روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها  
بازگشت   روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها > علوم كاربردي > روانشناسی اسلامی

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
قدیمی 19-01-2011, 04:57 PM   #1
roya
(کاربر طلایی)
 
roya آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
75 وجدان چيست؟




وجدان چيست؟


در رشد و پرورش وجدان عوامل متعددي دخالت دارند كه اهم آنها را در بحث مربوط به "طريق پرورش وجدان" ذكر كرديم . اما آنچه در اينجا قابل ذكر مي باشد اين است كه در حالات شديد عاطفي بايد كودك را در معرض سؤالات گوناگون قرار داده و جوياي داوري او درباره امر يا جريان مورد نظر شد . البته سعي مربي بايد متوجه آن باشد كه به صورت غيرمستقيم آن گونه داوري را درباره او القاء كند كه خواستار آن و براساس مذاق مكتب و مذهب مورد قبول است.

در اين راه نقش معلمان و مربيان ، بويژه والدين در دوران خردسالي ، و همسالان و همكلاسان در مرحله نوجواني بسيار مهم است. اينان مي توانند در بيداري يا خاموش كردن نور وجدان او تأثيري بسزا داشته باشند.


ضرورت بيدار داشتن وجدان


بيدار داشتن وجدان در همه مراحل حيات ضروري است . بايد مراقبت كرد وجدان كودك و بزرگسال هرگز به خواب نرود و در معرض آلودگي قرار نگيرد . توقف در وضعي خاص و تكراري، آمد و شد با آنهايي كه در برابر جريانات و امور ، اغلب بي تفاوتند و بدون حساسيت به جريانات مي نگرند و به سرعت از آن مي گذرند، موجب آلودگي وجدان است.

بيداري وجدان بايد در سايه دو مسئله باشد ، يكي آموزش ها و تعاليم مذهبي و ديگرهدايت و كنترل عقل . و گرنه امكان بيداري آن نخواهد بود و ممكن است هوا وهوس برآن مسلط گردد و حيات انسان را تيره سازد. مراقبت براي روشن داشتن چراغ وجدان بايد دائم باشد از آن بابت كه تند بادهاي حوادث و عوامل آلوده كننده وجدان نيز دائماً در كار و حركتند و هيچگاه نمي توان از شر آنها ايمن بود. مذهب نيروي خوبي براي بيداري آن ، و اخلاق و رفتار شايسته ي مربي ، عامل نيكويي براي هشياري مداوم آن است.


ايجاد وحدت بين ابعاد شخصيت


بخشي از عواملي كه در آلوده كردن وجدان مؤثرند آنهايي هستند كه بين ابعاد وجودي انسان جدايي افكنده و موجبات تفرقه و جدايي آن را فراهم مي سازند. مشكل ما اين است كه در مواردي بين جنبه هاي مختلف وجودمان وحدت و هماهنگي لازم نيست .

كوششي توسط مربي بايد به عمل آيد كه بين رفتار فرد و وجدانش وحدت و هماهنگي باشد . زبان همان چيزي را بگويد كه وجدانش مي پذيرد و دست ها همان كاري را انجام دهند كه مورد قبول وجدان است و چشم و گوش در جهتي كار كنند كه وجدان او حكم مي كند.

در طريق وصول به اين مقصد ، آن كس كه مرتكب عمل قبيحي شده است بايد او را به اشتباهش واقف كرد، اگر دستش مرتكب دزدي و خطايي شده ، بايد به او توجه داد و يادآور شد كه اين عمل دزدي است واو حق ندارد از مالي بردارد كه از آن او نيست و بالاخره اگر چشمش به صحنه ناروايي باز شد بايد او را به لغزش و خطايش آگاه كرد.


هدايت وجدان


گفتيم كه ممكن است وجدان درمواردي درمعرض لغزش و انحراف قرار گيرد و در طريق بردگي و اسارت افتد . ممكن است كه پرده اي ضخيم جلوي نور افشاني وجدان را بگيرد و نگذارد آدمي راه خود را بيابد و به پيش رود . و يا امكان دارد وجدان در مسير گمراهي افتد و راه صواب را از خطا بازنشناسد.

در چنين موارد و در همه زمانها و هنگام ها بايد به هدايت و راهنمايي وجدان پرداخت و آن را درهمان وادي نگه داشت كه دريابد كدام كار، نيك و كدام يك بد است و در طريق اختيار و انتخاب اراده اش او را به كدام سو جهت دهد.

هدايت ، وجدان آدمي را از بردگي و اسارت نجات مي دهد و نمي گذارد بدي ها روح ما را آزرده سازند. اين راهنمايي و هدايت ممكن است توسط خود ما يا ديگران انجام شود . در همه حال بايد كوشيد اين معيار و ميزان ، سالم و دور از هرگونه گمراهي و لغزش باشد. شك نيست بعدها كه كودك در مرحله اي از رشد و مطالعات جديد قرار گرفت خواهد توانست موجبات هدايت خود را فراهم كند.


كنترل وجدان


وجدان ها با اين كه خود معيار و ملاك هستنند ، بايد وسيله معيارها و ملاك هاي ديگري كه همانا تعليمات انبياء و وجدان هاي دست نخورده و معصوم مي باشند ، تحت كنترل قرار گيرند . در اين كنترل مي توان اولاً از خود فرد خواست كه رفتار و سخنش را مورد ارزيابي و نقد قرار دهد. ثانياً مي توان رفتار وعملش را با كلام خدا و موازين مذهب تطبيق داد و دريافت كه در مسير صواب است يا ناصواب .

كنترل وجدان ضروري است وگرنه ممكن است انسان سر از درنده خويي درآورد و راه سعادت او بسته شود. افرادي كه وجداني تيره و تاريك و احياناً گمراه دارند ، در مواردي كه پاي خودپرستي و خودخواهي در ميان است راه درست و ارزش صحيح امور را درنمي يابند و در انتخاب طريق سرگردان مي مانند . شك نيست كه انديشه و تأمل در امور و در جنبه هاي مربوط به رفتار مي تواند سلامت وجدان را تأمين كرده و جلوي آبروريزي ها و رسوا گري هاي بعدي را سد كند.


تشويق و تحسين

نقش تشويق و تحسين در تثبيت آنچه كه تحت عنوان فطرت و مسائل وجداني در انسان مطرح است فوق العاده مي باشد . شما به هنگامي كه كودكي را در برابر عمل صوابش مورد تقدير قرار مي دهيد در حقيقت به او تفهيم مي كنيد كه وجدانش مرتكب لغزش و خطايي نشده است . شادابي و نشاط حاصل از آن تشويق ، كودك را وامي دارد كه راه خود را تعقيب كند و لااقل به خاطر دريافت پاداش ، همان طريق را طي نمايد . در اينجا لازم به تذكراست كه بگوييم در عين اهميت تنبيه و تهديد براي وصول به هدف ، نقش تشويق از آن مهمتراست.

شك نيست كه تشويق اگر از سوي فردي محبوب و قابل احترام باشد نقش هدايتي آن در كودك زيادتر است. حتي افراد مورد احترام از اين طريق مي توانند موانعي براي كودك پديد آورده و در موارد لازم او را تحت كنترل خود در آورند. همچنين بايد يادآور شويم كه اثر هدايت والدين و مربيان به هنگامي است كه خود در ايفاي همان نقشي كه از كودك خواستارند پيشقدم باشند.



تذكر و اخطار

در طريق هدايت و كنترل كودكان و قرار دادن وجدان آنها در مسير انديشيده و هدفدار مي توان از نقش تذكر و اخطار نيز سود جست. اخطارهاي والدين ، سرزنش هاي آنان در موارد انحراف و هشدار دادن به كودك در حين بروز وسوسه ها خود مي تواند سازنده و جهت دهنده باشد.

القائات، تلقينات و تذكر به طفلي كه مرتكب اشتباه شده و راه خلاف مي پيمايد در اين امر فوق العاده مؤثر است. اصل در تربيت بايد بر اين محور باشد كه هرگاه انحراف و خطايي پديد آمد كودك را تذكر دهند و نگذارند عملكردهاي نامناسب در او باقي مانده و به صورت عادت در آيد. كودكان هميشه نمي دانند آنچه را كه انجام مي دهند درست هست يا خطا؟


اِعمال ترس از مجازات


ترس از مجازات در مراحل اوليه سبب آن مي شود كودك از امري كه مورد نظر است بهراسد و آن كار را انجام ندهد . اساس تجارب ما معمولاً از آموزش ها، تشويق ها و تجارب شخصي است . براي بيداري وجدان ضروري است هر جا كه كودك دچار انحرافي شد و پاي از حد عرف و مقررات فراتر گذاشت به او تذكر دهيم و جلوي لغزش او را بگيريم .


اصولي در پرورش وجدان :


در پرورش وجدان كودك چهار اصل مورد توجه و نظر است:

1- جلب نظر كودك به جنبه هاي مثبت كه از طريق عرضه الگوها امكان پذير است و موجبات رشد و فزوني آن را فراهم مي آورد.

2- جلوگيري كودك از عوامل ناپسند و لغزش ها كه اين امر از طريق تذكر، اخطار، منع و تهديد صورت مي گيرد.

3- واداشتن طفل به تمرين و تجربه و انجام امور پسنديده تا اعمال و رفتار خوب ، و نيز گفتار و رفتار شايسته ، در او به صورت عادت درآيد.

4- تقويت قدرت انديشه تا بتواند نيكو فكر كند و نيكو تأمل نمايد . بديهي است امري كه بر اساس انديشه باشد مي تواند براي مدت طولاني در فرد باقي و پايدار بماند.

اين همه به شرطي مي تواند قابل توجه و عمل باشد كه والدين و مربيان موجبات امانتداري ، تقوي ، راستگويي ، درستكاري ، و ديگر صفات پسنديده را از روي صفا و محبت در او پديد آورند و راه جنايت را بر او سد نمايند.

roya آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 19-01-2011, 05:07 PM   #2
roya
(کاربر طلایی)
 
roya آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
Point وجدان چيست ؟




وجدان چيست ؟


وجدان را آگاهي شخص از شخصيت و درون خود تعريف كرده اند كه عاملي براي شناخت مسائل و جوانب مربوط به حيات اوست.

بر اين اساس وجدان يك درك باطني است ، دركي كه انسان حتي بدون آموزش در مي يابد براي اين جهان گرداننده اي است ( وجدان توحيدي) و هم درمي يابد كه مسير حيات بايد در جهت امانت و صداقت باشد و دروغ و خيانت زشت و نارواست .

مي دانيم كودكان ذاتاً و وجداناً دروغگويي را بد مي دانند و حتي در آغاز زندگي نمي توانند دروغ بگويند. وجدان آنها دروغ را امري ناپسند معرفي مي كند و طفل بعدها در اثر تربيت غلط و عدم كنترل مربيان و بدآموزي ها ، در جرياني قرار مي گيرد كه قادر مي شود دروغ بگويد.


ريشه و منشاء وجدان


در اين مورد دو عقيده وجود دارد. يكي از نظر مذهب و ديگري از نظر علماي روان .

1- اكتساب و يادگيري : طرفداران اين طرز فكر كه اغلب روان شناسان با انديشه مادي هستند مي گويند كودك در حين تولد وجدان ندارد و براي او معيار و مقياسي جهت درك ارزشها نيست. او در برابر امانت و خيانت ، راست و دروغ ، بي تفاوت است. بعدها در اثر يادگيري و آموزش و اكتساب درمي يابد كه فلان امر خوب است و آن ديگري بد و ناپسند. تبليغات و آموزش هاست كه اين زمينه را در افراد ، به وجود آورده و يا اين آگاهي را به آنها مي دهد.

2- فطرت و ذات : گروهي ديگر كه در رأس آنها الهيون هستند وجدان را امري فطري دانسته اند و مي گويند وجدان فطرتي و يا غريزه اي فنا ناپذير است و راهنمايي قابل اعتمادي به انسان مي دهد. حتي انسان را به صورتي ناخودآگاه به طرف خير و سعادت جلب كرده و از لغزش ها دور مي دارد.

اصل در آفرينش بر صداقت است و اطفال در اثر بدآموزي ياد مي گيرند چگونه فريبكاري كنند و چگونه از طريق دروغ خود را از دامي نجات بخشند .


دليل فطري بودن وجدان


در مورد استدلال به اين امر كه وجدان امري فطري است بايد به اين نكته اشاره كرد كه وجدان تنها در بين افراد مذهبي نيست ، در افراد غير مذهبي هم نشانه هاي آن را مي توان يافت . دليلش وجود تمايلات عالي در انسان ها و فرار از انگيزه هاي زيانبخش است. ممكن است افرادي در اثر مبارزه با خود ، آن را در خود خفه كنند ولي واقعيت مسئله اين است كه ريشه آن هرگز از بين رفتني نيست.

مسئله وجدان توحيدي و وجدان اخلاقي دراندرون همه انسانها وجود دارد . حتي بدون داشتن مربي مي توانند دريابند كه جهان آفريدگاري دارد ، صداقت خوبست و خيانت بد است.


هدفداري وجدان


وجدانها هدفي را تعقيب مي كنند كه در تحليل هاي مذهبي مي توان آن را نشأت گرفته از روح خدايي دانست . اين هدف همان نقطه اي است كه در سير خودسازي و كمال جويي سرانجام به آن مي رسيم و در طول مدت زندگي جلوه آن در تمايلات عالي انسان چون فداكاري ، ايثار، كسب معرفت و ... ديده مي شود.

از طريق هدفداري وجدان است كه انسان كوششي براي ساختن خود دارد و در برابر هر جرياني مي كوشد به گونه اي عمل كند كه لغزشي از او سرنزند. فردي كه فطرتي دست نخورده و وجداني سالم دارد ، در طريق نيكو كاري در مسير كنترل خويش است . وجدان او مراقب و نگهباني براي اوست كه او را به اعمال نيكو ترغيب و تشويق مي كند و از كارهاي بد و ناروا دور مي دارد .

در امر تربيت اين وظيفه مربي است كه وجدان كودك را سالم و دست نخورده نگه دارد و در موارد لغزش او را هشدار و حتي كيفر دهد. انبياي الهي در طريق تربيت انسانها با استفاده از اين نيرو - كه در نهاد هر كس وجود دارد - سعي مي كردند آنها را در مسير شايسته اي قرار دهند و از آلودگي وجدان دور دارند.


ضرورت وجودي وجدان آن


وجود وجدان و حالات وجداني براي انسانها امري ضروري است ؛ از آن بابت كه فقدانش سبب سرگشتگي و سردرگمي انسان و در مواردي تن دادن به لغزش ها و ناروايي هاست . ما گاهي از نظر عقلي دچار ناراحتي و ناامني هستيم و در اتخاذ تصميم راجع به يك مسئله و يك امر دچار وحشت و ترديد مي شويم .امكان اتخاذ موضعي انديشيده در قبال اين جريان براي ما نيست . در چنان صورتي اگر وجدان ، زنده و بيدار باشد مسئله اي پديد نخواهد آورد زيرا با هدايت آن مي توانيم راه خود را باز يابيم .

وجدان يك بهره خداوندي است كه در آن ، حالت شور و آشفتگي به جنبه هاي منفي و علاقه مندي و گرايش به جنبه هاي مثبت و عالي است. انسان را به سوي كمال هدايت مي كند و به طريق شادكامي سوق مي دهد. وجودش به ويژه از آن بابت ضروري است كه رفتار و حالات انسان را زير نظر دارد و شادي و غم انسان براساس آن تحت ضابطه در مي آيد.


نقش و وظيفه وجدان


در تعبيرات علمي ، وجدان را ناخداي كشتي وجود و فرمانده انسان معرفي كرده اند كه فرمان حيات را در دست دارد . به ما دستور مي دهد به چه سويي حركت كنيم و از حركت درچه سمتي بپرهيزيم .

وجدان نظارت كننده انسان دراعمال ورفتار اوست و آنچه درمسير حيات پيش مي آيد براساس داوري آن است . اگر در مسير آدمي خطايي رخ دهد ، وجدان جلوي آن را مي گيرد و او را به لغزش و خطايش آگاه و حتي در مواردي او را سرزنش مي كند.

وجدان همانند يك آئينه است كه همه گونه رفتار وسلوك انسان ، چه در نهان و چه در آشكار ، در آن منعكس مي شود. انسان وضع آن اعمال را در برابر ديدگانش مي بيند و آن را مي يابد و مي سنجد و درباره خوبي يا بدي آن اظهار نظر و سرانجام آن را قبول يا رد مي كند. اين تحت نظر گرفتن ها و اين سنجش و داوري ، وسيله ارزنده اي براي كنترل خود است و حتي كودك هم در سايه آن قادر به كنترل خويش مي شود.


اهميت وجدان


بر اين اساس وجدان در آدمي مهم است. زيرا قاضي است ، ناظر و راهنماي مطمئن است ، درباره زشت و زيبا اظهار مي كند و از اين ديد پايگاه بزرگي براي تربيت و سعادت بشر است .

وجدان از نظر ما يك محك و ميزان است كه راحت شدن از آن كاري ساده و آسان نيست . اگر آدمي از آن تخلف كند دچار سرزنش مي شود. و اين امر خود در رشد شخصيت و جلوگيري انسان از انحراف و تن دادن او به آنچه كه مصلحت است نقش فوق العاده اي دارد.

اسلام وجدان را گواه و شاهدي براي انسان مي داند كه نگهباني راستين در تشخيص اعمال نيك از بد است وسعي دارد از رهگذر انس و عادت به آن ، رفتار آدمي را تحت كنترل در آورد. در جنبه ي اهميت وجدان بايد گفت آن را برتر از دانش دانسته اند زيرا در وضع ومقامي است كه برتر از پرسش و پاسخ ، مشاهده ي ظاهر ، و ارزيابي از باطن كار مي كند . درهمان هنگام كه فردي خلاف واقعيت مي گويد و در برابر قاضي به دروغ متوسل مي شود ، خود مي داند كه واقعيت چيست و جداً دچارعذاب وجدان است.


رفتار وجداني

رفتار وجداني آن رفتاري است كه درآن دروغ وخيانت نيست ، فريب و ريا نيست ، كلك زدن و تظاهرنيست . رفتاري است طبيعي ، عادي ، موافق خواست دروني و همراه با رضايت خاطر و بدون هيچ دغدغه و تشويش.

در اين رفتار زجر دادن و آزار كردن ، كشتن و ناراحت كردن مطرح نيست . اگرعمل نادرستي پديد آيد ، وجدان آن را تقبيح مي كند. وجدان بدي ها را شناخته و از آن احتراز مي كند.

رفتار وجداني رفتاري توأم با آرامش و تعادل است . انسان از ظهور و بروز آن احساس نگراني ندارد. موجب زحمتي براي ديگري نيست و خود انسان هم از آن احساس گناه و پشيماني ندارد. انسانها اگر در مسير حيات خود مانعي براي خويش نبينند تن به چنين رفتاري خواهند داد. زيرا در زندگي شخصي و اجتماعي اصل را براين قرار داده اند كه از محاكمه وجدان دور و بر كنارباشند.

مذهب نه تنها كمك كار وجدان ، بلكه از عوامل نگهدارنده آن است . تعليمات مذهبي در جهت رشد وجدان و بالا بردن درجه قضاوت آن است و سعي دارد مصداق هاي متعدد و گوناگوني را در اختيارش بگذارد و درك و داوري او را درباره امور گسترش دهد.

roya آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی اسلامی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است