30-01-2011, 04:00 PM | #1 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 87
|
روانشناسي زن و مرد
چرا احساساتت را نشان نميدهي؟ دكتر كارپمن و دكتر اريك برن در مورد اين مسئله كه چرا افراد مجرد و متاهل از روابطي معنادار و شاديبخش بهرهمند نيستند، تحقيق كردند. آنها در مورد اين موضوع اتفاق نظر داشتند كه بسياري از زوجها نميتوانند راجع به مشكلات خود با يكديگر صحبت كنند. آنها نميتوانند خواستههاي خود را در قالب جملاتي صريح و روشن بيان نمايند. دكتر كارپمن ميگويد: «آنها بايد بياموزند كه احساسات دروني خود را پيدا كنند و بدانند كه واقعاً چه چيزي ميخواهند و بعد از آن خواستهها را ابراز نمايند بدين ترتيب بسياري از مشكلات آنها حل خواهد شد». هدف در اينجا ايجاد صميميت در روابط است. دكتر كارپمن موانع زير را بر سر راه داشتن روابطي صميمي شناسايي كرده و براي سهولت در به خاطر سپردن، حروف اختصاري آنها را به كار ميبرد. اين حروف اختصاري C.A.S.E هستند. كارپمن ابتدا C.A.S.E كه در روابط غيرصميمانه وجود دارد تشريح مينمايد. سپس طرح C.A.S.E خود را كه بر اساس صميميت است ارايه مي دهد: C.A.S.E ميگويد كه فرد موضوع مهمي دارد كه ميخواهد راجع به آن با همسرش صحبت كند ولي طرف مقابل اين ارتباط را سد ميكند و رابطه صميمانه آنها به يكي از اين چهار طريق سد ميشود: * مهرباني: يك فرد مهربان در بين صحبتهاي همسرش از طريق نحوه گفتار و يا به دليل آشنايي با نحوه تربيت او متوجه ميشود همسرش مشكلي دارد كه هيچ راه حلي براي آن وجود ندارد بنابراين با گفتگويي محبتآميز از اهميت مشكلش ميكاهد و بدون پرداختن به مشكل، او را اميدوار نگاه ميدارد. * * تندي: همسر با ترك ناگهاني گفتگو مانع ايجاد صميميت ميشود در را به هم ميكوبد، اتاق را ترك ميكند و ميگويد: «نميخواهم راجع به آن صحبت كنم» و با رفتارهايي تند و ناگهاني رابطه را قطع ميكند. بدين ترتيب طرف مقابل دچار ترس ميشود. * * پنهانكاري: همسر با پنهان نگه داشتن اطلاعات، نوازشهاي مثبت و يا احساسات خوبي كه ميتوانند در حل مشكلات ارتباطي مفيد واقع شوند، مانع ايجاد صميميت ميشود. * * طفره رفتن: همسر با رفتار طفرهآميز با عوض كردن موضوع و دور كردن فرد ديگر از مسئله، از بيان مورد اصلي اجتناب ميورزد. گاهي موضوع اصلي فراموش ميشود و يا اينكه احساس ميكند تلاش براي برگشتن به آن، بيهوده است و ارزشي ندارد. دكتر كارپمن، براي ايجاد صميميت بيشتر بين زوجها، در هنگام صحبت در مورد اموري كه برايشان مهم است و از احساسات درونيشان گفتگو به بيان ميآيد، طرح C.A.S.E خود را ارايه كرده است كه بر عكس طرح قبل نه تنها مانع روابط صميمانه نميشود بلكه به داشتن صميميت كمك مينمايد: * گرامي داشتن: همسران به يكديگر اجازه ميدهند كه به وسيله رفتار كلمات، لحن صدا و نوازش بدني اين پيام را به يكديگر بدهند كه همانند گنجينهاي براي هم ارزشمند هستند؛ به يكديگر توجه نموده و روابط برايشان بسيار با اهميت است. يكديگر را گرامي ميدارند و رفتاري در پيش ميگيرند كه طرف مقابل زيبا، جذاب و قدرتمند به نظر برسد. چنين همسراني در هنگام گفتگو در مورد هر موضوعي حداقل با ده درصد از صحبت هاي طرف مقابل موافقت دارند و به همين ده درصد توجه مينمايند و از همانجا شروع به ساختن رابطه نمايد. * * توانايي صميمي شدن: اين روش در ابتدا بازخودي غيركلامي است. در اين حالت زوجها توانايي قبول كردن دارند و نسبت به يكديگر پذيرا هستند و با رفتاري كه از خود بروز ميدهند يكديگر را دعوت ميكنند تا هر آنچه را كه ميخواهند بگويند. * * رها شدن: زوجين حوادث و مشكلات گذشته خود را بيان مينمايند و افكار و احساسات دروني خود را آشكار ميسازند. نقابهاي خود را به سويي نهاده و ميگويند كه صحبت از چه چيزي برايشان دشوار است همچنين به يكدگير فرصت توضيح و دفاع ميدهند. و هيچگاه از آنچه كه آشكار ميشود در آينده سوء استفاده نميكنند. * * تعهد: زوجهاي متعهد براي حل مشكل خود آنقدر تجزيه و تحليل مينمايند تا آن را حل كنند، آنها صبور هستند و هر يك خود را در حل مسئله به وجود آمده مسؤول و متعهد ميداند. قوي باش – احساساتت را نشان نده جورج در محيطي خشن بزرگ شده بود، جايي كه هيچگونه احساساتي ابراز و يا دريافت نميشد. او فكر ميكرد كه گريه كردن، بيان نااميدي، ابراز ترس و يا صحبت در مورد عشق «مردانه» نيست. او به ياد ميآورد هنگام كودكي وقتي ميخواست مادرش را بغل كند و يا ببوسد مادر او را با اين عبارات از خود ميراند: «اصلاً حوصله اين كارها را ندارم» «لوس نشو» «مرا اذيت نكن». مادر جورج با نگاه و رفتارش اين پيا مرا در ذهن او حك كرده بود كه: «صميمي نباش»، در نتيجه جورج اين طرز تفكر بزرگ شد: كساني كه با هم صميمي ميشوند و يا احساسات خود را به يكديگر نشان ميدهند، كار نادرستي انجام ميدهند. پدر عبوس جورج هم دوست داشت هميشه مردم را از خود دور نگاه دارد. و حالا بعد از سالها، «ماريا»، همسر جورج، در گوشه اتاق و دور از چشم ورج مينشيند و از اين وضعيت ناراحت است. چندين سال از ازدواج آنها ميگذرد و به نظر ميرسد كه جورج هر سال بيشتر و بيشتر در خودش فرو ميرود. جورج بسيار كم به همسرش ابراز علاقه كرده و او راگرامي داشته است. او به جاي احساسات عاشقانه، سكوتي سنگي را بر روابط عاشقانهشان حاكم ميبيند. اكنون كه ماريا فكر ميكند ممكن است جورج بقيه زندگي را به اين عقبنشيني ادامه دهد، مطمئن نيست كه بتواند اين روند را تحمل كند. «كودك» درون او براي اينكه احساس خوب بودن داشته باشد، نيازمند توجه است. ماريا به حمايت نياز دارد اما نوازشي را كه از جورج دريافت ميكند، همانند باران در كوير، ناكافي و ناكارآمد است. |
برچسب ها |
روان شناسی, روانشناسی, روانشناسی ازدواج, روانشناسی زن و مرد |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly