16-01-2011, 10:51 AM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
|
فرار پسران از خانه
پسر فراري ،معضلي که فراموش شده ته خط از همين جا كه چشم بيندازي پيداست. چند روزي دور همي و سرگرمي و بعد ترس فردا و اينكه حالا با چه رويي برگردم خانه؟ هر روز به اميد فردا كه اتفاق بهتري ميافتد و وعدههايي كه به سرانجام نميرسند. زندگي گروهي اولش جذاب است و بعد خستهكننده ميشود. فرار، واژه هيجانانگيزي است؛ باز كردن در به روي دنياي ناشناخته و خطرهايش را به جان خريدن، آسان نيست. پسرها از خانه فرار ميكنند تا ناشناختههايشان را پيدا كنند يا فرصتهاي تازهاي به رويشان گشوده شود. پسرها از فقر، اعتياد، تحقير و فشار فرار ميكنند غافل از اينكه فرار پايان كارشان نيست؛ شروع راه خطرناكي است كه روزنههاي يك زندگي امن را براي هميشه به رويشان ميبندد. وقتي حرف فرار از خانه پيش ميآيد ، ذهنها بيشتر به سمت فرار دختران متمايل ميشود؛ شايد چون از نظر فرهنگي فرار دختران قبح بيشتري در جامعه دارد. با اين حال فرار از خانه دختر و پسر ندارد و به دلايل مختلف فرار پسران از خانه بيشتر هم هست. به گفته معاون اجتماعي سازمان بهزيستي، سيدمهدي محمدي، فرار از خانه هم در ميان دختران وجود دارد هم در ميان پسران، اما تحقيقات نشان ميدهد ميزان فرار پسران بيشتر از دختران است. قدم در راه بيبرگشت هر روز تعدادي از دختران و پسران منزل را ترك ميكنند. گروهي از اين افراد به كانون خانواده خود برنميگردند و براي يافتن محيط و شرايطي بهتر ، گرفتار سرنوشتي ناگوارتر ميشوند. بررسيهاي انجام شده و نتايج مصاحبه با اين افراد نشان داده است مشكلات خانوادگي از جمله درگيريها و تنشهاي موجود در خانواده، بيسرپرستي يا بدسرپرستي، عشقهاي مجازي براي ازدواج، عدم توجه خانواده به مراحل بلوغ و بحرانهاي موجود در اين سن، كمبود محبت، نداشتن چارچوب معاشرت در خارج از محدوده خانواده و عدم برآوردن نيازهاي فردي و اجتماعي فرد باعث انتخاب فرار از خانه به عنوان آخرين راه حل مشكل براي آنها بوده است. به هرحال فرار از خانه وجود دارد، اما حرف آخر را بايد همين اول زد و آن اينكه آنچه در مواجهه با اين مرحله قابل تامل است، ضرورت بازنگري به روابط درون خانواده و تجديد ساختار خانه و خانواده است. بچههايي كه از خانه ميگريزند ، معمولا آن را پناهگاه مناسبي براي خود نميدانند. به دنبال پناهگاه بچههايي كه از خانه ميگريزند ، معمولا آن را پناهگاه مناسبي براي خود نميدانند. آنها معمولا با احساسهايي نظير كمبود محبت، احساس طردشدگي يا وجود خلا عاطفي و حمايتي در محيط خانواده و احساس تبعيضي كه باعث ميشود نسبت به اعضاي ديگر خانواده دچار بغض و كينه شوند ، مواجه هستند. اين احساسها ممكن است در پسران پررنگتر از دختران باشد، چون معمولا پسران درونگراترند و احساساتشان را كمتر بروز ميدهند و در نتيجه ممكن است شكل بروز نيازها در آنها متفاوت باشد و از چشم بقيه پنهان بماند. پسران بيشتر از دختران احساس ميكنند در محيط خانواده سردي عاطفي وجود دارد و نسبت به سرنوشت آنها و نيازهايشان بيتوجهي ميشود. گاهي هم پسران نوجوان براي اجتناب از تجربه هيجاني يا پيامدي كه در آينده نزديك در انتظارشان است يا براي اجتناب از تجربههاي دردناك و ناخوشايند تكرارشونده در زندگيشان از خانه فرار ميكنند. در مواردي هم زمينههاي ناخودآگاهي وجود دارد و پسران براي پيشگيري در از دست دادن فعاليتها، روابط يا دوستيهايي كه باارزش يا مهم تلقي ميشوند، از موقعيت ميگريزند. آنها گمان ميكنند با فرار ميتوانند با افراد ديگري كه حمايتكننده، مشوق و فعال هستند زندگي كنند. در موارد زيادي هم عامل فرار فرد از خانه، خود خانواده است. در كنار مسائلي مثل سوءاستفاده يا مورد غفلت قرار گرفتن كودك، عوامل ديگري هم وجود دارند كه كم و بيش در ايجاد انگيزه فرار در پسران موثرند؛ مثل استفاده از الكل يا داروهاي روانگردان، طلاق يا جدايي پدر و مادر كه به شيوه درست انجام نشده است يا مرگ يكي از اعضاي خانواده كه برخورد مناسبي با آن نشده است. تحولهاي دوران بلوغ معمولا احساس مشتركي در نوجوانان ايجاد ميكند كه نارضايتي از وضع و شرايط موجود و احساس يكنواختي و كسالت از زندگي نشانه آن است. نوجوان پسر با تغييراتي كه در ذهن خود احساس ميكند ، به دنبال آن است كه انگيزهها و ايدههاي دروني خود را تحقق ببخشد و احساس ميكند محيط خانواده براي پذيرش اين ايدهها تنگ است. شايد به خاطر همين است كه خيلي از آنها تحقق خواستههايشان را بيرون از محيط خانواده جستجو ميكنند. بچههايي كه از خانه ميگريزند، از كمبود محبت، احساس طردشدگي يا وجود خلا عاطفي و حمايتي در خانواده و احساس تبعيض رنج ميبرند . همين جاست كه تلاشهاي آنها براي پيدا كردن فضاهايي در بين دوستان و محيطهاي خارج خانه بيشتر ميشود و همين مساله امكان معاشرت با دوستان ناباب و تحت تاثير آنها قرار گرفتن را بيشتر ميكند. در نتيجه وسوسه فرار از خانه در پسران بيشتر ميشود. فردي كه خلاهايش در محيط خانه و خانواده پر نميشود، مستعد گرايش به دوستيهاي ناصحيح است و تنور آسيبهاي اجتماعي از سوي دوستان ناباب روشن ميشود. اگر والدين مستبد و خشن باشند و اين تغييرات را درك نكنند ، اين احساس پررنگتر ميشود و در صورتي كه اين فشارها با سختگيري مدرسه و تحصيل همراه شود ، نوجوان بيشتر از خانه گريزان ميشود. به اين ترتيب نوجوان براي گريز از تكاليف سخت مدرسه و فرار از زير بار مسووليت ترجيح ميدهد صورت مساله را پاك كند و راه آسانتري براي زندگياش پيدا كند. مجموعه عواملي مثل محروميتها، نابساماني در رفتارهاي اعضاي خانواده با يكديگر، مواجهه با برخوردهاي خشن و تعاملات ناهنجار در ميان قشر جوان، منجر به پاسخ نامناسب در آنان ميشود. ذهنيتهاي مختلف نوجوانان، بسادگي با تلنگري مانند رفتارهاي خشونتآميز پدران و مادران با فرزندان، در قالب فرار از خانه و انجام حركتهاي ناصحيح از سوي جوانان جلوه و بروز پيدا ميكند. آغوش خانواده را باز كن! براي جلوگيري از فرار پسران از خانه، هيچكس به اندازه پدر و مادر نميتوانند موثر باشند: «البته در شرايطي كه خانواده دچار نابساماني است و خود زمينه فرار فرزندش را ايجاد كرده، نميتوان انتظار زيادي از آنها داشت اما در خانوادههايي كه از سلامت برخوردارند ، نظارت و كنترل دقيق و دلسوزانه والدين بر رفت و آمدهاي فرزندانشان با همسالان، برنامهريزي صحيح براي گذراندن اوقات فراغت فرزندان، برقراري همكاريهاي لازم بين خانه و مدرسه، آشنا كردن فرزندان به اعتقادات ديني و مذهبي و تكريم شخصيت فرزندان و پرهيز از سرزنش و تحقير آنها ميتواند بسيار موثر باشد. اگر محيط خانه را طوري فراهم كنيم كه فرزندان در آن احساس آرامش كنند و بتوانند نيازشان را در محيط خانه تامين كنند، قطعا محيط بيرون خانه برايشان جذابيتي نخواهد داشت.» |
16-01-2011, 02:27 PM | #2 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
|
"علل فرار کودکان و نوجوانان از خانه"
"علل فرار کودکان و نوجوانان از خانه" يکي از عمده ترين نگراني هاي والدين، زماني است که کودک آنها گم شود يا از خانه فرار کند. در اين شرايط والدين دامنه اي از احساسات را تجربه خواهند کرد. تنش و فشاري که اين وضعيت ايجاد مي کند و عکس العملهاي مختلفي که والدين، خانواده، دوستان و پليس به اين وضعيت نشان مي دهند ممکن است به سطح بحراني برسد و حتي خود اين واکنش ها باعث بحران بيشتري در خانواده شود. "انگيزه هاي خياباني شدن کودکان و نوجوانان" 1. براي اجتناب از تجربه هيجاني يا پيامدي که در آينده نزديک در انتظارشان است. 2. براي اجتناب از تجربه دردناک و ناخوشايند تکرار شونده در زندگيشان. 3.براي پيشگيري در از دست دادن فعاليتها، روابط يا دوستي هايي که با ارزش يا مهم تلقي مي شوند. 4.زندگي با افراد ديگري که حمايت کننده، مشوق و فعال هستند. 5. متوقف کردن آنچه انجام مي داده يا درصدد انجام آن بوده اند. مشکلاتي که خطر خياباني شدن بچه ها را افزايش مي دهد . 1. سوء استفاده يا مورد غفلت قرار گرفتن کودک. 2. استفاده از الکل يا داروهاي روانگردان. 3. طلاق يا جدايي هايي که به شيوه مناسب انجام نشده است. 4. رفتار نافرماني مقابله اي که با تخيلات مربوط به روابط رمانتيک يا رفاقت با گروه همسالان ضد اجتماعي ترکيب شده است. 5. مرگ در خانواده که برخورد مناسبي با آن نشده است. "روابطي که از خياباني شدن جلوگيري مي کند" 1. هرگز از کنايه يا نگرش منفي که نشان دهنده بي احترامي به نوجوانان باشد استفاده نکنيد. 2.هرگز صدايتان را بالا نبريد يا فرياد نزنيد، به خصوص وقتي که فرزندتان صدايش را بالا مي برد، يا فرياد مي زند. 3.وقتي فرزندتان عصباني است، فرياد مي زند و خشمگين است، آرام و ساکت بمانيد و تماس چشمي با او داشته باشيد، منتظر بمانيد تا آرام شود. 4.وقتي فرزندتان در حال صحبت کردن يا تشريح موضوعي مي باشد حتي اگر نظرش مورد تأييد شما نيست، حرف او را قطع نکنيد، منتظر بمانيد تا صحبتش تمام شود. 5.با او خودماني باشيد و به سادگي به او بگوييد که درکش مي کنيد و اين به معني موافقت با او و تسليم شدن در برابر نظريات وي نيست. 6.هرگز فرزندتان را، دروغگو، دزد، بچه، کم شعور، بي صداقت، خودخواه، غير دوست داشتني و احمق خطاب نکنيد، اين کلمات کمک کننده نيستند، بلکه ممکن است او کلمات منفي شما را تداعي کند و يا حتي با کلمات بدتري جواب شما را بگويد. 7.به نوجوانان خود بگوييد که شما حرفهاي او را درک مي کنيد و اگر منظور او را درک نکرديد به او بگوييد مطمئن نيستيم منظور شما را درک کرده ام يا نه، از او بخواهيد تا دوباره توضيح بدهد. 8.وقتي مطمئن هستيد که منظور فرزندتان را درک کرده ايد ولي با او هم عقيده نيستيد به او بگوئيد من فکر مي کنم که منظور شما را درک کرده ام ولي با شما موافق نيستم، فکر مي کنم ما مي توانيم همديگر را درک کنيم ولي مجبور نيستم که موافق نظرات يکديگر باشيم. 9.به خاطر داشته باشيد، شما مي توانيد با نظر فرزندتان موافق باشيد، اما اين گفته شما به اين معني نيست که او اجازه انجام هر کاري را دارد. 10.سعي نکنيد عدم توافق خود را با نظرات فرزندتان با بحث کردن توجيه کنيد. 11.وقتي نوجوان شما از ادامه صحبت خودداري کرد از او بپرسيد، آيا چيز ديگري هست که بخواهد به شما بگويد. 12.وقتي عصباني يا ناراحت هستيد به فرزند خود بگوئيد "من ناراحت و عصباني هستم، و نياز به استراحت و زماني براي فکر کردن به اين موضوع دارم، بعداً با تو صحبت خواهم کرد". 13.کمک گرفتن از يک متخصص در امر روان شناسي را در نظر داشته باشيد. 14.اگر پدر و مادر هر دو با فرزند خود صحبت مي کنيد، بايد مواظب باشيد که فرزندتان فرصت صحبت کردن به اندازه هر دو نفر را داشته باشد، صحبت والدين بايد مساوي يا کمتر از صحبت فرزند باشد. پدر و مادر عزيز! "فرزندان ما امانت هاي الهي هستند، در شکوفايي اين غنچه هاي با طراوت بکوشيم." |
برچسب ها |
پسران فراری, اهمیت دوره نوجوانی, دوره نوجوانی, روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی پسران, روانشناسی دوره نوجوانی |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly