مشروع باشد ، در راه خدمت به جامعه گام بردارد و عدالت اجتماعي را رعايت كند.

آماده كردن فرد براي ورود در زندگي اجتماعي تا سن 21 سالگي ادامه خواهد داشت و از طريق شركت دادن او در كارهاي خانوادگي ، در شوراي خانوادگي و همراه بردن او به جامعه امكان پذير است.

11- پرورش ديني : به مفهوم عام آن از همان روزهاي اول تولد آغاز مي شود. در سنوات بعد براساس كتب ديني ما براي هر سال و حتي هر چند ماهي برنامه اي معين شده كه براي اطلاع بيشتر بايد به آنها مراجعه كرد مثلاً در سه سالگي بايد فرم سجده كردن را بياموزد ، در پنج سالگي اداي شهادتين ، در هفت سالگي نماز و ... اين كار از راه عمل والدين و شركت دادن كودك در مجامع ديني امكان پذيراست.

12- پرورش اخلاقي : اخلاق به مفهوم مجموعه اصول حاكم بر روابط انساني و پاسداري اين روابط بايد از همان ماه هاي اول تولد به كودك القاء شود . تربيت بدون اخلاق ، پرورش جنايتكار زيرك است .

در سايه پرورش اخلاقي صفت ها و قدرت هاي خداوندي ، فضائل بزرگ عقلي چون امانت ، شجاعت ، احتياط و تهور در او بيدار مي شود و كودك براي ادامه زندگي خود ضوابطي را بر مي گزيند.

13- پرورش اقتصادي : والدين وظيفه دارند فرزند را براي كسب مهارتي در انجام يك شغل تربيت كنند و كار و هنري بدو بياموزند تا در سايه آن بتواند به ادامه زندگي بپردازد و سربار ديگران نباشد.

براي يافتن روحيه اي متناسب در كسب يك شغل لازم است والدين درد و رنج ناشي از كار خود را به رخ او نكشند و از كار خود گله مند نباشند.

از ديگر مسائل آموزشي ، ارزش پول است . مي توان آن را وسيله اي براي حفظ آبرو و ادامه حيات معرفي كرد و يا يك هدف كه غرض ، وصول به آن باشد كه البته فرم اول آن مورد توصيه اسلام است.

14- مسكن كودك: كودك محلي را لازم دارد تا در آن بتواند تنها باشد و در عالم خود سير كند.

اگر تهيه اطاقي براي او ممكن نيست لااقل گوشه اي از اطاق مسكوني بايد در اختيار او باشد تا در آن بتواند اسباب بازي اش را رديف كند و در عالم خود با خود سرگرم بماند. در سنين بالاتر لازم است محل خواب او از پدر و مادر و خواهر يا برادرش جدا باشد.

15- آموزش مسائل ضروري : بسياري از مسائل ضروري براي زندگي كودك از واجبات و محرمات و حقوق و حدود ، متناسب رشد و سن او بايد به وي آموخته شود و اين امر آنقدر بايد وسعت داشته باشد كه مسائلي در حدود شئون زندگي ، خانوادگي و ازدواج هم مطرح شود.

بسياري از والدين از دادن پاسخ به سؤالات كودكان ابا دارند و مي گويند "رويش باز مي شود" و يا زمينه را طوري فراهم مي كنند كه كودك جرئت نكند مسائل خود را از والدين بپرسد. اين امر به زيان خانواده و كودك است . كودك بالاخره براي پرسش هاي خود پاسخ پيدا مي كند ، اگر پدر و مادر از زير بار آن شانه خالي كنند ، از غير و از افراد غير مطلع و احياناً سودجو و مغرض پرسش خواهد كرد. پس بهتر است خود والدين كه ازهمه كس به او دلسوزتر و مراقب ترند به گونه اي براي سؤالاتش پاسخ ارائه دهند.

16- بازي و همساني با كودك : كودك نيازمند بازي است و بازي زمينه رشد او را فراهم مي كند. كودك در خانه نيازمند كسي است كه با او همسان باشد ، مثل او بينديشد و مثل او رفتاركند. اين احساس براي تنها فرزند خانواده بيشتر به چشم مي آيد. براي رفع اين نياز است كه در تربيت اسلامي توصيه شده است والدين گاهي خود را به جاي يك كودك بگذارند و با او بازي كنند. پيامبر ( ص) همين روش را درباره حسنين اعمال مي كرد حتي خود را همچون شتري خم مي كرد كه دو فرزندش بر دوش او سوار مي شدند.

17- تربيت براي زندگي : زندگي هميشه غذاي گرم و بستر نرم نيست . هميشه راحت و فراغ نيست گاهي محروميت هايي وجود دارد كه طفل بايد با آنها مأنوس شود . روي اين نظر اصراري نداشته باشيم كه كودك همه وقت متنعم به كل نعمت ها باشد و نيز اصرار نكنيم كه زندگيش هميشه توأم با موفقيت باشد. لازم است او مزه شكست ، گرما و سرما ، تشنگي و گرسنگي ، آسايش و رنج را بچشد و براي زندگي دنياي آينده كه توأم با اين تضادهاست آمادگي يابد.

از مسائل ديگر، آموزش دنياي متفاوت زن و مرد است كه بايد از راه عمل و رفتار والدين دريابد. لغزيدن ، افتادن ، مجروح شدن ، درد و خوشي ، جزو زندگي است. لازم نيست كودك هميشه و همه وقت در اين زمينه ها حمايت ببيند چون در آن صورت فردي بي عرضه و ناتوان خواهد شد.

از ديگر مسائل ، آموزش خوش بيني نسبت به زندگي است . نبايد وضعي به وجود آيد كه او از زندگي احساس دلسردي كند. والدين نبايد از زندگي در برابر كودك شكوه كنند و در نتيجه او را به آينده بدبين نمايند.

roya آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول