قدیمی 09-02-2011, 12:00 PM   #1
mehdi21
(کاربر باتجربه)
 
mehdi21 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 141
Hang تحلیل رفتار متقابل




تحلیل رفتار متقابل


بدون شک باید اریک برن را یکی از مشهورترین روانشناسان معاصر بدانیم. کتاب "بازیها" ی او نیز با فروش کم نظیرش ثابت کرد مردم او را دوست دارند. شاید چون او خیلی راحت و خودمانی از روانکاوی صحبت می کند و مانند فروید گرفتار الفاظ و تئوریهای پیچیده نشده است.اریک برن
نام اصلی اش اریک لنارد بِرنِشتاین بود و در سال ۱۹۱۰ در شهر مونترآل کانادا متولد شد. پدر او یک پزشک عمومی و مادرش نویسنده و ویرایشگری حرفه‌ ای بود. در سال ۱۹۳۵ اریک پدرش را به علت بیماری سل از دست داده بود و پس از آن با تشویق مادرش تصمیم گرفت دکتر شود. از این رو راهی دانشگاه مک گیل شد.

چند سال بعد نیز وقتی پزشک عمومی شده بود، تابعیت آمریکا را پذیرفت و برای اینکه از آنها کم نیاورد نامش را هم به "برن" تغییر داد. او توصیه های مادرش را جدی گرفت و وارد رشته روانپزشکی شد. بعد از فارغ التحصیل شدن نیز راهی نداشت جز سربازی به همین دلیل به عنوان روانپزشک ارتش مشغول به کار شد. اما از بدشانسی جنگ جهانی همان روزها شروع شد و او را چند سالی از آمال و آرزوهایش یعنی تحقیق و مطالعه دور نگاه داشت.
با پایان یافتن جنگ، او به سرعت کار تحقیق را از سر گرفت و در همان ابتدا به مکتب فروید علاقه نشان داد منتها از نوع "برنی" اش. چراکه نظریات جدید و انقلابی او در مورد فروید همه را به تعجب و متصبان را به سرزنش او واداشت به گونه ایکه مؤسسه‌ روانکاوی سانفرانسیسکو، از پذیرش وی به عنوان عضو امتناع کرد. این امر باعث شد تا او عزمش را برای به چالش کشانیدن نظریه فروید جزم کند.


▪ شکل گیری TA


او ابتدا چند مقاله آتشین در این زمینه نوشت و پس از آن در سال ۱۹۵۸مقاله‌ مشهور و تأثیرگذار خود را با عنوان "تحلیل رفتار متقابل: روشی بدیع و کارا برای گروه-درمانی"، منتشر کرد. این مقاله شروعی بود برای نظریه‌ ای جدید، که کم کم با عنوان "تحلیل رفتار متقابل" (Transactional Analysis) یا به اختصار TA شناخته شد.

اساس نظریه اولیه تحلیل رفتار متقابل بر پایه حالت‌های شخصیتی ارایه گردید. او برای سهولت و همه فهم شدن این حالتها به ابتکار عمل جالبی دست زد و از نامهای ملموسی چون کودک، والد و بالغ استفاده نمود.


▪ کودک، بالغ و والد


«کودک» درون همان بخش از وجود ماست که دوست دارد کودکی کند؛ درست مثل یک بچه سرزنده و با هیجان باشد. خلاقیت، شور و شوق، احساسات تند و تیز، قهر و آشتی، ترس، وحشت، عشق و تنفر همه و همه از کودک درون ما منشا می گیرد.

او برای توضیح بیشتر دو نوع کودک درون را تعریف می کند یکی کودک‌سازگار و کودک طبیعی.

کودک سازگار همان بخش از شخصیت ماست که قوانین و باید و نباید های جامعه را می پذیرد و مثل یک بچه خوب هرچه والدنیش می گویند گوش می کند.

اما برعکس این کودک ناسازگار است که مرتب بچگی می کند و البته در مواردی برای ما دردسر ایجاد می کند اما همین کودک ناسازگار است که منجر به شور زندگی و خلاقیت و ابتکار می شود. وگرنه از کودک سازگار کاری جز بله قربان گویی بر نمی آید. به همین دلیل اریک برن اغلب بیمارانش را تشویق می کرد به کودک ناسازگار خود بیشتر بها بدهند و نگران بچگی های او نباشند.

«بالغ» بخش عاقل شخصیت ماست؛ بخشی که تصمیم‌های منطقی می‌گیرد، اطلاعات را پردازش می‌کند، با دیگران رابطه محترمانه برقرار می‌کند و کلا واقع گراست.

«والد» درون که منفور ترین بخش شخصیت ما را از نظر اریک برن تشکیل می دهد همان باید و نباید های بدون منطق و دلیل ماست. همان دستور العمل های بی چون و چرایی که سالهاست برای خود ساخته ایم و حتی اطرافیانمان را هم با آن اسیر کرده ایم. اما اریک برن والد را نیز دو نوع می داند اولی والدی سخت گیر و آزار دهنده و دومی والدی نوازشگر و تایید کننده و اعتقاد دارد والد بد و مایوس کننده والد نوع اول است و بهتر است به نوع دوم تغییر کند.


● خودشناسی برن:

این نوع نگرش به افراد سبب می شد روانکاوان بتوانند با دقت بیشتری رفتارها و واکنشهای بیماران خود را توجیه کنند اما آنچیزی که بیشتر باعث شد نظریه اریک برن در بین مردم عادی راه پیدا کند این بود که این نظریات او برخلاف نظریه فروید تنها در مورد بیماران روانی صدق نمی کرد و افراد سالم نیز می توانستند با کمک این نظریات خود را بیشتر بشناسند و از این طریق شاید بتوانند به صلحی درونی برسند.

اریک برن در سال‌های ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰، سال‌های بسیار پرکاری را گذراند. او در طی این سالها توانست انجمن بین‌المللی تحلیل رفتار متقابل" (ITAA) را پایه‌گذاری کند که امروزه مهمترین مرجع برای علاقمندان این نظریه است.
با گرویدن روانشناسان امریکایی و اروپایی به مکتب برن، او این فرصت را پیدا کرد که عقایدش را برروی تعداد زیادی از بیماران آزمایش کند و تئوریهای وی نه تنها قادر بود منیت افراد را تجزیه و تحلیل کند بلکه پارا از این هم فراتر گذاشت و توانست مدل قابل قبولی برای توجیه چگونگی رفتارهای متقابل افراد ارائه کند.

در مرحله سوم اریک برن به تحلیل رابطه‌های پنهان و دو سطحی در ارتباط‌‌های متقابل پرداخت و تلاش کرد الگوهای رایج و متداول این روابط متقابل را کشف کند. او سرانجام توانست به این مهم دست پیدا کند و ماحصل کار خود را در کتاب معروف و پرفروشش، بازیها گرد هم آورد. او با معرفی این الگوها توانست تا حدی روانکاو را در پیش بینی نتیجه نهایی بازهای رایج روانی یاری کند.


● ششگانه برن:

در مدل اریک برن هر فرد که خود از سه جزء کودک، بالغ و والد تشکیل شده است می تواند در رفتاری متقابل یکی از موارد شش گانه زیر را انتخاب کند. به شش گونه برخورد کند. بی شک نتیجه این رفتار بستگی مستقیم به نوع این رفتار دارد.


۱) کودک – کودک:

در این نوع رابطه طرفین ترجیح می دهند با کودک درون خود تصمیم بگیرند و عمل کنند. مثلا وقتی شما در یک ظهر تابستانی یک مشت آب به صورت برادرتان می پاشید و او نیز شوخی شما را با خالی کردن پارچ آب یخ در یقه شما تلافی می کند، این نوع رابطه برقرار شده است.


۲) بالغ – کودک


این رابطه موقعی رخ می دهد که شما سعی می کنید با منطق جلو بروید اما همسر شما با توسل به گریه سعی می کند شما را تحت تاثیر قرار دهد.


۳) بالغ – بالغ

در این رابطه هم شما و هم طرف مقابلتان منطقی برخورد می کنند و همه چیز مطابق منطق پیش می‌رود و عاطفه دخالتی در ماجرا ندارد. مثلا وقتی که ما با استادمان در مورد یک مفهوم آماری حرف می‌زنیم ، احتمال وارد این بازی شده ایم. نتیجه کار غالبا دلپذیر است.


۴) والد – کودک

در این نوع بازی یک طرف بچگی می کند و طرف مقابل سعی می کند مانند پدر و مادر او را امر و نهی کند. کودک نیز هیچ چاره ای ندارد جز اینکه به او بگوید چشم

البته این رابطه همیشه اینقدر غم انگیز نیست و ممکن است والد طرف مقابل جنبه نوازشگر خود را نشان دهد و کودک شما را خوشحال کند.


۵) بالغ – والد

این رابطه هم خیلی رایج است؛ یعنی وقتی یک طرف دارد با منطق رفتار می‌کند یا حرف می‌زند اما طرف مقابل شروع می‌کند به انتقادهای سختگیرانه، خندیدن و مسخره‌کردن. طبیعی است که این نوع رابطه نیز چندان مقبول نیست و پایان خوشی نخواهد داشت.


۶) والد – والد

در بازی والد- والد هر دو طرفمان می‌خواهیم ژست یک بزرگسال و عاقل را بگیرند. بحثهای رایج بین مهمانها در تالار پذیرایی راجع به وضعیت آب و هوا یا سیاست زمانی است که دوطرف قصد درگیری ندارند بنابراین والد نوازشگر خود را وارد بازی می کنند اما امان از وقتی که دو طرف بخواهند حرف خود را به کرسی بنشانند. دیگر هیچ استدلالی فایده ندارد چون هردو طرف آنقدر از گفته های خود مطمئن هستند که هیچ دلیلی نمی تواند آنها را حتی لحظه ای به تردید بیاندازد.

اما چهارمین مرحله رشد و تکمیل نظریه تحلیل رفتار متقابل را باید موفقیت اریک برن در تحلیل زندگی‌نامه یا نمایش‌نامه زندگی افراد دانست. او با کمک نظریاتش توانست موفقیت های شایان توجهی در زمینه پیش بینی بیوگرافی افراد انجام دهد که تا آن زمان در نوع خود بی نظیر بود.


● نقد برن

نظریات بدیع او به روانکاو اجازه نمی داد مانند شیوه مرسوم به بیمار به عنوان یک فرد مشکل دار نگاه کند بلکه روانکاو را تشویق می کرد به بیمار مدلی برای درک و شناخت بیشتر خود ارائه دهد و سپس به او فرصت لازم را بدهد تا خودش را بیشتر بشناسد و آنگاه با ایجاد یک رابطه متقابل تعریف شده اجزاء شخصیت او که همان کودک و بالغ و والد هستند را به مرحله بالاتری از رشد برسانند.

نکته جالب اینکه در این حرکت روابط روانکاو و بیمار کاملا دوطرفه و متقابل بوده و مرزهای بین این دو کاملا برداشته می شود و خود روانکاو نیز درمان می شود. به گونه ایکه افراد بیمار و واجد شخصیت های مشکل دار قبل از شروع درمان بیماران ابتدا باید خود به حل مشکلات خود و شناخت عمیق تر خود بپردازند تا حد اقل در روند درمان بیمارانشان خدشه ای وارد نکنند. این روش با روش فروید که درمانی کاملا یکسویه را معرفی می کرد بسیار متفاوت بود.
نکته دیگر تاکید برن بر ماهیت انتخابی و اختیاری رفتار هاست و با با دیدگاه دترمینیستی (جبرگرایی) فروید که اعتقاد داشت ارکان شخصیت یک فرد در دو سال اول کودکی شکل می گیرد و تا آخر عمر به زحمت قابل تغییر است، تفاوت جدی داشت.

تنها ایراد جدی که به این تئوری می توان گرفت سادگی بیش از حد الفاظ و تعابیر بود که منجر به ساده انگاری این نظریات شد. این امر سبب شده بسیاری از افراد عادی به خود این اجازه را می دهند که این الفاظ را بدون در نظر گرفتن معانی جدی و مهمشان به راحتی و اغلب در جای نادرستشان به کار گیرند. هرچند سادگی این تعابیر آنقدر مفید بوده که شاید بتوان این ایراد را تا حدی نادیده گرفت.

او بالاخره در ۲۶ ژوئن ۱۹۷۰ دچار یک حمله‌ قلبی خفیف شد و سه هفته‌ بعد دومین حمله‌ قلبی را هم تجربه کرد و از آنجا مستقیما راهی دیار باقی شد روحش شاد.


سوتیتر ها:

۱) تاکید برن بر ماهیت انتخابی و اختیاری رفتار هاست و با دیدگاه دترمینیستی (جبرگرایی) فروید کاملا در تضاد بود.
۲) نظریات او برخلاف نظریه فروید تنها در مورد بیماران روانی صدق نمی کرد و افراد سالم نیز می توانستند با کمک این نظریات خود را بیشتر بشناسند و از این طریق شاید بتوانند به صلحی درونی برسند.
۳) تنها ایراد جدی که به این تئوری می توان گرفت سادگی بیش از حد الفاظ و تعابیر بود که منجر به ساده انگاری این نظریات شد.

mehdi21 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
تحلیل رفتار, روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی شخصیت


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است