نمایش پست تنها
قدیمی 11-12-2011, 11:47 AM   #1
soroor
(کاربر تازه وارد)
 
soroor آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Dec 2011
محل سکونت: کرج
نوشته ها: 2
soroor به Yahoo ارسال پیام
121 خیانت همسر و دوستم

با سلام من وهمسرم بعد از یک آشنایی 2 ساله در مخل کار وبا وجود مخالفت اولیه خانواده ام به دلیل بیشتر بودن سن من به همسرم با توجه به خصوصیاتی که در ایشان می دیدم با هم ازدواح کردیم وخاصل ازدواجمان 2 فرزند7ساله و10 ساله هستند به شکر خدا مشکلی در زندگی نداشتیم و من بسیار به خانواده ام علاقمند هستم شوهرم مردی با پشتکار بسیار مودب ومهربان هستند ولی متاسفانه با تمام علاقه ای که در ابتدای زندگی به من داشت وبا قبول تمام شرایطی که برای ازدواح باایشان گذاشته بودما پس از 6ماه از ازدواجمان رفتار سردی با من درپیش گرفت وهراز گاهی ارتباطهای تلفنی با خانمهایی برقرار میکر که هر بار پس ازاطلاع من از ارتباطها با کلی اظهار ندامت می خواست که موضوع را فراموش کنم ومی گفت که نوعی وسوسه وجنون باعث این اعمال می شودبه علت ساعات کاری طولانی هر کدام ازما فاصله مادر این مدت بیشتر می شدومن خسته از کار منزل ومخل کار وسکوت وکم خرفی ایشان روابطم به خداقل رسیده بود ولی زندکی اسوده ای را میگذراندیم در همسایگی ما خانمی زندگی میکرد دارای 2فرزندکه بادختر من همکلاس وهم مدرسه ای بودند به واسطه بچه ها وهمسایگی روابطمان صمیمی تر شد طوری که هر روز بچه هارا یا همسر من به مدرسه میرساند ویا ایشان ختی برای تعطیلات عید مارا به منزل پدریشان درشمال دعوت کرد وبه بهانه های مختلف به منزل مارفتوآمد داشت ومن ساده دل متوجه منظور وی نبودم تا اینکه بهد از یکسال که از رابطه همسرم با ایشان میگذشت متوجه ارتباطشان شدم ومی خواستم از همسرم جدا شوم که با گریه های فراوان وواسطه قرار دادن فرزندانمان وهمچنین به نام کردن خانه به اسم من وقبول همه درخواستهایم مانع شدالان 10 ماه از این ماحرا میگدرد کسی متوجه این مسایل نشده رابطه همسرم بامن بهتر است اما من هر روز دچار بدبینی به اوو سوظن هستم وخوابهای بدی میبینم دوست دار م مرا راهنمایی کنید
soroor آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول