قدیمی 18-01-2011, 09:00 AM   #1
roya
(کاربر طلایی)
 
roya آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
Padded نقش خانواده در يادگيري




يادگيري و خانواده


والدين امروزي و به خصوص مادران، حساسيت زيادي درباره درس خواندن و پيشرفت تحصيلي فرزندان‌شان نشان مي‌دهند. بسياري از خانواده‌هايي که فرزندان با هوش و درس‌خواني دارند، سعي مي‌کنند از تهيه هيچ نوع امکاناتي دريغ‌ نکنند. خانواده‌هايي که فرزندان‌شان به هر دليل، اهل درس و مدرسه نيست، براي جبران کمبودهاي انگيزشي، پول خرج کردن براي معلم خصوصي و آموزشگاه و انواع و اقسام کتاب‌ها را ساده‌ترين راه مي‌پندارند. هم والدين گروه اول و هم والدين گروه دوم، بيشترين فشار را بر روي فرزندان متمرکز ساخته و به اقداماتي يک طرفه روي مي‌آورند.





* نقش خانواده در ايجاد «لذت يادگيري» چيست؟ چرا کودک 6- 5 ساله مشتاق يادگيري، وقتي به سنين بالاتر مي‌رسد، شوق و انگيزه خود را از دست مي‌دهد؟ آيا اين امر به دليل تأثير عوامل خارج از خانواده است؟

- خانواده، به ويژه در سنين حدود 2 تا 10 سالگي مهارت‌هايي به کودک مي‌آموزد که در رابطه با کارهاي آموزشگاه، نقش اساسي دارند. اين مهارت‌ها عبارتند از: زبان، توانايي يادگيري از بزرگسالان، جنبه‌هايي از نياز به پيشرفت، عادت به کار کردن و توجه به «وظايف». اگر چه خانواده ها در آموزش اين مهارت‌ها به کودکان تفاوت دارند، اما نتيجه کار بعضي خانواده‌ها در ايجاد اين مهارت‌ها و توانايي‌هاي ديگر فوق‌العاده است. (بلوم، ترجمه سيف، 1374).

*چه نوع خانواده‌هايي در ايجاد شوق يادگيري و مهارت‌هاي تحصيلي موثر‌تر عمل مي‌کنند؟

- خانواده‌هاي ايراني نقش خود را درباره کمک به پيشرفت تحصيلي فرزندان، در دو نکته خلاصه مي‌کنند:1- تهيه و تدارک امکانات .2- همراهي با فرزندشان در درس خواندن؛ آن چه در اين ميان ناديده گرفته مي‌شود نقش سطح فکري والدين در محيط خانه است.

فرزندان شما، بيش از تدارک امکانات و کنترل تحصيلي، به والديني نياز دارند که با ارتقاي دانايي‌ها و يادگيري‌هاي خود، به ارتقاي سطح فکري خانواده کمک کنند. تنها داشتن فرزند باهوش و تيزهوش و واداشتن او به درس خواندن از هر طريق ممکن، مهم نيست. چنين فرزندي، در محيطي بهتر رشد مي‌کند که مستعد و بالنده باشد. پدر و مادري که براي يادگيري فرزندان‌شان هر سختي و زحمتي را به جان مي‌خرند، ولي براي يادگيري خودشان تلاشي نمي‌کنند، در واقع به فرزندشان لطمه‌ مي‌زنند.

باور کنيد که شوق يادگيري و استعداد تحصيلي بسياري از دانش‌آموزان، به دليل عدم وجود محيط مساعد فرهنگي در خانواده، شکوفا نمي‌شود و يا به حداکثر شکوفايي نمي‌رسد.

عکس بسياري از والديني که ادعا دارند براي پيشرفت تحصيلي فرزندشان همه نوع امکانات مورد نياز را فراهم آورده‌اند و به اصطلاح چيزي کم نگذاشته‌اند، در ارتقاي سطح فرهنگ خانواده بسيار سهل‌انگارند .

بزرگ‌ترين کاستي و قصوري که مي‌تواند متوجه والدين يک دانش‌آموز باهوش باشد، آن نيست که براي او کامپيوتر نخرند و يا ساير خواسته‌هايش را نتوانند اجابت کنند، بلکه اين است که: با سهل‌انگاري‌ها و ناشي‌گري‌هاي خود، سطح فکري خانواده را پايين آورند.

پژوهش‌هاي بسياري نشان داده‌اند که: آنچه والدين در تعامل خود با کودکان در خانه انجام مي‌دهند عامل اصلي تعيين‌کننده توانايي‌هايي کلامي و پيشرفت درسي است، نه سطح درآمد والدين يا ميزان تحصيلات يا ساير خصوصيت‌هاي مربوط به پايگاه اجتماعي آنان (همان منبع). والديني مي‌توانند بهترين و موثرترين سطح تعامل را با فرزندان داشته باشند که از سطح فکري- و نه فقط سطح تحصيلات- بالاتري برخوردار باشند.

نقش پدر و مادر در افت و يا ارتقاي سطح فکري و فرهنگي خانواده، بسيار مهم است.


*والدين چگونه مي‌توانند در اين باره تأثيرگذار باشند؟


- از عوامل زيادي در اين خصوص مي‌توان نام برد، ولي مهم‌ترين عامل، نگرش والدين به يادگيري و دانايي است. وقتي پدر و مادر در حرف و عمل به دانايي احترام بگذارند و وقتي يادگيري به معناي واقعي، براي آنان ارزشمند باشد، خود به خود رفتارهاي آنان در مواجهه با مسائل فکري و تحصيلي فرزندان‌شان، بسيار متفاوت خواهد بود. پدر و مادري که به زور مي‌خواهند در فرزند خود انگيزه تحصيلي ايجاد کنند، در واقع نه لذت يادگيري را چشيده‌اند و نه عطش يادگيري را درک کرده‌اند. چگونه امکان‌پذير است که، پدر و مادري نگرش مثبت واقعي به يادگيري نداشته باشند و بعد بخواهند که، فرزندشان به بالاترين حد پيشرفت درسي برسد؟ البته استثناهايي ممکن است وجود داشته باشد، ولي اين موارد عمومي نيست.

به‌طور حتم، بزرگتر‌ين و خطيرترين وظيفه والدين به خصوص در شرايط فعلي آن است که با اصلاح نگرش و رفتارهاي خود درباره يادگيري و دانايي، به خودو فرزندان و در يک کلام به ارتقاي سطح فکري و فرهنگي کل خانواده کمک نمايند. البته اين کار راحتي نيست و مهم‌ترين مانع ، عادات و رويه‌هاي معمول جامعه است، اما پدر و مادري که واقعاً و به صورت منطقي به سعادت خود، فرزندان و خانواده مي‌انديشند، بايد گام‌هاي تدريجي را در اين راه بردارند.

عطش يادگيري و حضور دانايي در محيط خانه، کليد خوشبختي خانواده است.

اطمينان داريم که والدين ايراني دير يا زود، به اين واقعيت مهم خواهند رسيد. يادگيري فقط نياز دانش‌آموزان نيست، بلکه نياز همه انسان‌ها در همه زمان‌هاست. عطش يادگيري بسياري از خلاء‌هاي زندگي را پر مي‌کند. احترام به دانائي، تفسير زندگي و ارزش‌هاي فردي و اجتماعي را تغيير مي‌‌دهد. ارتقاي سطح فکري والدين، فضاي خانه و خانواده را دلنشين و منطقي‌تر مي‌سازد.


نقش مادران در يادگيري




نقش مادر، به خصوص در شرايطي که پدران حضور کمتري در خانه دارند، در سطح فکري خانواده مهم‌تر است. اين موضوع شايد خلاف تصور عده‌اي باشد ه در مسائل فکري خانواده نقش پدر را مهم‌ترمي‌‌دانند. شايد خود مادران هم تصور نکنند که چقدر در سطح فکري و فرهنگي خانواده مي‌توانند موثر باشند. ياد‌آور مي‌شود که سطح فکري، فقط به معناي سطح تحصيلات نيست و عوامل ديگري در اين خصوص موثرند.


* مادر چه نقشي در افت و يا ارتقاي سطح فکري خانواده دارد؟

- مادران، اعم از شاغل و غيرشاغل، حضور بيشتري در خانه دارند. از طرف ديگر، مادرها بسيار بيشتر از پدرها، پيگير روند تحصيلي فرزندان‌شان هستند. در دوره ابتدايي که بنيادي‌ترين سال‌هاي تحصيل را در برمي‌گيرد، بيشتر مادرها نقش کنترل‌کننده مستمري دارند. به طور معمول، پدرها از دوره‌هاي راهنمايي و متوسطه بيشتر وارد عمل مي‌شوند، آن هم به عنوان اهرم‌هاي فشار، خلاصه آنکه، حداق در 10سال اول زندگي، ارتباط مادر با فرزند بيش از هر کسي است و تأثير مادر در سطح فکري فرزند هم، مي‌تواند بيش از هر کسي باشد.


*کدام مادرها سطح فکري فرزندان و خانواده را پايين مي‌آورند؟

- مادراني که بيشتر وقت آنها پاي تلويزيون مي‌گذرد، سوژه‌هايي را در زندگي دنبال مي‌کنند که پيش پا افتاده و غيرمهم است، اگر اهل مطالعه باشند، در روزنامه‌ها دنبال صفحه حوادث مي‌روند و مجلاتي را مي‌خرند که شامل مطالب بي‌خاصيت و خنثي است، بحث‌ها و گفت‌وگوهاي‌شان با دوستان و همسر و سايرين درباره مسائل روزمره و تکراري است، حوصله فکر کردن درباره موضوعات جدي زندگي را ندارند، به غذا و پوشاک فرزندشان اهميت زيادي مي‌دهند، مسائل فکري فرزندان را فقط در درس و مدرسه خلاصه مي‌کنند و...

اگر بپذيريم که يک فضاي مساعد فرهنگي تا چه حد مي‌تواند در رشد فکري کودکان موثر باشد، آنگاه بايد به رفتارهاي‌مان با تأمل بيشتري بنگريم. مادري که وقت زيادي را صرف تماشاي تلويزيون مي‌کند، هيچ يک از سريال‌هاي جدي و غيرجدي را از دست نمي‌دهد، با اشتياق داستان‌هاي پيش پا افتاده و الکي فيلم‌ها و سريال‌ها را دنبال مي‌کند و به توضيح و تفسير آنها هم مي‌پردازد، چه تأثير مثبتي مي‌تواند در سطح فکري خانواده بر جاي بگذارد؟ اين مادر چگونه مي‌تواند از فرزندش انتظار داشته باشد که با شوق و رغبت درس‌هايش را بخواند؟

مادري که حوصله مطالعه ندارد و يا مطالعه‌اش شامل سوژه‌هاي غيرجدي است، چگونه مي‌تواند توقع فرزندي کتاب خوان داشته باشد؟ مادري که تحصيلات سطح بالايي ندارد و براي ارتقاي آن هم تلاشي نمي‌کند، چگونه مي‌تواند به فرزندش توضيح دهد که درس خواندن مهم است؟ مادري که از شرايط فکري و اجتماعي زمانه اطلاعي ندارد و با افکار فرزندش فاصله دارد، چگونه مي‌تواند او را درک کند؟ مادري که خورد و خوراک و پوشاک فرزندش، دغدغه‌اي جدي‌تر از رشد فکري اوست، چگونه مي‌تواند به رشد فکري فرزندش کمک کند؟

عجيب است که پدرها و مادرها، خود با يادگيري غريبه‌اند و يا به نوعي از آن فرار مي‌کنند، اما از فرزندان توقع دارند با حرص و ولع درس بخوانند و در امور تحصيلي، از همه پيشي بگيرند. خيلي از والدين حتي اين زحمت را به خود نمي‌‌دهند که با شيوه‌هاي منطقي با درس و مدرسه فرزندان‌شان برخورد کنند. فقط بر آنچه خود بدان رسيده‌اند، اصرار مي‌ورزند.

حضور يک فرزند با هوش و درس‌خوان در خانواده که از همان سال‌هاي اول تحصيل قابل تشخيص است، وظيفه والدين و به خصوص مادر را صد چندان مي‌کند. متأسفانه مادران وظيفه خود را در اين مي‌بينند که بالاي سر فرزندشان بايستند، تا او مشق‌هايش را بنويسد، از او درس بپرسند، ديکته بگويند و يا حتي بعضي از کارهاي درسي فرزندشان را انجام دهند.

هدف و تمرکز همه اين فعاليت‌ها- فرزند- است، اما اين کارها تا چه زماني مي‌تواند موثر باشد؟ چند درصد از والدين از چنين روش‌هايي به نتايج موثر و ماندگاري مي‌رسند؟

مادراني که علاقه‌مند به پيشرفت مستمر و واقعي فرزندشان هستند، بايد جهت قسمتي از فعاليت‌ها را به طرف خود برگردانند. مادران بايد پا به پاي فرزندان، پيش روند، اما نه در امور درسي، بلکه در رشد فکري و فرهنگي.

يک مادر منطقي، در وهله اول انتظار خودش را از خود بالا مي‌برد و به آنچه دارد قانع نمي‌شود. او همه وقتش را به امور روزمره و خنثي اختصاص نمي‌‌دهد بلکه در تربيت فرزند، وقت‌هايش را به زمان‌هايي براي سرگرمي و زمان‌هايي براي ارتقاي انديشه تقسيم مي‌کند.

roya آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
یادگیری در خانواده, روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی خانواده


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است