15-02-2011, 10:40 AM | #1 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 93
|
كارگشايى
كارگشايى در روابط اجتماعى، كسانى بر دلها حكومت مىكنند كه دلشان راخانه مهر و محبت مردم كرده باشند. برعكس، آنان كه «خود» را بيش ازهمه می پسندند و «خود» را بيش از ديگران دوست دارند و آسايش وراحتى خود را بر ديگران ترجيح مىدهند، نه نزد خدا و رسول اعتبارىدارند، نه در دل و جان مردم، جايى و موقعيتى! ... گوهر «خدمتگزارى به مردم»، تنها در دلهاى وارسته از منيت وخودخواهى يافت مىشود. خداى مهربان، بندگانش را دوست دارد.كسانى را هم كه به بندگان خدا خدمت و مهربانى كنند، دوست مىداردو اين مقتضاى محبت و علاقه است. تا توانى به جهان، خدمت محتاجان كن. به دمى يا درمى، يا قلمى يا قدمى! خدمت، سرمايه سرورى خيلىها به سيادت و سرورى و عزت و محبوبيت علاقهمندند،ولى راه به دست آوردن آن را نمىدانند. اصلا سخن را اين گونه عنوانكنيم كه: در دلهايمان چه اندازه «جا» براى ديگران باز كردهايم؟ در زندگيمان چه ميزان وقت، به مردم اختصاص دادهايم؟ و ... اساسا تا چه حد به فكر مردم و مشكلات، رنجها و اندوههاىآنانيم؟ شايد كسانى بگويند: ما خود، گرفتاريهاى فراوان داريم. اگرگريستن است، بايد به حال خود بگرييم و اگر كمك است، خود محتاجبه كمكيم ... ولى ... ايثار و فتوت و جوانمردى چه مىشود؟ اگر مسائل و مشكلات مسلمانان برايمان اهميتى نداشته باشد كهاصلا مسلمان نيستيم! چون كه مسلمانى تنها به اسم و شناسنامه و نمازنيست. بخش عظيمى از محتواى اسلام را نوعدوستى، ايثار، خدمتبهديگران، كمك به درماندگان، كارگشايى براى مشكلات مردم و قضاىحاجت گرفتاران تشكيل مىدهد. باز هم براى چندمين بار، گوشجان را با اين حديث نبوى بنوازيمكه فرمود: «من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس من الاسلام فى شئ، و من شهدرجلا ينادى «يا للمسلمين!» فلم يجبه فليس من المسلمين»; . كسى كه در حالى صبح كند كه به امر مسلمانان بىفكر و اهتمامباشد، بهرهاى از اسلام نبرده است و هر كس شاهد فريادخواهى وكمكطلبيدن مردى باشد كه مسلمانان را به يارى مىطلبد، اما پاسخىبه او ندهد، از مسلمانان نيست! پس بايد بخشى از دل، محبت، فكر، زندگى، تلاش، اهتمام، عشقورزيدن و دلسوزى كردن ما نسبتبه ديگران باشد كه بندگان خدايند وآفريدگار، از اين راه، بندگان ديگرش را مىآزمايد. نتيجه اين مردمدوستى و هميارى نيز، محبوبيت و سيادت است. هر كه براى مردم كار كند، مردم نيز او را دوستخواهند داشت. هر كه خدمتگزار جامعه باشد، از حقشناسى مردم بهرهمندمىشود و هر كه به مردم نيكى كند، در دلها جاى می گيرد. فريدون فرخ، فرشته نبود ز مشك و عنبر سرشته نبود. به داد و دهش يافت آن نيكويى تو داد و دهش كن، فريدون تويى. اين حقيقت را، پيش از هر چيز، در حديث مىخوانيم كه: «سيد القوم خادمهم»; . سرور هر گروهى، خدمتگزار آنان است. طنين كلام معطر حضرت امام راحل (قدسسره) در گوشماناست كه فرمود: «به من رهبر نگوييد، به من خدمتگزار بگوييد». خدمتگزارى به بندگان خدا، غير از آنكه رسالت دولتمردان ومسؤولان اجرايى و متصديان امور در ادارات و نهادهاست، وظيفه هريك از ما در معاشرت با همنوعان خودمان است. كارگشايى از توفيقات مهم يك انسان، آن است كه گشايش معضلات مردم بهدست او باشد. نعمتى است كه هزاران شكر و سپاس مىطلبد.كارگشايى، از مقدسترين خدماتى است كه مورد قبول و امضاى آيينخدا و شرع محمدى(ص) است. با عنوان «قضاء حاجت مؤمن»، انبوهى عظيم از روايات نقل شده كهاهميت و فضيلت و قداست كارراهاندازى و رفع نياز مردم و برطرفكردن مشكلات آنان و ... خلاصه در خدمت مردم و جامعه بودن را بيانمىكند. اين كار را بايد به حساب خدا گذاشت و چشم تشكر و اجر هماز او داشت، نه از مردم. تو نيكى مىكن و در دجله انداز كه ايزد در بيابانت دهد باز. «قصد قربت»، مايه ثمربخشى و ثواب الهى و ارزشمندىنيكوكاريهاست، و ريا آفت آن به شما مىرود. آنان كه خالصانه و بىتوقع و چشمداشت، گره از كار بسته مردممىگشايند، بندگان خاص خدا و ماموران ويژه الهىاند. توفيق و امدادالهى را همراه دارند، فيض دنيوى و اجر اخروى نيز، دستاورد اينخدمت است. به اين حديث زيبا از حضرت رضا(ع) توجه كنيد: «ان لله عبادا فى الارض يسعون فى حوائج الناس، هم الآمنون يوم القيامة»; (3) . خداوند را در روى زمين، بندگانى است كه كارشان تلاش براىرفع نياز و حاجت مردم است. آنان روز قيامت، ايمن و آسودهاند. آرى ... رنج دنيا و راحت آخرت! شنيدهايد كه امام معصوم، طواف حج را رها كرد و به كار ديگرانرسيد، يا كسى را كه ديگرى صدايش مىكرد و او به طواف مشغول بود،توبيخ كرد كه: مگر نمىدانى انجام كار ديگران، از خيلى طوافها برتر وثوابش بيشتر است؟ نبى مكرم اسلام(ص) هم فرموده است: «خير الناس من انتفع به الناس»; . بهترين مردم كسى است كه مردم از او سود و بهره ببرند. درسى از امام سجاد(ع) شايد از درخشانترين فصلهاى زندگانى هر يك از پيشوايان دين،رسيدگى به محرومان و زدودن نياز نيازمندان بوده است، درسى كه ازپيامبر خدا آموخته و رهنمودى كه از دين به ارث بردهاند. راستى ...ملاك در «خير» بودن آدمى به چيست؟ هر چه بيشتر سودرسانى بهخلايق! و گرهگشايى از كار مردم، به قدر توان. روايت است كه امام زينالعابدين(ع) از راهى كه مىگذشت، هرگاه در ميان جاده به كلوخى برمىخورد، از مركب خويش پياده مىشد وآن را با دستخود از وسط راه برمىداشت، آنگاه سوار شده، به راهخود ادامه مىداد: «لقد كان على بن الحسين يمر على المدرة فى وسط الطريق فينزل عن دابتهحتى ينحيها بيده عن الطريق ... .» . سيره نورانى و سازنده يعنى اين! زدودن موانع راه، پركردن چالههاى خيابانها، رفع سد معبرها ودهها كار خدماتى ديگر، كارهاى شايستهاى است كه زيبنده رفتاراجتماعى يك مسلمان است. چه خوش سروده است «ابنيمين»: سود دنيا و دين اگر خواهى مايه هر دوشان نكوكارى است. راحتبندگان حق جستن عين تقوا و زهد و ديندارى است. گر در خلد را كليدى هست بيش بخشيدن و كمآزارى است. و به گفته حافظ شيرازى: دايم گل اين بستان، شاداب نمىماند درياب ضعيفان را در وقت توانايى. خرج مال و آبرو سرمايه و دارايى، تنها پول و اندوخته مالى نيست، گاهى نفوذ واعتبار، بيش از ثروت و پول مىارزد. كمك به ديگران هم تنها خرج پول و مصرف مال نيست. كسى همكه تهيدست، اما آبرومند است، مىتواند از وجهه و آبرويش سرمايهبگذارد و آن را در راه ديگران به كار اندازد. اگر خودتان هم كارهاى نيستيد، ولى مىتوانيد نيازى را بهكارگشايان منتقل كنيد، خود اين كار هم عبادت است و خدمت. نقشراهنما و واسطه داشتن براى حل مشكلات، مشاركت در پاداش آنخدمت است. اگر خودتان «مقصد» نيستيد، مىتوانيد فلش و راهنما به سوىمقصد باشيد. نگذاريد وجودتان «بنبست» باشد، يا سراب، كه ديگران به فريب يااميد، نزد شما آيند، يا وقتى به شما برسند، به وجود عايقى برخوردكنند. وجودتان را «هادى» كنيد، به سوى خدمتها و خدمتگزاران. در حديثى از پيشواى ششم حضرت صادق(ع) چنين آمده است: «به خدا و محمد و على ايمان نياورده است كسى كه هر گاه برادر دينىاشبراى رفع نيازى به او مراجعه مىكند، با چهرهاى خندان با او برخورد نكند. اگر رفعحاجتش به دست او است، بايد به انجام آن بشتابد و اگر كار از دست او بيرون است،سراغ ديگرى رود و از طريق ديگران، مشكل او را حل كند.» اما متن اين حديثشريف: «ما آمن بالله و لا بعلى من اذا اتاه اخوه المؤمن فى حاجة لم يضحك فىوجهه، فان كانتحاجته عنده سارع الى قضاءها و ان لم يكن عنده تكلف من عندغيره حتى يقضيها له.» مىبينيد كه اين كوشش براى رفع مشكل برادر ايمانى، هم شرطاسلام است و هم ولايت! ايمان به خدا و رسول و ولايت، با اين روحيهو خصلتشناخته مىشود. برخى «دلال» و «كارچاقكن» فساد و گناه و نيرنگ و حقهبازىاند.آنان فرزندان شيطان و شاگردان ابليس به حساب مىآيند. بعضى هم «واسطه خير» و «شفيع حسنات»اند. دلالى و كارچاقكنىدر امور خير و كارهاى صالح و خداپسند، از بزرگترين توفيقات الهىاست كه شامل بندگان ويژهاش مىشود. اگر نيازمندى براى كارى سراغما آمد، فورى رد نكنيم، اگر از خودمان كارى ساخته نيست، به كسى،جايى، مؤسسهاى، ادارهاى و ... معرفى و راهنمايى كنيم كه چاره كارشبا آنجا است. صدقه، اما بی پول با شنيدن كلمه «صدقه»، ذهنها فورى سراغ كمك مالى به تهيدستانيا انداختن سكه و اسكناسى در صندوق صدقات و امثال آن مىرود.ولى ... اين، تنها شكلهاى عملى صدقه نيست. مىتوان اهل صدقه بود، بىآنكه پول خرج كرد. البته كمكهاىمالى، جاى خاصى دارد كه در هر حال و هر جا خوب است. اما مهم،توجه به وسعت دايره «نيكى» است. باز هم از گفتار پيشوايان الهامبگيريم. از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: هرمسلمان هر روز بايدصدقهاى بدهد (ان على كل مسلم فى كل يوم صدقة). وقتى پيامبر چنين فرمود، برخى از اصحاب، با شگفتى پرسيدند: - يا رسول الله! چه كسى طاقت و توان اين كار را دارد؟ حضرت براى رفع ابهام و توضيح بيشتر، و براى اينكه صدقه راتنها در انفاق مالى خلاصه نكنند، فرمود: «برطرف كردن عوامل اذيت از راه مردم، صدقه است، راهنمايى كردن جاهل به «راه»، صدقه است، عيادت كردن بيمار، صدقه است، امر به معروف كردن تو، صدقه است، نهى از منكر كردنت صدقه است. و ... پاسخ سلام دادن نيز صدقه است!» ... شگفتا كه چه وسعتى دارد نيكى و احسان! و چه آسان استذخيرهسازى عملى صالح براى آن روز نياز و احتياج! كلام رسول،چنين بود: «اماطتك الاذى عن الطريق صدقة، و ارشادك الجاهل الى الطريق صدقة، وعيادتك المريض صدقة، و امرك بالمعروف صدقة و نهيك عن المنكر صدقة وردك السلام صدقة.» ايثار كلمهاى زيباست، فضيلتى بزرگ است، اما عملى استبسياردشوار! گذشتن از «خود» و مقدم داشتن «ديگران»، شجاعتى بزرگ مىطلبدو اين عمل قهرمانانه، جز از روحهاى بزرگ و پاك، سر نمىزند، چهايثار مالى، چه جانى! «خودمحورى»، سد راه ايثار است. «تعلقات» و «وابستگى» هم، آفتى خطرناك براى رشد خصلتهاىكمالگراست. برادرى در سايه ايثار معنى مىيابد. ايثارگر، كسى است كه در عيننياز، ديگرى را بر خود مقدم مىدارد و در عين خستگى، كارهاىدشوار را بر عهده مىگيرد و فداكارانه به خاطر خدا، به نفع مردم از «حقشخصى» خويش مىگذرد. ايثارگرى، وارستگى از وابستگيهاست. دررابطههاى مالى با ديگران نيز چنين است. كسى كه شادى خود را بهقيمت اندوه ديگران بدست مىآورد، مسلمان نيست و آنكه «راحت»خود را با «رنج» ديگران مىطلبد، انسان نيست. اگر در جمع مؤمنان، روحيه ايثارگرى برادرانه باشد، تا آنجا كهجيبها و منافع يكى باشد، نه تنها اصطكاك منافع پيش نمىآيد و نه تنهاكلاهگذارى بر سر ديگران در انديشهها نمىگذرد، بلكه روحيهسختىپذيرى براى رفاه ديگران رواج مىيابد، كارى كه «خداپسندانه»است. ايثارگر، چون «رضاى خدا» را به دست مىآورد، از عمق جان خشنود می شود. اوج صفا وگذشت، در آن است كه برادرى را به مرز يگانگىبرسانند; وحدت در خواسته، وحدت در محبت، وحدت در منفعت. امام سجاد(ع) به مردى فرمود: آيا به اين مرحله رسيدهايد كه يكى از شما دست در جيب ديگرىكند و آنچه را نياز دارد بردارد، بىآنكه اجازه بگيرد؟ گفت: نه. فرمود: پس هنوز «برادر» نيستيد! «هل يدخل احدكم يده فى كم اخيه و كيسه فياخذ ما يريد من غير اذن؟ قال: لا.قال: فلستم باخوان.» و براستى كه چه مرز دشوارى! ولى برادرى، اين دشواريها را آسانمىسازد. البته بىاجازه دست در جيب و كيف كسى كردن، هم حرام است،هم خلاف ادب، ليكن در حديثياد شده، منظور آن است كه صفا وبرادرى و يكرنگى و اخوت دو برادر دينى به حدى برسد كه جيب منو تو با هم نداشته باشند و حتى در استفاده از اموال يكديگر، محتاج بهاجازه گرفتن نباشند، يعنى اوج برادرى و ايثار! روحيههاى سرشار از «ايثار»، «خدمتگزارى»، «كارگشايى»، مايهگذاشتن از «مال» و «آبرو»، ارزشى فوق تصور دارد و اگر بر زندگيها ومعاشرتها سايهگستر شود، بهشت را در همين دنيا هم مىتوان ديد. |
برچسب ها |
کارگشایی, ارتباط, روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی اجتماعی |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly