قدیمی 16-01-2011, 08:32 AM   #1
roya
(کاربر طلایی)
 
roya آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
Connie آسیب شناسی الگوهای رفتاری در نوجوانی




آسیب شناسی الگوهای رفتاری در نوجوانی

نوجوانپرونده روی میز نشان می داد که فاطمه دختر ۱۵ ساله ای است که در کلاس اول دبیرستان مشغول به ‌تحصیل است. در باز شد و دختری جوان با روپوشی نسبتأ تنگ و کوتاه با شالی که فقط قسمت وسط موهایش ‌را پوشانده و موهایی به اصطلاح سیخ سیخی ،کفش‌های اسپرت و ورزشی و کوله پشتی روی دوشش با خانمی ‌چادری وارد اتاق شدند . آنها با فاصله از هم نشستند . از آنها خواستم که علت مراجعه خود را توضیح دهند ‌.‌مادر شروع به صحبت کرد که مدتی است با دخترش دچار مشکل شده اند . توضیح داد که تا سوم راهنمایی ‌دختری بسیار سر به زیر بود و شئونات خانواده را رعایت می کرد تا آن‌موقع در شهرستانی زندگی می کردند‌.‌





دختر مثل سایر دختران پوشش مناسبی داشت از نظر تحصیلی هم بسیار موفق بود، او گفت حدود۲ سال ‌است که به تهران آمدیم و در این منطقه ساکن شدیم . ‌سال اول دبیرستان فاطمه را در یک مدرسه ثبت نام کردیم واز همان موقع مشکلات ما شروع شد.‌ اوایل سال وقتی فاطمه از مدرسه بر می‌گشت بسیار عصبی بود، با ما کمتر صحبت می کرد با خواهر و ‌برادرش سر ناسازگاری داشت و بعد از مدتی به من اعتراض کرد که دوست ندارم مرا به مدرسه ببرید . من ‌دیگر بزرگ شده‌ام بچه‌ها مسخره‌ام می کنند که چرا مادرت ترا به مدرسه میآورد، می خواهم خودم بروم .

‌علیرغم مخالفت های پدر مجبور شدم به او اجازه دهم که تنها به مدرسه برود ولی دلم طاقت نیاورد و چند بار ‌دورا دور مراقبش بودم می دیدم که نزدیک مدرسه که می‌رسد چادرش را در آورده در کیفش می‌گذارد ، ‌موضوع را با او در میان گذاشتم که چرا اینکاررا می کنی؟ ادعا کرد: تنها دختر چادری در مدرسه من هستم . بچه‌ها مرا تحویل نمی گیرند و با دیده حقارت به من نگاه می کنند.

از طرفی مبلغ قبض تلفن به‌طور قابل ملاحظه ‌ای افزایش یافت و این موضوع موجب اعتراض شدید پدرش شد . از طرف دیگر پس از مراجعه به مدرسه و ‌جویا شدن وضع تحصیلی او متوجه شدیم که افت شدیدی کرده و سال اول دبیرستان را با نمرات بسیار پایینی ‌پشت سر گذاشت.‌از امسال هم از نظر وضع ظاهری همانطور که می‌بینید تغییرات شدیدی در خودش ایجاد کرده که پدرش ‌مرتب مرا سرزنش می کند و در خانه به‌خاطر فاطمه با همسرم مرتب جر و بحث داریم . نمی دانم چه کنم، از ‌یک طرف افت تحصیلی او ، از یک طرف تغییرات ظاهری که در او ایجاد شده که به هیچ وجه در شأن ‌خانواده ما نیست ، درگیری مستمر با او به‌خاطر شکل و قیافه ای که برای خودش درست می کند، نمی دانم ‌با او چه کنم .

از مادر خواستم که چند دقیقه ای بیرون اتاق باشد تا به تنهایی با دخترش صحبت کنم . بعد از اینکه ‌مادر از اتاق خارج شد دختر یک نفس بلندی حاکی از عصبانیت کشید .‌نوجوانان غالبأ به توصیه های دوستان خود روی می آورند و از آنان آرامش می خواهند. دوستان غالبأ به ‌نوجوانان در کسب مهارت‌های اجتماعی و هویت کمک می کنند . ‌‌ گفتم خوب حالا تو بگو جریان از چه قرار است .

او گفت مادرم فکر می کند هنوز در آن شهر کوچک زندگی ‌می کنیم او مرا درک نمی‌کند. من دوست ندارم انگشت نمای دیگران باشم تا موقعی که چادر داشتم مجبور ‌بودم تنها در گوشه ای از کلاس بمانم با هیچ کس نمی توانستم صحبت کنم، احساس بدی داشتم افسرده شده بودم، بر روی درس تمرکز نداشتم. دوست نداشتم تنها بمانم، می خواستم مرا تحویل بگیرند، احساس تنهایی شدیدی ‌داشتم . این بود که تصمیم گرفتم چادر را کنار بگذارم. دوست داشتم مثل بقیه بچه ها زیبا و امروزی باشم مثل ‌آنها لباس بپوشم، موهایم را مثل آنها آرایش کنم با این تغییرات کم کم جذب بچه ها شدم .

کم کم حرفی برای ‌گفتن داشتم و ارتباطاتم با دوستانم قویتر شد و از تنهایی در آمدم، شبها که خانه می آمدم ارتباط تلفنی خود را با ‌دوستانم حفظ کردم ، در مدرسه احساس راحتی می‌کردم ولی در خانه اوضاع بر عکس شده بود و مرتب سر ‌من در خانه جنجال به پا بود همین موضوع باعث شد که من بیشتر به طرف دوستانم کشیده شوم و برای فرار از ‌این تنش ها وقتی به خانه می‌رسیدم ترجیح می‌دادم که به اتاقم بروم و کمتر بیرون بیایم. محیط خانه ما پر ‌تنش شده، احساس راحتی نمی کنم . از اینکه باعث دعوای آنها می شوم ناراحتم . ‌


● نوجوانان چگونه بر یکدیگر تأ ثیر می گذارند؟‌


یکی از ویژگی‌های سنین نوجوانی ، کاهش مدت زمانی است که نوجوان با خانواده اش می گذراند . در پژوهشی که در خصوص گذران اوقات فراغت صورت گرفته نشان می دهد که <نوجوانان در سال آخر ‌دبیرستان فقط ۱۴ درصد از اوقات بیکاری خود را با خانواده خویش می گذرانند> این قطع ارتباط لزومأ معلول ‌اشکال در روابط خانوادگی نیست بلکه معلول نیروهای تأثیر گذار بیرون از خانواده، دسترسی پیدا کردن به ‌ماشین و حق بیرون ماندن از خانه است . همسالان در تلاش نوجوانان جهت استقلال پیدا کردن به آنان کمک ‌می کنند و نقش یک دوست فهیم را برای آنها بازی می کنند .

چون همسالان نوجوان نیز تحت همان فشارها و ‌استرس ها هستند ، فرض را بر این می گذارند که درد آنها را می فهمند . نوجوانان غالبأ به توصیه های ‌دوستان خود روی می آورند و از آنان آرامش می خواهند دوستان غالبأ به نوجوانان در کسب مهارت‌های ‌اجتماعی و هویت کمک می کنند . گروه همسالان به نوجوانان اجازه می دهند بر اساس معیارهای گروه به ‌ارزیابی اعمال خود بپردازند .

وقتی نوجوانان از لحاظ هیجانی ،خود مختارتر می شوند و از پدر و مادرشان ‌کمتر بت می‌سازند، وابستگی کمتری به والدین خود پیدا می کنند و به همسالان خود بیشتر متکی می شوند . ‌این جریان با افزایش آسیب پذیری در برابر نفوذ همسالان همراه می شود . هر کسی متناسب با نیازها ، ‌شخصیت و علایق خودش ، دوستان خود را انتخاب می کند . ‌نوجوانانی که ناراحتی‌ها را درونی می کنند یعنی به شدت افسرده و مضطرب هستند؛ دوستانی را انتخاب می‌کنند که مثل آنها ناراحتی‌های درونی دارند .

والدین غالبأ نگران شدت همرنگی فرزندان خود با همسالان شان ‌هستند . اگر خواسته پدر و مادر نوجوان یک چیز باشد و خواسته گروه همسالان چیز دیگری ، نوجوان چه کار ‌خواهد کرد؟ بستگی دارد . همسالان و والدین برای نوجوانان در زمینه های مختلف حکم راهنماهای قابل را ‌دارند . گروه همسالان در زمینه های سطحی و اجتماعی مثل مد و احساسات مرتبط با مدرسه مطلع تر هستند . ‌نوجوانان در رابطه با موضوعات اجتماعی جزئی و روز مره ای چون مد و لباس ، موسیقی و گذران اوقات ‌فراغت خصوصأ در مقطع دبیرستان بیشتر تابع نظر همسالان خود هستند اما در مورد ارزش‌های عمیق ‌خانوادگی ، تحصیلی و مالی معمولا به پدر و مادر خود رجوع می کنند؛ البته اگر رابطه خوبی با آنان داشته ‌باشند . نوجوانان به تدریج که بزرگتر می شوند به نظر صاحب نظران در هر زمینه رجوع می کنند .

پس اشتباه ‌است که فکر می کنیم نوجوانان بین والدین و همسالان خویش گیر می کنند و خودشان هیچ نظری ندارند . ‌تصمیمات نوجوانان غالبأ معرف این است که <نوجوانان قوه قضاوت مستقل و معقولی دارند> روابط همسالان ‌تحت تأثیر روابط خانوادگی است . نوجوانان خود مختار از خانواده هایی بیرون می آیند که <روش‌های اقتداری ‌بر آنها حاکم بوده است.> کودکانی هم که در خانواده های کم توجه و بسیار کنترل کننده یا سهل گیر بزرگ شده ‌اند به نوجوانانی تبدیل می شوند که به همسالان خویش گرایش دارند. ‌لذا در این زمینه نیاز سنجی از اهمیت بالایی برخوردار است . اگر نیاز او را به دوست درک کنیم و انکار ‌نکنیم و او را در انتخاب دوست یاری کنیم می‌توانیم مطمئن باشیم که نوجوان ما با گذران وقت در کنار آنها ‌هم به برطرف کردن نیاز پرداخته و هم به بازآموزی مهارت های جدید منجر شده است.

علاوه بر آن باید ‌اقدامی کرد تا نوجوان بتواند در کنار خانواده برنامه های جذاب داشته باشد . به این طریق از خانواده گریزان ‌نشده و کمتر تمایل دارد تا زمان بیشتری را به دوستان خود متعلق سازد لذا لا‌زم است خانواده ها بیشتر از جوانان خود مواظبت نمایند و جوانان هم از تجربیات پدر و مادران خود بهره مند شوند . پدر و مادر خیر وخوشبختی فرزندانشان را می خواهند و خانواده ها ضمن احترام به شخصیت جوان ، نباید آنها را تنها بگذارند تا دچارفضایی که دشمن غربی برای ما فراهم کرده است گرفتار شوند.

roya آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
اهمیت دوره نوجوانی, دوره نوجوانی, روانشناسی دوره نوجوانی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است