04-01-2011, 10:15 AM | #1 |
(کاربر طلایی)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 972
|
گشتالت روانشناس آلمانی
گشتالت گشتالت (به آلمانی: Gestalt) نام یک مکتب درروانشناسی و نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در قرن بیستم است که نظریات مکس ورتایمر را مبنای کار خود درزمینه بررسی یادگیری قرار دادند. بنیانگذاران این نهضت مکس ورتایمر (۱۹۴۳-۱۸۸۰) و دو همکار دیگرش به نامهای ولفگانگ کهلر (۱۹۶۷-۱۸۸۷) و کورت کافکا (۱۹۴۱-۱۸۸۶) بودند و احتمالا این نهضت پس از انتشار مقاله مکس ورتایمر درباره حرکت آشکار در ۱۹۱۲ شکل گرفت. نظریه گشتالت گشتالت در آلمانی به معنای «انگاره» (configuration) یا شکل (form) است. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که گرچه تجربههای روانشناختی از عناصر حسی ناشی میشوند، اما باخود این عناصر تفاوت دارند. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که یک ارگانیزم چیزی به تجربه میافزاید که در دادههای حسی وجود نداردو آنها آن چیز را سازمان (organization) نامیدند و همانطورکه بیان شد گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است. طبق نظریه گشتالت ما دنیا را در کلهای معنیدار تجربه میکنیم و محرکهای جداگانه را نمیبینیم و کلا هرآنچه میبینیم محرکهای ترکیب یافته در سازمانها(گشتالتها)یی است که برای ما معنی دارند. طبق این نظریه کل چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است. برای مثال مابا گوش فرا دادن به نتهای مجزای یک ارکستر سمفونی قادر به درک تجربه گوش دادن به خود آن نیستیم ودر حقیقت موسیقی حاصل از ارکستر چیزی فراتر از مجموع نتهای مختلفی است که توسط نوازندگان مختلف اجرا میشود. آهنگ دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که بامجموع قسمتهای آن متفاوت است. چگونگی شکلگیری نظریه گشتالت مکس ورتایمر در راه تعطیلات هنگام مسافرت با قطار به شهر رایلند به یک اندیشه تازه دست یافت. او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند، در بیننده این تصور را ایجاد مینمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو میرود(درست همانند آنچه که در کارتونهای انیمیشن اتفاق میافتد و ما بادیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور میکنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را میبینیم) . وی پس از این تجربه قطار را ترک نمود و یک حرکتنما (stroboscope) خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد. او دریافت که در صورتی که چشم محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد میشود و این را پدیده فای نامید. این کشف تاثیری عمیق برتاریخ روانشناسی به جای نهاد. اهمیت پدیده فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند فرق دارد. احساس حرکت توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند قابل تبیین نخواهد بود. تجربه حرکت به نحوی ازترکیب عناصر به دست میآید. . |
14-02-2011, 02:54 PM | #2 |
(کاربر باتجربه)
تاریخ عضویت: Jan 2011
نوشته ها: 104
|
روانشناسی گشتالت
روانشناسی گشتالت مقدمه روانشناسی گشتالت که در نخستین دهههای قرن بیستم در آلمان پدیدار شد، عنوان میکرد که افراد مستعد هستند که اطلاعات را به روشهای خاصی سازماندهی کنند. بسیاری بر این باورند که روانشناسان شناخت گرا ، بعدها با استفاده از این دیدگاه ، ”فرآیندهای سازمان یافته“ را تعریف کردند. ادوارد تولمن تولمن که روانشناسی بنام در دوران جنبش رفتارگرایی بود، همانند رفتارگرایان بر اهمیت پژوهش عینی تاکید داشت؛ با این وجود، او در دیدگاه خود پیرامون ”فرایند فراگیری“ برای ذهن و خرد نقش قائل بود. برخی بر این باورند که تولمن نیز از روانشناسان گشتالت تاثیر پذیرفته بود. ژان پیاژه ژان پیاژه در دهه 1920 در شهر ژنو، پژوهشهای معروفی انجام داد که بیشتر بر ”شناخت شناسی“ متمرکز بود. او که روانشناس کودک بود، بیشتر پژوهش های خود را بر روی کودکان انجام می داد. پیاژه چند مرحله برای رشد شناختی کودکان معرفی نمود: 1. مرحله سوهشی - جنبشی (استفاده از قابلیتهای حسی و جنبشی) 2. مرحله پیش عملیاتی (استفاده از نمادها و پاسخ دهی به اشیا و حوادث، متناسب با اینکه فرد چگونه با این اشیا و حوادث روبرو شود) 3. مرحله رفتار واقعی (اندیشیدن منطقی) 4. مرحله رفتار دیسمند (اندیشیدن درباره اندیشیدن) نقطه همگون میان اندیشههای ژان پیاژه ، ادوارد تولمن ، و گشتالتها ، این است که همگی بر سازمان یافته بودن دانش تاکید دارند. به هر روی ، روانشناسی شناخت گرا از اواسط دهه 1950 پا گرفت و به سرعت شکوفا شد. شناخت گرایان بر این باورند که فراگیرنده ، دارای ”ساختارِ شناختی“ است که آموزههای جدید را در آن میگنجاند. و نیز معتقدند که ”فراگیری“، فرایندی هدفمند است. الگوی اتکینسون - شیفرین برابر این الگو که در سال 1968 معرفی شده است، ”سخن“ از حافظه حسی وارد حافظه کوتاه مدت شده و از نظر آوایی رمزدار میشود. اما دادههای موجود در حافظه کوتاه مدت ، اگر تکرار نشوند، پس از تقریبا 30 ثانیه پاک خواهد شد. دادههای حافظه کوتاه مدت در صورت تکرار ، وارد حافظه بلند مدت می شود. نظریه ”Stage Theory“ میگوید ”اطلاعات در حافظه بلند مدت ، از نظر معنایی ، رمزدار شده و بطور نسبتا دایمی ثبت میشود.“ نظریه درجه پردازش این نظریه که در سال 1972 بوسیله کریک و لاکهارت ارائه شد، در راستای (و نه در تقابل با) نظریه استاندارد اتکینسون - شیفرین قرار دارد. بر پایه نظریه درجه پردازش ، ”پردازشِ ژرفتر و هدفمندتر اطلاعات ، موجب یادسپاری بلند مدت تر میشود.“ این نظریه، نقض کننده الگوی اتکینسون نیست، بلکه بیشتر به نوع تکرار میپردازد: * تکرار طوطی وار (maintenance rehearsal) * تکرار دقیق (elaborative rehearsal): بررسی ژرفتر و هدفمندتر انگیزه (stimulus) در هنگام تکرار. |
برچسب ها |
گشتالت, تاریخچه روانشناسی, روان شناسی, روانشناسی, روانشناسان معروف, روانشناسان نامدار |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
|
|
War Dreams Super Perfect Body Scary Nature Lovers School Winner Trick Hi Psychology Lose Addiction Survival Acts The East Travel Near Future Tech How Cook Food Wonderful Search Discommend
Book Forever Electronic 1 Science Doors The Perfect Offers Trip Roads Travel Trip Time Best Games Of Shop Instrument Allowedly