قدیمی 07-02-2011, 11:56 AM   #1
mehdi21
(کاربر باتجربه)
 
mehdi21 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 141
79 ادراک اجتماعي




ادراک اجتماعي



فرايندي را که موجب فهم و درک رفتار ديگران مي شود ادراک اجتماعي مي نامند. دو جنبه مهم اين ادراک عبارتند از:

۱- درک احساسات ديگران که اين کار از طريق علائم غير کلامي انجام مي شود؛ علائم غير کلامي شامل :

الف) حالات چهره ( به طور کلي در چهره انسان شش هيجان مختلف و اساسي وجود دارد خشم، ترس، شادي، غم ، تعجب، تنفر)

ب) تماس چشمي

ج) تن صدا( زير و بمي، بلندي، سرعت، موزون بودن، ترديد و تامل در کلام و ...)

د)زبان بدن( حالت بدن ، حرکات سر و دست ، لرزش يا آرامش بدن و ...)

ي) تماس بدني مي باشند.

نظريه موازنه صميميت: در برخوردهاي مختلف بسته به اين که با چه کسي ( دوست، همکار، همسر، رئيس و ...) در باره چه موضوعي (مسائل کاري، مسائل عشقي و...) در کجا ( خيابان ، رستوران، خانه و ...) سخن مي گوئيم سطوح مختلفي از صميميت در يک بعد افزايش مي يابد ( مثلا کم شدن فاصله بين دو نفر) افراد اين را با کاهش علائم صميميت در بعد ديگر ( مثل تماس چشمي ) جبران مي کنند. به طور مثال وقتي افراد غريبه وارد فضاهاي تنگي مثل آسانسور مي شوند ، چون به اجبار فواصل ميان افراد بيش از حد نزديک مي گردد، به صورت متعارف تماس چشمي کاهش مي يابد يا به طور کلي حذف مي شود.

همگاني بودن کيفيت ابراز هيجانها: يافته هاي تحقيقي نشان مي دهد اگر به بخش دور افتاده اي از جهان سفر کنيم و گروهي از افراد را که قبلا با غريبه اي برخورد نکرده اند ببينيم حالات چهره آنها را در موقعيتهاي مختلف شبيه حالات چهره خود خواهيم يافت؛ به طور مثال آنها به هنگام شادي لبخند مي زنند و هنگام برخورد با شرايط خشم انگيز اخم مي کنند. البته از تفاوتهاي فرهنگي در اين خصوص خصوصا در مورد علائم غير چهره اي مثل زبان بدني و کيفيت صدا نبايد غافل شد.

إسناد: روان شناسان اجتماعي به فهم چگونگي رفتار ديگران اکتفا نمي کنند و در صدد فهم چرايي رفتار آنها نيز هستند که اين فرايند به إسناد معروف است؛ به علت پيچيدگي إسناد ، نظريه هاي بسياري براي تبيين نحوه عمل آن ابراز شده است که ما ذيلا خلاصه اي از مهمترين آنها را ذکر مي کنيم:

1- نظريه هايدر : وي که پدر نظريه هاي اسناد شناخته مي شودمعتقد است براي يک تعامل اجتماعي موفق بايد محيط اجتماعي خود را به طور مؤثري بفهميم و براي اين منظور بايد رفتار را معلول فرض کرده و منابع علي آن را در فرد يا محيط جستجو کنيم؛ بعت دروني وقتي قابل استنباط است که هيچ عامل بيروني قابل قبولي براي توضيح اعمال فرد وجود نداشته باشد.

عامل علي دروني فردي نيز خود داراي دو مؤلفه است: اول توانايي فرد براي انجام دادن عمل و دوم کوششي که صرف آن مي کند که چنانجه هر کدام از اين دو نباشد تاثير آن ديگري نيز صفر است؛ يعني توانايي بدون بلاش يا تلاش بدون توانايي به عملي منجر نخواهد شد.

عقايد زير بنايي هايدر با دو بيان اسنادي بنيادين در ارتباط است: آيا عمل معلول گرايشهاي دروني است يا عوامل بيروني؟ و اگر دروني است عمدي بوده يا غير عمدي ؟ به عنوان مثال اگر بي اعتنايي دوست همکلاس مان را يک معلول در نظر بگيريم بايد بفهميم که آيا او واقعا به ما بي علاقه شده ( اسناد دروني) يا از يک اختلاف خانوادگي رنج مي برده است ( اسناد بيروني) پاسخ هاي ما به اين گونه سوالها راهنماي رفتار بعدي ماست. براي رفتار مناسب بايد اسناد درستي بدهيم.

2-نظريه جونز و ديويس:نظريه استنباط متناظر جونز و ديويس در پي پاسخ به اين پرسش است که ما چگونه بر اساس اعمال آشکار ديگران استنباط مي کنيم که آنان داراي صفات يا خلق و خوي خاصي هستند که در گذر زمان نسبتا ثابت است ؟ به عنوان مثال فردي که به سرعت به طرف اتوبوس مي رود و افرادي را که بر سر راهش هستند را به شدت کنار مي زند آيا فردي است که همواره عجول و ناشکيباست؟ لزوما نه. در واقع او ممکن است اکثرا متين و مؤدب باشد و اين رفتار او يک استثنا به حساب بيايد. پس چه بايد کرد؟ اين مشکل از طريق توجه به انواع خاصي از رفتار قابل حل است که در چهار موقعيت زير به دست مي آيد:

الف:عدم مطلوبيت اجتماعي: يعني اگر فرد عملي را انجام دهد که شرايط محيط در آن لحظه نوع ديگري از رفتار را اقتضا مي کرده احتمالا رفتار او از يک صفت دائمي سرچشمه مي گيرد.

ب)داشتن آزادي عمل و حق انتخاب

ج)عدم انطباق با نقش اجتماعي : رفتاري که بر اساس ايفاي نقش اجتماعي باشد لزوما انگيزه ها يا باورهاي اساسي شخص را نشان نمي دهد. مثلا رفتار يک آتش نشان که خود را به آتش مي زند تا آن را خاموش کند لزوما بيانگر اين نيست که وي فردي انسان دوست است زيرا ممکن است صرفا به وظيفه شغلي اش عمل کرده باشد.

د) انتظارات: ما معمولا درباره افراد اطلاعاتي بيش از رفتار فعلي آنها در اختيار داريم. انتظاراتي که بر اساس اطلاع از گرايش ها و نگرش هاي گذشته فرد مي تواند به ما کمک کند تا از استنباط هاي عجولانه اي که صرفا بر اساس يک رفتار شکل گرفته است خودداري مي کنيم و اگر افراد به شيوه اي جديد و متفاوت با اين انتظارات عمل نمايند ، باور مي کنيم که احتمالا يک اسناد بيروني در کار است.

پس مطابق اين نظريه هنگامي مي توانيم به اسناد دروني اطمينان بيشتري داشته باشيم که استنباط از رفتارهايي باشد که داراي مطلوبيت اجتماعي کمتري است ، آزادانه انتخاب شده است ، لزوما مطابق با نقش هاي اجتماعي تعريف شده نيست و با انتظارات ما و اطلاعات مربوط به گذشته فرد هماهنگي دارد.

3- نظريه کلي: اگر ما از رفتارهاي ديگر فرد هم آگاه باشيم مي توانيم از روش کاملتر کلي که وي آن را " الگوي تغيير همگام " ناميد استفاده کنيم. وي معتقد است افراد از سه نوع اطلاعات بهره مي جويند تا به اسناد عّلي دست يابند اول : اشياي محرک دوم:عمل کنندگان ( اشخاص ) سوم : موقعيت ها

يعني آيا " شخص مورد مطالعه " فقط به اين محرک پاسخ معلوم را داده است يا به هر محرک ديگري هم همين پاسخ را مي دهد( تمايز) و آيا افراد ديگر نيز به اين محرک همين پاسخ را مي دهند يا خير ( توافق) و در پايان آيا " شخص مورد مطالعه " در همه موارد به محرک چنين پاسخي را مي دهد يا خير؟ ( همساني)

براي آنکه اسناد دروني داده شود بايد تمايزکم ، توافق در سطح پايين و همساني بسيار باشد.

براي آنکه اسناد بيروني داده شود بايد تمايز زياد، توافق در سطح بالا و همساني بسيار باشد.

براي آنکه يک اسناد موقعيتي ( زماني يا مکاني ) شناخته شود بايد تمايز زياد ، توافق در سطح پايين و همساني نيز کم باشد.

4- نظريه واينر: وي معتقد است علاوه بر علت يابي دروني و بيروني اسنادهاي ديگري نيز مي تواند وجود داشته باشد و بر اين اساس يک طبقه بندي سه بعدي مطرح کرد:

_ علت (دروني يا بيروني )

_ پايداري يا ناپايداري

_ قابل مهار بودن يا غير قابل مهار بودن

اسنادهاي مختلف احساسات متفاوتي را به وجود مي آورند . مثلا اگر در امتحان نمره زير 10 آورده باشيم ممکن است احساس بدي داشته باشيم ولي نوع اين احساس بستگي دارد به اين که نمره پايين را چگونه تفسير کنيم؟ يا آن را به چه علتي اسناد دهيم؟ اگر گمان کنيم که امتحان غير منصفانه بوده عصباني مي شويم. اگر گمان کنيم که از هوش پاييني برخورداريم افسرده مي شويم و اگر گمان کنيم که مطالعه لازم را نکرده ايم خود را گناهکار مي يابيم و .....


منابع اساسي خطا در اسناد:

* شرط لازم در مورد مسئول دانستن افراد در يک مورد نقش داشتن علل دروني در بروز عمل است و البته در اين زمينه سوگيري هايي وجود دارد که سبب اسناد اشتباه و نتيجه گيري نادرست مي شود که به اين سوگيري ها


" منابع اساسي خطا در اسناد " گفته مي شود که عبارتند از:


الف) خطاي بنيادي اسناد: واقعيت اين است که ما معمولا پس از مشاهده رفتار تمايل داريم آن را به عوامل دروني نسبت دهيم ( يعني فرد را مسئول عمل بدانيم ) و معمولا عوامل بيروني را ناديده مي گيريم ؛ به عبارت ديگر در وقوع يک عمل شرايط محيطي اي مؤثز است و عمل در بستري اتفاق مي افتد که ما به آن توجه لازم را مبذول نمي داريم.

نقش ايمان در اسناد: در حقيقت ايمان مانعي دروني است که از تفسير گفتار و رفتار ديگران به صورتي که موجب اختلاف و جدايي مومنان بشود جلوگيري مي کند. در اين زمينه آيات و روايات بسيار زيادي در مورد حسن ظن به ديگران وجود دارد که تنها چند مورد به عنوان نمونه ذکر مي شود: امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد:" به گفتار برادرت تا وقتي که تفسير نيکو مي تواني کرد ، گمان بد نبر" امام صادق ( عليه السلام ) نيز در جايي مي فرمايند:" هر گاه مومني برادر مومنش را مورد اتهام قرار بدهد ، ايمان از قلب او محو مي شود چنان که نمک در آب حل مي گردد" همچنين در آيه 12 سوره مبارکه حجرات آمده است: اي کساني که ايمان آورده ايد از بسياري از گمان ها بپرهيزيد که پاره اي از گمان ها گناه است"

همچنين در روايتي آمده است : " مردي خدمت امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) آمد و عرض کرد از يکي از برادران ديني کاري نقل کردند که من آن را ناخوش داشتم. از خود ش پرسيدم انکار کرد ، در حالي که جمعي از افراد اين مطلب را از او نقل کردند . امام فرمود : گوش و چشم خود را نسبت به برادر مسلمانت تکذيب کن حتي اگر 50 نفر سوگند خوردند که او کاري کرده و او بگويد نکرده ام از او بپذير و از آنان نپذير . هرگز چيزي را که مايه ي عيب و ننگ اوست و شخصيتش را از ميان مي برد در جامعه پخش نکن زيرا در اين صورت از کساني خواهي بود که خداوند درباره آنان فرمود:"کساني که دوست مي دارند زشتي ها در ميان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکي در دنيا و آخرت دارند"

بنا بر اين مقتضاي ايمان و باورهاي ديني آن است که براي ايجاد امنيت اجتماعي همه جانبه آبرو و حيثيت افراد مصون باشد لذا تا زماني که در مورد عمل ناپسند ديگران يقين پيدا نکرده ايم نبايد به آن بد گمان باشيم . البته براي واگذاري مسئوليتها و امانت ها به افراد ، خصوصا امور خطير و مهم، نبايد به اين مقدار اکتفا کرد بلکه بايد در صدد تحقيق بيشتر باشيم و جانب احتياط را رعايت بکنيم. همچنين حسن ظن به ديگران هنگامي رواست که اکثر جامعه اهل صلاح باشند و به طور نسبي به مقتضاي باورهاي ايماني عمل کنند، اما هنگامي که فساد و ظلم بر جامعه حاکم باشد گمان نيک شايسته نيست. امام علي ( عليه السلام ) مي فرمايد: هنگامي که صلاح بر مردم جامعه اي حکمفرما باشد و فرد به کسي که آشکارا مرتکب بدي نشده گمان بد ببرد بر او ستم کرده است و هنگامي که فساد در ميان مردم حاکم باشد و کسي به ديگري حسن ظن داشته باشد، فريب خورده است.

ب)اثر عامل- ناظر : يعني اسناد ما در تعيين علل دروني و بيروني به عامل يا ناظر بودن ما بستگي دارد . به عنوان مثال اگر ببينيم ديگري به زمين افتاد ، حادثه را به دست و پا چلفتي بودن او اسناد مي دهيم ( علل دروني) اما اگر خود ما افتاديم مي گوييم کف کفشهايم صاف و لغزنده بود يا ديگري به من تنه زد( علل موقعيتي)

ج)سوگيري خدمت به خود: معمولا اين سوگيري درانسان وجود دارد که نتايج مثبت و موفقيت آميز را اسناد دروني و شکست ها اسناد بيروني مي دهد. مثال رايج آن پيروزي و شکست ورزشکاران است که اگر پيروز شوند اين پيروزي محصول تلاش و تمرينات سخت آنها بوده است اما اگر شکست خورده باشند يا داور مقصر است يا حريف ضد ورزش بازي کرده است و ....

برداشت: برداشتهاي اوليه اي که از ديگران داريم ، بسيار حائز اهميتند و در واقع روند ارتباطات آينده ما با آنان را شکل خواهند داد و عموما گمان بر اين است که برداشتها هنگامي که شکل گرفتند کمتر قابل تغييرند. به همين دليل است که ما خود را براي اولين ملاقات با همسر ، مصاحبه شغلي و ديگر موقعيتهايي که در آن ، نخستين بار با ديگران برخورد داريم با دقت آماده مي کنيم.

مواد خام نخستين برداشت: شکل دهي برداشتهاي اوليه معمولا بدون کوشش حاصل مي شود. اين برداشتها از طريق ادراک ديگران از طريق ارتباط غير کلامي آغاز مي شود که شامل موارد زير مي باشند :

يک- قيافه ي ظاهري( حالات چهره، نحوه لباس پوشيدن ، آرايش موي سر و صورت ، سن و ...)

دو – ريخت بدن(چاقي و لاغري)

سه – ويژگي هاي حرکتي شخص ( نگاه ، ژست ، طرز راه رفتن ، حرکات سر و دست و...)

چهار- لحن صدا


تجلي ايمان در علايم غير کلامي :

_ گشاده رويي: مومن چهره شادي دارد و ناراحتي هاي خود را دربرخوردهاي اجتماعي ميان مردم بروز نمي دهد. امير المومنين عليه السلام مي فرمايد : " مومن شاديش در چهره اوست و اندوهش درون دل" "گشاده رويي تو بر کرامت و بزرگواريت دلالت مي کند " همچنين امام باقر عليه السلام مي فرمايند " خوشرويي و گشاده رويي باعث جلب محبت مردم و نزديکي به خداوند است و ترشرويي و گرفتگي باعث دشمني و دوري از خداوند است"

* در ساير موارد به علت رعايت اختصار از ذکر روايات پرهيز مي شود*

_ سکوت انديشمندانه
_ پاکيزگي و آراستگي ظاهر
-رعايت حريم عفاف
_ خشوع و رقت قلب
_ داشتن بدني آرام و باوقار
_ داشتن تواضع و پرهيز از تکبر
_قاطعيت و استواري در سخن
_ رعايت ميانه روي در بلندي و کوتاهي صدا

البته در شکل گيري برداشت هاي نخستين انتظارات ، انگيزه ها ، خلق و خو ، موقعيت و ... نيز مؤثرند. نيز روشن است هنگامي که ما تجربه ي بيشتري درباره ي ديگران کسب مي کنيم ماهيت برداشتهاي ما تغيير مي يابد.

در ابتدا برداشتها عمدتا مشتمل بر نمونه هاي عيني رفتار است و سپس هنگامي که تجربه ما درباره ديگران زيادتر شد برداشتهاي ما اساسا بر پايه ي امور انتزاعي هستند که از مشاهده مکرر رفتار ديگران ناشي شده است.


mehdi21 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
ادراک اجتماعی, روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی اجتماعی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است