01-01-2011, 09:55 AM | #1 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: Jan 2011
محل سکونت: گالیکش
نوشته ها: 91
|
جیمز رولند آنجل
جیمز رولند آنجل جیمز رولند آنجل (1949-1869) (James Rowland Angell) از روانشناسان نامآور آمریکایی بود. جیمز رولند آنجل جنبش کارکردگرایی را به صورت یک مکتب فکری کارآمد درآورد. او بخش روانشناسی در دانشگاه شیکاگو را به صورت بانفوذترین مرکز روز، یعنی محل اصلی تربیت روانشناسان کارکردگرا درآورد. آنجل در یک خانواده دانشگاهی در ورمونت زاده شد. پدربزرگش رئیس دانشگاه براون در پراویدنس، رودآیلند و پدرش ابتدا رئیس دانشگاه ورمونت و بعد رئیس دانشگاه میشیگان بود. آنجل تحصیلات کارشناسی خود را در میشیگان گذراند که در آنجا زیر نظر دیویی کتاب اصول روانشناسی جیمز را خواند. آنجل گزارش میکند که این کتاب بیش از هر کتابی که خوانده بود بر تفکر او تأثیر گذاشت. یکسال با جیمز در هاروارد کار کرد و درجه کارشناسی ارشدش را در 1892 دریافت کرد. وقتی با نومیدی فهمید که وونت آن سال دانشجوی دیگری را در لایپزیک نمیپذیرد، تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه هال آلمان ادامه داد. آنجا درجه دکتری خود را دریافت نکرد. رسالهاش مشروط پذیرفته شد - نیاز داشت که آن را به آلمانی بهتری بازنویسی کند - اما برای این کار مجبور بود بدون هیچ منبع درآمدی در هال بماند. او تصمیم گرفت به جای این کار، شغلی را در دانشگاه مینهسوتا بپذیرد، جایی که اگرچه حقوقش پایین بود بهتر از هیچ بود، به ویژه برای مرد جوانی که مشتاق بود به چهار سال نامزدی خاتمه دهد و ازدواج کند. اگرچه آنجل هرگز دکترا نگرفت و در اعطای درجه دکتری به بسیاری از افراد دیگر نقش عمده داشت و در جریان زندگی شغلیاش 23 درجه افتخاری دریافت کرد. آنجل پس از یکسال از مینهسوتا به دانشگاه شیکاگو رفت و مدت 25 سال در آنجا ماند. به پیروی از سنت خانوادگی رئیس دانشگاه ییل شد و در آنجا به توسعه مؤسسه روابط انسانی کمک کرد. در 1906 به عنوان پانزدهمین رئیس انجمن روانشناسی آمریکا برگزیده شد. پس از بازنشستگی از زندگی حرفهای دانشگاهی در هیأت امنای بنگاه سخنپراکنی ملی خدمت کرد. آنجل و کارکردگرایی او سه مضمون اصلی جنبش کارکردگرایی را اینگونه مطرح ساخت: 1- روانشناسی کارکردی، برعکس روانشناسی عناصر ذهنی (ساختارگرایی)، روانشناسی عملیات ذهنی است. عنصرگرایی تیچنر هنوز نیرومند بوده و آنجل کارکردگرایی را در مخالفت مستقیم با آن ترغیب میکرد. تکلیف آن این است که کشف کند که فرآیند ذهنی چگونه عمل میکند، چه چیزی انجام میدهد و تحت چه شرایطی رخ میدهد. 2- روانشناسی کارکردی روانشناسی سودمندیهای بنیادی هشیاری است. در این روح سودگرایانه، هشیاری به این صورت دیده میشود که به عنوان میانجی بین نیازهای موجود زنده و خواستهای محیط آن عمل میکند. ساختارها و کارکردهای موجود زنده وجود دارند زیرا، آنها با امکان دادن به موجود زنده که با محیط خود سازگار شود آن را توانا ساختهاند که به حیات خود ادامه دهد. آنجل باور داشت که چون هشیاری ادامه حیات داده است آن نیز باید خدمت اساسی به موجود زنده انجام داده باشد. کارکردگرایی باید به طور دقیق کشف کند این خدمت، نه فقط از لحاظ هشیاری، بلکه از جهت فرآیندهای ذهنی مشخصتر، مانند داوری و خواستن، نیز چه بوده است. 3- روانشناسی کارکردی روانشناسی روابط روانی-جسمی (ذهن / بدن) است و به رابطه کلی موجود زنده با محیطش میپردازد. کارکردگرایی تمام کارکردهای ذهن / بدن را در بر میگیرد و بر این باور است که هیچ تمایز واقعی بین ذهن و بدن وجود ندارد و آنها را به صورت هستیها یا جوهرههای متفاوت تلقی نمیکند، از یک ترتیب واحد پیروی میکند و انتقال از یکی به دیگری به آسانی صورت میپذیرد. ویرایش توسط roya : 23-02-2011 در ساعت 04:13 PM |
برچسب ها |
psychologists, جیمز رولند آنجل, روانشناسی, روانشناسان, روانشناسان معروف |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly