عطايش را به لقايش بخشيديم
شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه به دليل نابساماني از يک سو و پيچيدگي از سوي ديگر زمينههاي لازم براي يک ازدواج واقعي و سالم را فراهم نميکند. عدم تعادل جنسي و پيشي گرفتن جمعيت دختران نسبت به پسران، فشارهاي اقتصادي و معيشتي تأمين يک زندگي خانوادگي، شرايط فرهنگي جامعه و قواعد و سنتهايي که کارکرد مطلوب خود را از دست داده و بلکه کارکرد منفي پيدا کردهاند، تغيير و تحول نگرشها و ارزشهاي اجتماعي و… همه و همه دست به دست هم دادهاند و امکان ازدواج درست و تشکيل زندگي خانوادگي پايدار را براي خيل عظيمي از جوانان کشور دشوار کرده است. در چنين شرايطي گروه قابل توجهي از جوانان عطاي ازدواج و تشکيل خانواده را به لقايش بخشيده و زندگي مجردي پيشه ميکنند به اميد روزي که شرايط تغيير کند.
جمعي در حسرت عدم امکان ازدواج با مطلوب خويش تن به ازدواجي اجباري ميدهند که با پوششي از منع و محدوديتهاي فرهنگي و فشارهاي اجتماعي و خانوادگي همراه است.
گروهي ديگر با روياهاي بلند پروازانه، تن به دامي ميسپارند که وعده ارتقاي موقعيت اجتماعي و طبقاتي آنها را در ازدواج با اقشار بالا و مرفه جامعه و يا ازدواج با افرادي از آن سوي مرزها ميدهد.
جمعي ديگر در حسرت عدم امکان ازدواج با مطلوب خويش تن به ازدواجي اجباري ميدهند که با پوششي از منع و محدوديتهاي فرهنگي و فشارهاي اجتماعي و خانوادگي همراه است.
برخي به قول خودشان ميسوزند و ميسازند اما دم بر نميآورند چرا که عهد کردهاند با لباس سفيدي که به خانه بخت ميروند به زندگيشان خاتمه دهند. عدهاي جسورتر و پشيمان از ازدواجي از روي عدم شناخت و ناآگاهي، راه دادگاههاي خانواده را پيش ميگيرند و ماهها و سالها در راهروهاي دادگستري سرگردانند تا حکم طلاق بگيرند.
و بالاخره گروهي نيز با هنجارشکني و بيوفايي، ازدواج ناخواسته و نامطلوب را در ظاهر ادامه ميدهند اما با نوعي طلاق عاطفي دل در گرو ديگري دارند و آشيانهاي ديگر بنا ميکنند. اشکال و انواع ازدواجهاي نامطلوبي که ريشههاي طلاق و جدايي را در خود دارند به فهرستي که در بالا اشاره رفت محدود نميشود و ميتوان باز هم به آنها اضافه کرد.
مطرح کردن چنين مطالبي نبايد باعث دلسردي جوانان نسبت به ازدواج گردد و نبايد منجر به افکار وسواسي و ايده آل گرايي هاي مفرط شود . بلکه ضروري است ملاک ها و ارزش هاي واقعي را بشناسيم .
اما همه اين اشکال و انواع زندگيهاي از هم گسيخته و ناموفق يک پيام دارند؛ ازدواج نامطلوب ريشه جدايي است. بيائيد و بيائيم با شناخت مسائل و مشکلات اين عرصه از اجتماع و تلاش براي حل تعديل آنها زمينههاي ازدواجي سالم و زندگي متداوم و پايدار زوجهاي جوان را فراهم کنيم. و در اين امر نه تنها جوانان ، بلکه پدران و مادران، اساتيد و معلمان، روانشناسان و جامعه شناسان، همه و همه بايد تلاشي مضاعف داشته باشند. مطرح کردن چنين مطالبي نبايد باعث دلسردي جوانان نسبت به ازدواج گردد و نبايد منجر به افکار وسواسي و ايده آل گرايي هاي مفرط شود . بلکه ضروري است ملاک ها و ارزش هاي واقعي را بشناسيم و اجازه ندهيم تا سنت هاي غلط و نا فرجام ،دست و پا گير ازدواج هايي با هدف و افرادي باشد که با هزاران اميد و آرزو دست به انتخاب مي زنند و زندگي مشترک را آغاز مي کنند.