موضوع: همسر آزاري
نمایش پست تنها
قدیمی 07-02-2011, 03:56 PM   #2
elena5
(کاربر باتجربه)
 
elena5 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 109
Snapo همسر آزاري




همسر آزاري؛ فراموشي عشق در خانه(2)


در مقاله ي پيش خوانديم که ...

افراد- به ويژه زنان- براي مبارزه با آزار همسر و حفظ بنيان خانواده و يا به خاطر فرزندان ابتدا راه حل صبر و بردباري پيش گرفته و در نهايت براي رهايي ، به دادگاه خانواده مي روند؛ اما هميشه انگيزه ي مراجعه به دادگاه ، جدايي از همسر نيست و هميشه هم ماجرا به نفع فرد شاكي تمام نمي شود در پژوهشي كه بر روي مراجعان به دادگاه خانواده صورت گرفته است، 60 نفر از صد نفر زني كه مورد آزار شوهرانشان قرار گرفته بودند، به دادگاه مراجعه كرده و 31 درصد آنها صرفاً براي طلاق، 60 درصد تنها براي زهرچشم گرفتن و تنبيه شوهر و الباقي به خاطر تشكيل پرونده و ايجاد سابقه براي اتفاقات احتمالي در آينده به آنجا آمده بودند.

در راهروهاي دادگاه خانواده زناني به چشم مي خورند كه هر يك با چهره هاي نگران و توأم با تشويش و اضطراب در پي احقاق حقوق خود آمده اند.اين روزها دادگاه هاي خانواده چنان مملو از اين زنان است كه جايي براي راه رفتن نيست . در پزشكي قانوني نيز چه بسيار زناني ديده مي شوند كه آمده اند تا آثار ضرب و جرحي كه بر آنان وارد شده را در آنجا ثبت و حق خود را طلب كنند.





زني 42 ساله كه به دادگاه خانواده آمده بود، مي گفت: «10 سال است كه با شوهرم ازدواج كرده ام كه كارگر خانه ما بود. پس از ازدواج، دو دانگ از خانه ام را به نامش كردم. پس از چندي چون بچه دار نشدم، مرا تهديد كرد كه اگر بقيه خانه را به نامش نزنم، دوباره ازدواج خواهد كرد تا بچه دار شود. من ساده وقتي اين كار را كردم، متوجه شدم وي پنج سال است كه ازدواج مجدد كرده و حالا به دنبال اين هستم كه خانه را از او پس بگيرم. او به اندازه اي آزارم مي دهد تا مهرم را ببخشم و مرا طلاق دهد.»

زني ?? ساله با گريه مي گفت: «پس از ازدواج متوجه شدم كه شوهرم الكلي و معتاد به مواد مخدر است. هنگامي كه اعتراض كردم، مرا خام كرد و شبي به من گفت كه تو هم استفاده كن. من هم چند بار پس از استفاده، احساس كردم كه دارم عادت مي كنم. روزي متوجه شدم كه شوهرم به من خيانت كرده است. وقتي اعتراض كردم، به من گفت كه اگر اعتراض كني به خانواده ات مي گويم كه حشيش مصرف مي كني...»

مردي 39 ساله كه با چهره اي برافروخته در راهروي دادگاه خانواده با كلافگي قدم مي زد، مي گفت: «از شش ماه پيش، همسرم دائماً در فكر بود و با من بدرفتاري مي كرد تا او را طلاق دهم. من به خاطر پسر دوساله ام كه نمي خواستم بي مادر شود، اين كار را نكردم.»

وي نگاهي به دوروبرش مي اندازد و مي گويد: «همسرم غذا نمي پخت، به كارهاي خانه نمي رسيد و همه اش داد و فرياد به راه مي انداخت. روزي به خانه آمدم و ديدم كه به همراه بچه از خانه رفته و تا امروز در هر جا سراغ آنها را گرفته ام، كسي از آنها خبري ندارد و نتوانسته ام پيدايشان كنم.»

مسئولان مراجع قضايي كشور، عوامل بسياري چون مهريه هاي سنگين را باعث به وجود آمدن چنين معضلاتي مي دانند. قاضي حسيني ضمن بررسي اين عوامل مي گويد: «مهريه هاي سنگين كه اين روزها وجود دارد، گاه سبب اختلاف و درگيري زوجين با همديگر مي شوند، علاوه بر آن، مرد براي خلاص شدن از پرداخت مهريه، به قدري زن را مورد آزار قرار مي دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را رها سازد!»

براي انسان اعم از زن و مرد، قانون ، ضوابط و مقررات ويژه اي مشخص كرده ولي بالاتر از قوانين جاري هر كشور، بحث مسائل اخلاقي و پاي بندي به مسائل ديني و اعتقادي مطرح است .

قاضي حسيني بر اين باور است كه برخي علل همسرآزاري ، ازدواج هاي هوسي و زودگذر است كه دو طرف به اندازه كافي از يكديگر شناخت ندارند و پس از مدتي به آزار هم روي مي آورند.

از لحاظ آماري معمولاً براي همسر آزاري اطلاعات درستي در دست نيست،چراكه دست كم در كشور خودمان، زناني كه مورد آزار و تهاجم قرار مي گيرند؛ اغلب به خاطر حفظ آبرو و بنيان خانواده يا وساطت فاميل اين مسئله را كتمان كرده و حتي به دادگاه خانواده نيز مراجعه نمي كنند. عده اي هم از ترس بيشتر شدن آزارها، سكوت را به اعتراض ترجيح مي دهند.

هرچند براي رهايي از آزار همسر راه هاي گوناگوني از جمله استفاده از قانون از طريق مراجعه به دادگاه هاي خانواده وجود دارد؛ اما اين روش هميشه هم كارساز نبوده و تنها به صورت مقطعي بر اين معضل سرپوش مي گذارد.

كارشناسان بر اين باورند كه فرد همسرآزار، به ويژه فردي كه به طور ناخودآگاه همسرش را آزار مي دهد؛ اگر به خود نيايد، همواره اين رويه را ادامه خواهد داد. تجربه نشان داده كه بهترين راهكار براي هر معضل و مسئله اي، در وهله نخست پيشگيري از آن و عوامل ايجاد كننده آن است. از اين رو لازم است كه هم خانواده ها و هم جامعه براي ايجاد و شكل گيري يك فرهنگ درست و ريشه يابي چنين معضلاتي بكوشند.

بالا بردن سطح آگاهي افكار عمومي از طريق رسانه، بهبود و ثبات اقتصادي، تربيت افراد و آموزش از كودكي و انجام مشاوره با كارشناسان مي توانند از برخي مشكلات در خانواده بكاهند، بايد به جوانان آموخت كه نخست چرا و با چه هدف و منظوري تصميم به ازدواج گرفته و ازدواج مي كنند. در ثاني صرف ازدواج كردن و شروع زندگي مشترك آن قدرها مطرح نيست كه حفظ و ادامه منطقي آن.

همسران بايد به اين باور برسند كه شريك زندگي آنها نه تنها دشمنشان نيست؛ بلكه يگانه كسي است كه در نهايت آنها را حمايت خواهد كرد و مي توانند در شادي و غم مرهمي باشند بر روي زخم هاي يكديگر و به هم تكيه كنند:

ما زماني بهترين ياران عالم بوده ايم در صف شادي و غم پشت سر هم بوده ايم

بي تعارف ما زماني عاشق هم بوده ايم روي زخم يكدگر همواره مرهم بوده ايم...

آنها بايد بدانند كه در دنياي ماشيني امروز، بستگان و فرزندان هر قدر هم كه به آنها علاقمند باشند و خود را موظف به رسيدگي به والدين در زمان پيري بدانند، باز هم نمي توانند جاي خالي يك همسر خوب را براي والدين خود پر كنند.

اگر حسن نيت، عدم حساسيت هاي بيجا، همدردي و صداقت در بين زوجين وجود داشته باشد و طرفين ضمن انعطاف پذيري با يكديگر هماهنگ شوند، كمتر شاهد خشونت و دعوا در خانواده ها خواهيم بود. در عين حال با چنين رويه اي در محيط خانواده، آموزش هاي غيرمستقيمي نيز درباره نحوه برخورد و رفتار با همسر به فرزندان داده مي شود. بدين ترتيب آنها به طور ناخودآگاه مي آموزند تا در آينده در زندگي مشترك خود چگونه با همسران شان به درك متقابل برسند.

elena5 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول