روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها  
بازگشت   روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها > مقالات > سایر مقالات

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
قدیمی 12-03-2011, 11:23 AM   #1
amir-shamloo
(کاربر باتجربه)
 
amir-shamloo آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 93
79 خوشبختي لذت است يا آرزو؟


خوشبختي لذت است يا آرزو؟



ديدگاه هاي متفاوت و گاه متضاد درباره زندگي، خوشبختي و عوامل سعادت و بهروزي، به گونه اي است که پاره اي از آنها تعجب آفرين، برخي حيرت افزا خواهد بود.

از اين رو انبوه بي شماري از انسان هاي حقيقت جو که به دنبال واقعيت ناب مفاهيم و معارف هستند، سرگردان و حيران گشته و گاه سرخورده و اندوهگين مي شوند. به طور مثال؛ «شکسپير»، تمام جهان را صحنه نمايش مي داند و تمامي مردان و زنان تنها بازيکنان پرده هاي مختلف، که نقش خوشبختي يا بدبختي را ايفا مي کنند.

او هستي را داراي ورودي ها و خروجي هاي خاص خود مي داند و انسان ها را صاحبان نقش هاي فراوان مي بيند. «ويکتور هوگو» معتقد است: «خوشبخت کسي است که به يکي از دو چيز دسترسي دارد:

1- کتاب خوب
2- دوستاني که اهل کتاب باشند». اما «والتر اسکات» شهرت را بنيان خوشبختي دانسته مي گويد: «يک ساعت زندگي با افتخار و شکوه به يک قرن گمنام زيستن مي ارزد».

اراده قوي پلکان پيروزي و خوشبختي در سخن «گوته» است. او بر اين باور است که: «شرط پيروزي و سعادت يک اراده قوي است، شرايط ديگر اهميت چنداني ندارند». با تأملي در برخي جوامع در مي يابيم که هنوز بسياري از افراد گاهي بدانجا مي رسند که با فال بد، سوء ظن و يا تلقين سيه روزي و بدبختي، کانون پر مهر و محبت زندگي و همسر دلسوز و کوشاي خود را از دست داده و با يأس، نوميدي و اندوه کشنده، روزهاي پر نشاط و زيباي خود را تلخ و اندوهبار مي کنند.

و در پايان با نگاهي واژگون به آفرينش و هستي و گماني بد نسبت به آفريدگار جهان، زندگي خود را خاتمه مي دهند!! در کنار اين نظرات، ديدگاه هاي ديگري وجود دارد که: «خوشبختي و بدبختي» تمامي انسان ها را به دست آنان ندانسته، بلکه امري جبري و سرنوشتي قطعي مي داند؛ آينده اي روشن و يا شوم که از پيش از تولد رقم خورده، «پيشاني نوشت» افراد شده،در «کنار گهواره» آنان گذاشته شده و «قسمت» حتمي آنان خواهد بود. و بدين گونه از اعماق قلب خود معتقدند سرنوشت هر کس که خوشبختي، رفاه و شادماني است، هيچ کس توان تغيير آن را ندارد و آينده افرادي که بدبختي، فقر، درد و ماتم است، هر گونه تلاش، تدبير و تدبري، نقشي در دگرگوني آن نخواهد داشت زيرا قسمت است و قسمت، دست ديگري است نه ما!

ممکن است امور زيادي سعادت بخش باشند، اما انسان به دليل نشناختن و آشنا نبودن با آن ها، آن ها را هرگز آرزو نکند،


مفهوم خوشبختي

خوشبختي بر حالت روحي و رواني خاصي از انسان که با احساسي ويژه همراه است اطلاق مي گردد؛ به عبارت ديگر، انسان پس از رسيدن به کمالات و اموري که با طبع و فطرت او سازگار است و خواسته ها يا تمايلات او را تأمين مي کند به حالتي دست مي يابد که آن را خوشبختي مي گويند. در اينکه آن حالت چيست و ويژگي آن کدام است آراي مختلفي وجود دارد: برخي خوشبختي را به هر نسبت که انسان به آرزوهايش نايل شود مي دانند. برخي تصور کرده اند، خوشبختي همان رضايت کامل است و مي گويند: «خوشبخت کسي است که نسبت به آنچه دارد رضايت کامل داشته باشد »

بعضي ديگر خوشبختي را در بهره مندي از لذات مي دانند و مي گويند: «به هر ميزان که استعدادها و قواي او بروز و ظهور کند و به کمالاتي نايل گردد، لذت بيشتري مي برد و هر چه لذات او بيشتر باشد، خوشبختي او بيشتر است. بر طبق اين آرمان خوشبختي حقيقي بيش از هر چيز از داشتن چيزهايي که مايه خشنودي اند سرچشمه مي گيرد.استاد شهيد مرتضي مطهري (رحمه الله عليه) در نقد و بررسي هر يک از اين ديدگاه ها بياناتي دارند که به طور فشرده اشاره مي کنيم. وي در ردّ مساوي بودن سعادت با لذت مي فرمايد: « انسان مجموعه اي است از قوا و غرايز و استعداها. انسان هم به زمان حاضر بستگي دارد و هم به زمان آينده، بايد همه اين جنبه ها را با هم در نظر گرفت و آن گاه حکم کرد که آيا فلان عمل سعادت بخش است يا نيست، و صرف لذت بخش بودن يک چيز کافي نيست که آن را سعادت بخش بشماريم.»

ايشان در ادامه مي فرمايد: « بسيار اتفاق مي افتد که در آرزوي خود اشتباه مي کند. ثانياً پيدايش آرزو تابع ميزان فهم و اطلاع انسان است. ممکن است امور زيادي سعادت بخش باشند، اما انسان به دليل نشناختن و آشنا نبودن با آن ها، آن ها را هرگز آرزو نکند، آيا مي توان گفت چون سعادت نيل به آرزو است و طفل آرزوي علم ندارد، پس علم براي او سعادت نيست؟ بسياري از چيزها را انسان آرزو مي کند و سعادت نيست، و بسياري از چيزها را آرزو نمي کند در حالي که سعادت او است».

چنان که تفسير سعادت به رضايت نيز صحيح نيست؛ زيرا رضايت، مانند آرزو با سطح فکر و فهم و درک و اراده و همت بستگي دارد، انسان گاهي از آن جهت چيزي را منتهاي آرزوي خود قرار نمي دهد و از رسيدن به آن کمال رضايت حاصل نمي کند که همت بلند ندارد و يا سطح فکرش پايين اسنت. دو نفر را در نظر مي گيريم که هدف و آرزوي نهايي يکي از آنها اين است که کدخداي دهي بشود، و هدف و نهايت آرزوي ديگري اين است که شخص اول جهان گردد و بر همه جهان حکومت کند. اين دو نفر اگر به منتهاي آرزوي خود برسند کمال رضايت هر دو حاصل خواهد شد؛ بلکه هر دو به کمال لذت نايل خواهند گشت. بهره آنها از لحاظ رضايت و بلکه از لحاظ لذت مساوي و برابر خواهد بود. ولي موضوع رضايت و لذت آنها متفاوت است.

موضوع رضايت و لذت يکي (آن که مي خواهد شخص اول جهان گردد) از موضوع رضايت و لذت ديگري عالي تر و کامل تر است. اگر کمال سعادت به اين است که انسان حداکثر رضايت را از وضع خود داشته باشد و هيچ گونه نارضايتي در کار نباشد، دو فرد مورد نظر به طور مساوي به کمال سعادت نايل شده اند و هيچ کدام از ديگري سعادتمند تر نيست؛ ولي اگر سعادت، تنها به رضايت بستگي نداشته باشد، کمال و نقص موضوع رضايت، نيز دخالت داشته باشد، نمي توان گفت دو نفر مورد نظر در يک درجه، سعادتمندند و هر دو کمال سعادت دارند.

سعادت عبارت است از لذت همه جانبه و ميل همه جانبه به همه کمالات به طوري که حداکثر کمالات و حظوظ فکري و طبيعي حاصل گردد.

اگر شخص اين ديدگاه را بپذيرد که خوشبختي ذاتاً اعتدال بين ميل و رضا است ممکن است به اين نتيجه ديگر دست يابد که امن ترين راه نيل به خوشختي آن است که حتي الامکان خواستهاي کم و ناچيز داشته باشد تا از اين طريق، احتمالات ناکامي را به حداقل و احتمالات کاميابي را به حداکثر برساند. اين دستور العمل خوشبختي «آرمان زاهدانه زندگي» ناميده مي شود. هنگامي که اين آرمانها به منتها درجه خود مي رسد، خوشبختي کامل را در چشم پوشي تمام عيار از همه اميال، هر چه باشند، تصور مي کند. از مجموع بيانات به خوبي در مي يابيم که، نکته اساسي ديگري در تفسير سعادت و خوشبختي دخيل است و آن فراگيري و همه جانبه بودن مفهوم خوشبختي است.

بنابراين هر روز بهتر از ديروز بنابراين: «سعادت عبارت است از لذت همه جانبه و ميل همه جانبه به همه کمالات به طوري که حداکثر کمالات و حظوظ فکري و طبيعي حاصل گردد». اين تعريف زندگي قرين خوشبختي را در آن چيزي جستجو مي کند که «لذت انفعالي» ناميده مي شود، يعني لذت انجام آن چيزي که ما به آن مشتاقيم؛ يعني آن چيزي که آن را به خاطر خودش دوست داريم، انجام دهيم.

amir-shamloo آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
خوشبختی, روان شناسی, روانشناسی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است