روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها  
بازگشت   روانشناسی، روانکاوی، روانسنجی، روانپزشکی، مشاوره، مقالات و تست ها > علوم كاربردي > روانشناسی ازدواج > مشکلات ازدواج

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
قدیمی 29-01-2011, 03:49 PM   #1
elena5
(کاربر باتجربه)
 
elena5 آواتار ها
 
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 109
pow کمتر گله کن




کمتر گله کن


راستي هيچ فکر کرده ايد زندگي آدمي چه زود مي گذرد. تصور نمي کنم جوانان گذران سريع عمر را با اهميت تلقي کنند. گوئي عمر جاويد دارند ولي کم کم که قواي جواني از بين رفت ،مي فهمند که واقعاً آفتاب عمر خيلي زود رو به افول مي رود و حيف از اين عمر کوتاه که لحظه اي غيراز راه عشق و هدف اصلي صرف شود. روزي که در آستانه پيري هستيد و قواي جواني به تدريج تنزل يافته نظري دقيق به کارنامه زندگي خود بيندازيد:

اگر تمام عمر مطالعه کرده و درس خوانده باشيد از کرده پشيمانيد که چرا در کسب مال نکوشيده و ذخيره پيري جمع نکرده ايد و اگر تمام عمر پي کسب مال رفته باشيد باز هم پشيمانيد که چرا دنبال علم و هنر نرفتيد و اگر تمام عمر در طلب کسب لذت بوده ايد باز هم پشيمانيد که چرا در پي طاعت نرفته ايد. يعني در هر حال به گذشت ايام تاسف مي خوريد و آرزوي تجديد عمر بر باد رفته را مي کند.

تنها در يک مورد است که بدون آه و تاسف از گذران عمر راضي هستيد و اگر تجديد شود دوباره درهمان راه قدم مي گذاريد و آن وقتي است که در اين دوران هر چه بيشتر امکان داشته دنبال عشقتان بوده ايد يعني قدم در راه نيل به هدف اصلي خود گذاشته ايد.

تنها دراين حال است که گذشت روز و ماه و سال بر شما گران نيامده و مشکلات زندگي در نظرتان شيرين جلوه کرده است و علاوه بر تلف نکردن عمر و رضايت خاطر از گذران آن لااقل گرفتار عوارض و ناراحتيهاي عصبي نشده ايد. آنکس که عاشق وار در راهي قدم گذاشته و بدون وقفه رو به پيش مي رود اصولاً مشکلي در راه خود نمي بيند و روي اين اصل گرفتار عقده رواني نمي شود! سعي مي کند مشکلات را حل کند و مسلماً در اين راه توفيق با اوست.

اصولاً زندگي عبارت از مواجهه با انواع مشکلات و گشايش راه حل آنهاست ولي چه خوش، آنکس که اين عمر کوتاه را دنبال هدف مخصوص خود رود تا بيهوده آنرا از دست نداده باشد. از شما مي پرسم آيا تا به حال هدف اصلي زندگي خود را يافته ايد؟ مرد و زن فرق نمي کند، بيشتر کساني که ازدواج مي کنند از هدف اصلي ازدواج بي خبرند! وازدواج را با عروسي عروسکها فرق نمي گذارند.

ما اغلب به جاي جلب محبت و احترام همسرمان سعي مي کنيم او را نسبت به خود حسود يا مترحم سازيم يعني در حقيقت ميل داريم محبت را به قيمت ترحم بخريم و روي اين اصل اگر همسرمان به ما لطفي نداشت به بيماري عصبي و رواني مبتلا مي شويم که از آن راه محبت او را جلب کنيم در صورتي که بهتر است با اراده قوي و دانش بيشتر سعي کنيم خود را طوري بسازيم که همسرمان يقين کند بي وجود ما فردي ناقص است و براي تکميل خود، وجود ما را با لطف کامل بپذيرد.

در کشور ما هنوز زندگي زنان دو مرحله جداگانه دارد که هر يک به کلي از ديگري مجزاست.

1- اول دوران قبل از ازدواج که در آن هنگام دختران مي کوشند با دلبري و طنازي بيشتر خود را براي زناشويي آماده سازند و جواني را براي برآوردن کليه خواسته هاي دلشان انتخاب کنند!

2- دوران ازدواج که سعي دارند در آن هنگام کليه آرزوهاي قلبي خود را جامه عمل بپوشانند!

هيچ کدام از اين دونمي تواند ضامن سلامت روان و جسم آدمي شود تا به امنيت و آرامش محيط خانواده بينجامد بلکه قبل از هر چيز بايد هر کدام از دوشيزگان از همان اوان شروع به تحصيل مثل اغلب مردان تصميم بگيرند دراجتماع اقدام مفيد انجام دهند و يا فلان شخصيت بزرگ علمي يا اخلاقي يا اجتماعي و امثال آن را بشوند و ازدواج را نيز براي انجام همين منظور بپذيرند و در راه نيل به همين مقصود، شوهر دلخواه خود را بيابند يعني همانطور که گفتم دنبال عشق اصلي و واقعي خود روند و ازدواج را به عنوان امر دوم و وسيله کمک به هدف اصلي بپذيرند تا از آن وسيله براي نيل به مقصود خود نيز استفاده کنند و عمر عزيز را تلف نکرده باشند.

عده زيادي از زنان نيزاينگونه افکار عالي و هدف مفيد و بزرگ دارند و آنها هستند که به نور کمال خود ( نه جمال) ،کشور را منور ساخته و مايه افتخار ايران عزيز شده اند.

ولي اي کاش روز به روز برعده اين قبيل عشاق و خدمتگزاران واقعي افزوده و از عده آنها که زندگي را بدون هيچگونه هدف بسر مي برند و عمر را فقط صرف خوردن و پوشيدن و گردش کردن و... مي کنند کسر شود تا گله و شکايت از بين برود و زنان نيز از شر ابتلاء به عوارض عصبي و رواني مصون باشند.

آنانکه هدف عالي دارند مي دانند که براي نيل بدان هدف بايد زحمت بکشند و از خود گذشتگي به خرج دهند. هدف، هر چه بزرگتر باشد رسيدن بدان مشکلتر است منظور اصلي از زندگي فقط ازدواج و برآوردن کليه خواسته هاي حيواني آدمي نيست بلکه آدمي براي منظوري بزرگتر از خوردن و خوابيدن و پوشيدن به دنيا آمده که بايد کليه اين عوامل جسمي را فداي آن کند.

اگر زنان، عاشق زندگي باشند و منظور اصلي ادامه حيات زنا شويي را دريابند آيا گله و شکايتي باقي خواهد ماند؟ و يا مثلاً از اينکه مادر شوهر با خواهر شوهرشان به آنها توهين کرده و يا شوهرشان در آمد کافي براي برآوردن حوائج آنها نداشته ناله و ندبه خواهند کرد؟

مشکلي در دنيا نيست. بلکه مشکل در فکر و روح کوچک خودتان است. اگر قدري بلند نظر باشيم و دنيا و خلقت جهان را بهتر بشناسيم تمام مشکلات با سر پنجه ي قدرتمان حل مي شود.

بايد سعي کرد تا مشکلي پيدا نشود و براي انجام اين عمل بايد عينک خوش بيني داشت. مرد و زن فرقي ندارد .هر دو گرفتار اغراض نارواي خود هستند ولي با تمرين و مطالعه بايد کوشيد تا خارهاي جانگزايي را که در طي ساليان دراز به علت ناداني و جهالت بر دل افراد نشسته و بخصوص قلب رئوف و حساس اين فرشتگان محبت يعني زنان را مجروح ساخته خارج ساخت.

elena5 آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی ازدواج


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code هست فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
کد HTML غیر فعال است

انتخاب سریع یک انجمن

War Dreams    Super Perfect Body    Scary Nature    Lovers School    Winner Trick    Hi Psychology    Lose Addiction    Survival Acts    The East Travel    Near Future Tech    How Cook Food    Wonderful Search    Discommend

Book Forever    Electronic 1    Science Doors    The Perfect Offers    Trip Roads    Travel Trip Time    Best Games Of    Shop Instrument    Allowedly


All times are GMT. The time now is 12:55 PM.


کپی رایت © 1388 . کلیه حقوق برای وبگاه حرف روز محفوظ است